English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (33 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to boycott goods U تحریم کردن کالا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
barter with someone U با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
to barter [to trade by barter] U دادوستد کالا با کالا کردن
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
ban U تحریم کردن
banning U تحریم کردن
boycott U تحریم کردن
prohibits U تحریم کردن
bans U تحریم کردن
prohibiting U تحریم کردن
boycotted U تحریم کردن
blackballs U تحریم کردن
boycotts U تحریم کردن
boycotting U تحریم کردن
prohibit U تحریم کردن
blackball U تحریم کردن
blackballed U تحریم کردن
blackballing U تحریم کردن
lock out U تحریم کردن مستخدمین رااز مزایای استخدامی محروم کردن
proscribe U ممنوع ساختن تحریم کردن
proscribed U ممنوع ساختن تحریم کردن
proscribing U ممنوع ساختن تحریم کردن
proscribes U ممنوع ساختن تحریم کردن
cob web theorem U ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
supporting goods U موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
transire U برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
department stores U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department store U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
lock out U حبس کردن تحریم کردن
prohibit U ممنوع کردن تحریم کردن
prohibits U ممنوع کردن تحریم کردن
prohibiting U ممنوع کردن تحریم کردن
shelf life U مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
say's law U از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
cash on delivery U فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
freightliner U شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
demand elasticity U درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
direct objects U کالا اعتراض کردن
indirect objects U کالا اعتراض کردن
objected U کالا اعتراض کردن
releases U ترخیص کردن کالا
released U ترخیص کردن کالا
objects U کالا اعتراض کردن
to offer U عرضه کردن [ کالا]
object U کالا اعتراض کردن
to discharge goods U کالا را تخلیه کردن
objecting U کالا اعتراض کردن
release U ترخیص کردن کالا
acceptance of goods U قبول کردن کالا
throughput capacity U فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
To import goods [from abroad] کالا از خارج وارد کردن
lot U کالا بقطعات تقسیم کردن
lighters U با قایق باری کالا حمل کردن
plundrage U غارت کردن کالا ازعرشه کشتی
stowage U حق انبارداری انبار کردن کالا در کشتی
snake out U خارج کردن کالا از انبار ناو
lighter U با قایق باری کالا حمل کردن
consignee U گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
stock U عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
stocked U عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
passing action U عملیات رد و بدل کردن کالا وتدارکات مبادله تدارکات
rig the market U با احتکار کالا افزایش وکاهش مصنوعی در قیمت هاایجاد کردن
embargo U تحریم
interdict U تحریم
embargoes U تحریم
prohibition U تحریم
boycotts U تحریم
lockout U تحریم
boycott U تحریم
lockouts U تحریم
divestiture U تحریم
boycotted U تحریم
incitement U تحریم
boycotting U تحریم
declaring as unlawful U تحریم
roll on roll off U سوار کردن و حرکت دادن سریع بار و کالا بین انبارها
prohibition U تحریم ممانعت
embargoes U تحریم ممنوعیت
taboos U حکم تحریم
boycott U تحریم معاملات
taboo U حکم تحریم
embargo U تحریم ممنوعیت
economic sanctions U تحریم اقتصادی
injunctions U تحریم معاملات
boycotting U تحریم معاملات
boycotted U تحریم معاملات
injunction U تحریم معاملات
labor boycott U تحریم کار
boycotts U تحریم معاملات
interchange U مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanges U مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanged U مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanging U مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
to boycott anation U ملتی را تحریم قراردادن
ban U حکم تحریم یاتکفیر
banning U حکم تحریم یاتکفیر
bans U حکم تحریم یاتکفیر
disseisin U تحریم کسی ازتصرف ملک خود
to make a complaint [about] U شکایت کردن [درباره] [مثال: ناراضی بودن درباره کالا یا سرویس]
cartels U اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartel U اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
blue laws U قوانینی که رقص و نمایش ومسابقات و حتی کار را در روز مقدس تحریم کند
blue law U قوانینی که رقص و نمایش ومسابقات و حتی کار را در روز مقدس تحریم کند
cost center U قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
field storage U انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
brian kellogg U پیمانی که مبتکر ان بریان کلوگ وزیرخارجه امریکا در 8291 بودو امضا کنندگان ان جنگ را به عنوان وسیله حل اختلافات بین المللی محکوم و تحریم کردند
peace pact U میثاق دوستی میثاق تحریم جنگ
wares U کالا
materials U کالا
merchandise U کالا
traffics U کالا
ware U کالا
cargoes U کالا
product U کالا
goods U کالا
products U کالا
material U کالا
cargo U کالا
commodities U کالا
commodity U کالا
mattered U کالا
matter U کالا
produce U کالا
good U کالا
object of sale U کالا
mattering U کالا
trafficked U کالا
articles U کالا
matters U کالا
produced U کالا
produces U کالا
trafficking U کالا
chattel U کالا
stuffed U کالا
traffic U کالا
stuff U کالا
traffick U کالا
mercery U کالا
article U کالا
stuffs U کالا
showroom U نمایشگاه کالا
stock requisition U درخواست کالا
stock room U انبار کالا
traffic U مبادله کالا
gluts U فراوانی کالا
traffics U مبادله کالا
glut U وفور کالا
storeroom U انبار کالا
on receipt of the goods U برسیدن کالا
order for goods U سفارش کالا
showrooms U نمایشگاه کالا
depot U انبار کالا
stowage U انبار کالا
depots U انبار کالا
draft U بسته کالا
handling of goods U جابجایی کالا
commodities U کالا جنس
trafficked U مبادله کالا
on receipt of the goods U بوصول کالا
mock up U مدل کالا
commodity U کالا جنس
trafficking U مبادله کالا
lien on goods U حق حبس کالا
barter U دادوستد کالا
margin utility U حد مطلوبیت کالا
drafted U بسته کالا
acceptance of goods U پذیرفتن کالا
glut U فراوانی کالا
gluts U وفور کالا
drafts U بسته کالا
fair U نمایشگاه کالا
fairs U نمایشگاه کالا
fairer U نمایشگاه کالا
fairest U نمایشگاه کالا
inventories U موجودی کالا
fate of goods U وضعیت کالا
interchanged U مبادله کالا
exclusion principle U کالا نیستندشد
interchange U مبادله کالا
holds U انبار کالا
hold U انبار کالا
bartered U دادوستد کالا
commodity catalogue U کاتالوگ کالا
commodity market U بازار کالا
commodity flow U جریان کالا
interchanges U مبادله کالا
bartering U دادوستد کالا
commodities exchange U بورس کالا
commodity agreement U موافقتنامه کالا
commodity broker U دلال کالا
commodity broker U واسطه کالا
warehouses U انبار کالا
interchanging U مبادله کالا
barters U دادوستد کالا
collection of goods U دریافت کالا
bill of goods U صورت کالا
commodity code U رمز کالا
inventory U صورت کالا
inventory U موجودی کالا
sample U نمونه کالا
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com