English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 172 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
R.E U تحصیلات مذهبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
concordat U پیمان دولت با جماعت مذهبی پیمان رسمی میان دو فرقه مذهبی
education U تحصیلات
curricula U دوره تحصیلات
education stand U میزان تحصیلات
propaedeutic U تحصیلات مقدماتی
graduate study U تحصیلات دانشگاهی
cut U رها کردن [تحصیلات]
well educatd U دارای تحصیلات کافی
skip [colloquial] U رها کردن [تحصیلات]
skip [colloquial] U قطع کردن [تحصیلات]
cut U قطع کردن [تحصیلات]
continue your studies U تحصیلات خودرادنبال کنید
postgraduates U وابسته به تحصیلات فوق لیسانس
postgraduate U وابسته به تحصیلات فوق لیسانس
to make p in one's studies U در تحصیلات خود پیشرفت کردن
curriculum U دوره تحصیلات برنامه تحصیلی
data processing curriculum U دوره تحصیلات پردازش داده
curriculums U دوره تحصیلات برنامه تحصیلی
middlebrow U شخص با سواد وبدون تحصیلات عالیه
He is not too educated, but has plenty of horse sense . U تحصیلات چندانی ندارد ولی فهم وشعور دارد
cbl U آموزش و تحصیلات با استفاده از برنامههای مخصوص روی یک کامپیوتر
churchgoer U مذهبی
churchly U مذهبی
churchgoers U مذهبی
religious U مذهبی
revival U جنبش مذهبی
religious matters U مسائل مذهبی
religious rites U شعائر مذهبی
religiosity U تعصب مذهبی
convertor U مبلغ مذهبی
religiose U مذهبی بودن
neologize U مذهبی بودن
converter U مبلغ مذهبی
pastoral psychiatry U روانپزشکی مذهبی
missioner U مبلغ مذهبی
spirituality U روحیه مذهبی
pontifex U شورای مذهبی
holiday U تعطیل مذهبی
holidays U تعطیل مذهبی
gurus U معلم مذهبی
holy day U تعطیل مذهبی
guru U معلم مذهبی
religionism U غیرت مذهبی
sects U فرقه مذهبی
clergyman U عالم مذهبی
tenet U متعقدات مذهبی
missionaries U مبلغ مذهبی
missionary U مبلغ مذهبی
dogmatism U تعصب مذهبی
sect U فرقه مذهبی
clergymen U عالم مذهبی
revivals U جنبش مذهبی
service book U کتب مذهبی
ritual U تشریفات مذهبی
religious tenets U عقاید مذهبی
devout U مذهبی عابد
semireligious U نیمه مذهبی
holyday U روز تعطیل مذهبی
sacramental U وابسته به مراسم مذهبی
psalter U سرود مذهبی مزامیر
ecclesiogenic neurosis U روان رنجوری مذهبی
dogmatics U مبحث شعائر مذهبی
religious sentiments U احساسات وعقاید مذهبی
hymnbook U کتاب سرود مذهبی
soul music U موسیقی مذهبی سیاهپوستان
Religious (political) fanaticism U تعصبات مذهبی ( سیاسی )
priggism U تعصب سخت مذهبی
rectorate U ریاست بنگاه مذهبی
pauli U اصول مذهبی پولس
tabu U منع یانهی مذهبی
Mother Superior U رئیس بنیاد مذهبی
wowser U مذهبی و خرده گیر
traditor U خائن در امر مذهبی
Mother Superiors U رئیس بنیاد مذهبی
swami U رهبر مذهبی هندی
Easter Sepulchre U تشریفات مذهبی تدفین
revivalism U اصول بیداری مذهبی
crusade U جنگ مذهبی نهضت
crusaded U جنگ مذهبی نهضت
crusades U جنگ مذهبی نهضت
crusading U جنگ مذهبی نهضت
psalm U سرود مذهبی خواندن
synods U مجلس منافره مذهبی
synod U مجلس منافره مذهبی
revivalists U طرفدار احیای مذهبی
revivalist U طرفدار احیای مذهبی
catechisms U تعلیم ودستور مذهبی
catechisms U پرسش نامه مذهبی
catechism U تعلیم ودستور مذهبی
catechism U پرسش نامه مذهبی
taboos U منع یانهی مذهبی
psalms U سرود مذهبی خواندن
cantor U اواز خوان مذهبی
rite U مراسم تشریفات مذهبی
catechetic U وابسته به تعالیم مذهبی
taboo U منع یانهی مذهبی
chaplain activities fund U اعتبار امور مذهبی
catechesis U تعالیم مذهبی شفاهی
Viewdata U سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود
sisterhood U انجمن خیریه مذهبی نسوان
secular U دورهای غیر مذهبی دنیائی
churches U کلیسایی درکلیسامراسم مذهبی بجااوردن
church U کلیسایی درکلیسامراسم مذهبی بجااوردن
indoctrinating U تعالیم مذهبی یاحزبی را اموختن به
indoctrinates U تعالیم مذهبی یاحزبی را اموختن به
sacrilegious U مربوط به بیحرمتی به شعائر مذهبی
indoctrinated U تعالیم مذهبی یاحزبی را اموختن به
revivalist movement U جنبش اصول بیداری مذهبی
