English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 126 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
praise U تحسین پرستش
praised U تحسین پرستش
praises U تحسین پرستش
praising U تحسین پرستش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
worships U پرستش
adore U پرستش
cult U پرستش
cults U پرستش
idolization U پرستش
adulation U پرستش
adoration U پرستش
worshipping U پرستش
worshiping U پرستش
adoring U پرستش
adores U پرستش
worshiped U پرستش
adored U پرستش
worship U پرستش
divine service U پرستش
zoolatry U پرستش حیوانات
ritual U ایین پرستش
martyrolatry U پرستش شهدا
meeting house U پرستش گاه
worshipful U قابل پرستش
devotion U دعا پرستش
phallicism U پرستش کیر
sorb U عبادت پرستش
adorable U قابل پرستش
self worship U پرستش خویشتن
hierolatry U پرستش اولیاء
latri U پرستش خدای برحق
elemental worship U پرستش قوای طبیعی
object of worship U موضوع پرستش یاستایش
bethel U محل پرستش خدا
hours of worship ساعات پرستش یا نماز
bibliolatry U پرستش کتاب مقدس
adorableness U قابلیت پرستش ستودنی .
adorability U قابلیت پرستش ستودنی
worship U عبادت پرستش کردن
worshiping U عبادت پرستش کردن
worshipping U عبادت پرستش کردن
worshiped U عبادت پرستش کردن
worships U عبادت پرستش کردن
phallism U پرستش الت مردی
polytheism U پرستش خدایان متعدد
the worship of god U پرستش یا عبادت خدا
idolised U بحد پرستش دوست داشتن
mariolatry U پرستش مریم مادر عیسی
hagiolatry U پرستش مقدسین وروحانیون ملاپرستی
monolatry U پرستش یک خدا از میان چندخدا
philanthropically U ازروی نوع پرستش یا بشردوستی
idolizing U بحد پرستش دوست داشتن
idolizes U بحد پرستش دوست داشتن
idolized U بحد پرستش دوست داشتن
idolize U بحد پرستش دوست داشتن
idolising U بحد پرستش دوست داشتن
idolises U بحد پرستش دوست داشتن
praises U تحسین
acclaim U تحسین
applause U تحسین
universal applause U تحسین
acclaims U تحسین
praising U تحسین
acclamation U تحسین
acclaiming U تحسین
acclaimed U تحسین
praised U تحسین
praise U تحسین
taken U مورد تحسین
to take off one's hat to U تحسین کردن
compelling <adj.> U تحسین برانگیز
wonderful <adj.> U قابل تحسین
wondrous <adj.> U قابل تحسین
stupendous <adj.> U قابل تحسین
startling <adj.> U قابل تحسین
amazing <adj.> U قابل تحسین
admire U تحسین کردن
astounding <adj.> U قابل تحسین
gobsmacking [British] [colloquial] [amazing] <adj.> U قابل تحسین
marvellous [British] <adj.> U قابل تحسین
marvelous [American] <adj.> U قابل تحسین
prodigious <adj.> U قابل تحسین
astonishing <adj.> U قابل تحسین
take off one's hat to U تحسین کردن
approbative U تحسین امیز
applausive U تحسین امیز
applaudingly U از روی تحسین
applauder U تحسین کننده
applaudable U قابل تحسین
admiringly U از روی تحسین
applauded U تحسین کردن
applauding U تحسین کردن
acclamatory U تحسین امیز
acclamable U قابل تحسین
applauds U تحسین کردن
acclamation U تحسین و شادی
admirer U تحسین کننده
approbativeness U حس جلب تحسین
approbatory U تحسین امیز
appreciable U قابل تحسین
appreciably U قابل تحسین
admirers U تحسین کننده
ovation U تحسین حضار
admiration U پسند تحسین
ovations U تحسین حضار
admired U تحسین کردن
admires U تحسین کردن
applaud U تحسین کردن
approvable U شایان تحسین
admirable <adj.> U قابل تحسین
theriaanthropism U پرستش موجوداتی که نیمی انسان ونیمی جانورباشند
laudative U مربوط به تحسین وتمجید
laudatory U مربوط به تحسین وتمجید
acclamatory shaus U فریادهای تحسین امیز
ilolater U ستایشگر تحسین کننده
self admiration U تحسین خود خودپسندی
acclamation U آفرین [تشویق] [تحسین]
acclamatory U مبنی برهلهله و تحسین
bacchic U وابسته به باکوس خدای میگساری و پرستش او مستانه و پرهیاهو
overpraise U بیش از حد تشویق و تحسین کردن
to be filled with a U تحسین کردن درشگفت شدن
prostyle U ایوان پرستش گاههای یونانی که چهار ستون بیشتر نداشت
to meet any one's a U مورد تحسین کسی واقع شدن
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
approval by acclamation U تصویب به وسیله کف زدن وابراز احساسات این گونه تصویب زمانی مصداق پیدامیکند که مخالف جدی وجودنداشته باشد و طبعا" مسئله شمردن صاحبان اصوات تحسین امیز منتفی است
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com