Scientology U ساینتولوژی [یک نوع سیستم مذهبی]
indoctrinate U تعالیم مذهبی یاحزبی را اموختن به
archdiocese U قلمرو مذهبی اسقف اعظم
neologian U وابسته به تعلیمات نوین مذهبی
anagogy U تفسیرروحانی و صوفیانهء مطالب مذهبی
indifferentism U لاقیدی نسبت به مسائل مذهبی
vigilantism U پیروی از اصول جمعیتهای مذهبی
menology U سالنمای جشنها وسوگوارهای مذهبی
dogmatize U تعصب مذهبی نشان دادن
anagoge U تفسیرروحانی و صوفیانهء مطالب مذهبی
neologian U متمایل به تعلیمات نوین مذهبی
jacobin U عضو فرقه مذهبی مخالف دولت
character guidance U راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی
inquisition U تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
inquisitions U تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
casuistry U حل مسائل احلاقی ووجدانی با قوانین مذهبی واجتماعی
theocracy U حکومتی که زمامداران اصلی ان پیشوایان مذهبی باشند
vicarages U محل اقامت خلیفه نوعی منصب مذهبی
theocracies U حکومتی که زمامداران اصلی ان پیشوایان مذهبی باشند
gregorian chant U سرود مذهبی ساده کلیسای کاتولیک رومی
scholasticism U شیوه تعلیم وفلسفه مذهبی قرون وسطی
simoniac U خرید وفروش کننده مناصب ومشاغل مذهبی
vicarage U محل اقامت خلیفه نوعی منصب مذهبی
interdenominational U وابسته به فرقههای مذهبی و روابط انها با یکدیگر
druze U یکی از فرقههای سیاسی و مذهبی اسلام بلوردان
taperer U حامل شمع در مراسم مذهبی باریک کننده
Carthusian U [مربوط به طبقه مذهبی راهبها که بوسیله برونو تاسیس شد.]
exegeses U تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
rigorist U کسیکه در قوانین مذهبی زیادسخت گیری ودقت میکند
exegesis U تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
last rites U مراسم مذهبی که کمی پیش از مرگ انجام میشود
shout song U سرودهای مذهبی خیلی بلندسیاه پوستان جنوب امریکا
the r. U مذهبی درسده شانزدهم میلادی برای اصطلاح کلیسای رم
religioner U شخص مذهبی یا دین دار عضو تیرهای از راهبان
superstitious uses U مخارجی که برای امور مذهبی غیرقانونی صرف شود
revealed religion U مذهبی که بوسیله پیغمبران بمردم ابلاغ شده باشد
lay rezder U عامی که اجاز دارد نمازیاایین مذهبی دیگر را اداره کند
month's mind U ایین مذهبی بیاد بود کسیکه درگذشته در روز سی ام مردنش
canoness U زنی که درمیان جامعه مذهبی یادانشکدهای با سایراهل ان زندگی کند
pious fraud U حیلهای که به دستاویزمذهبی برای مقاصد پیک مذهبی بکسی بزنند
religionize U دینداری زیاد نشان دادن مذهبی یا مذهب دار کردن
bar mitzvahs U پسریهودی که وارد 31 سالگی شده و باید مراسم مذهبی رابجا اورد
bar mitzvah U پسریهودی که وارد 31 سالگی شده و باید مراسم مذهبی رابجا اورد
Jesuit U عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
Jesuits U عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
neological U ناشی از تجد د مذهبی وابسته به اصول نوین یاواژه سازی در زبان
voodooism U ایین مذهبی سیاه پوستان افریقایی که شامل طلسم و جادو میباشد جادوگری
deacons U خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
deacon U خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
puritan U فرقهای از پروتستانهای انگلستان که زمان الیزابت علیه سنن مذهبی قیام نمودندوطرفدار سادگی در نیایش بودند
puritans U فرقهای از پروتستانهای انگلستان که زمان الیزابت علیه سنن مذهبی قیام نمودندوطرفدار سادگی در نیایش بودند
Historicism U [معماری متاثر از زمان گذشته بخصوص معماری احیای مذهبی]
sodalist U عضو دسته برادران مذهبی عضو متحد ویکرنگ
conventicle U انجمن مخفی وغیر قانونی انجمن مذهبی
ritualist U ویژه گر تشریفات مذهبی وابسته به تشریفات
religiosity U مجلس عبادت مجلس مذهبی
hymnal U کتاب سرودنامه مذهبی سرودنامه
hymnals U کتاب سرودنامه مذهبی سرودنامه
preach U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
preached U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
preaches U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
sect U دسته دسته مذهبی
sects U دسته دسته مذهبی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com