English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 197 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
confinement U تحدید حدود
delimitation U تحدید حدود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
delimit U تحدید حدود کردن
delimited U تحدید حدود کردن
delimiting U تحدید حدود کردن
delimits U تحدید حدود کردن
mark out a ground U تحدید حدود زمین
Other Matches
demarkation line U خط تقسیم نیروهای متخاصم خط مرز نیروهای متخاصم خط تحدید خط تحدید حدودنظامی طرفین
restriction U تحدید
limitations U تحدید
restrictions U تحدید
limitation U تحدید
gabelle U تحدید
confinement U تحدید
restraint U تحدید
restraints U تحدید
gabel U تحدید
limitation U تحدید محدودسازی
limitations U تحدید محدودسازی
limitation of armament U تحدید تسلیحات
delimitate U تحدید حدودکردن
confinable U قابل تحدید
sumptuary law U قانون تحدید مخارج
birth control U تحدید زاد وولد
upper memory U کیلو بایت از حافظه قرار گرفته بین حدود کیلوبایت و مگابایت . حافظه بیشتر بعد از حافظه معمول کیلوبایت است و قبل از حدود مگابایت
demarkation U تحدید حدودکردن تعیین مرز قوای متخاصم
policy of contianment U سیاست بازدارندگی اعمال سیاستی که باعث تحدید و توقف اقدامات سیاسی کشور دیگری بشود
neiggourhood U حدود
neighbourhoods U حدود
neighbourhood U حدود
neighborhoods U حدود
roughly <adv.> U حدود
well nigh U در حدود
purview U حدود
module U حدود
ambit U حدود
modules U حدود
tether U حدود
tethered U حدود
tethering U حدود
compass U حدود
tethers U حدود
ranges U حدود
in the neighbourhood U در حدود
ranged U حدود
range U حدود
scantling U حدود
definitions U حدود
definition U حدود
perambulation U حدود
limit U حدود
about U در حدود
delimited U حدود
scope U حدود
realms U حدود
realm U حدود
delimits U حدود
delimiting U حدود
delimit U حدود
confine U حدود
precincts U حدود
well-nigh U در حدود
thereabouts U در آن حدود
vicinity U حدود
about <adv.> U حدود
confining U حدود
precinct U حدود
coextensive U هم حدود وثغور
confidence limits U حدود اطمینان
confidence limits U حدود اعتماد
delimitation U تعیین حدود
yawed U تجاوز از حدود
verge U نزدیکی حدود
verges U نزدیکی حدود
class interval U حدود طبقه
yaw U تجاوز از حدود
class limits U حدود طبقه
coastal frontier U حدود ساحلی
whereabouts U درچه حدود
in the neighborhood of U در حدود [ریاضی]
hereabout U دراین حدود
limit of fire U حدود اتش
limits of confidence U حدود اطمینان
trimester U در حدود سه ماه
thereabout U دران حدود
purview U حدود میدان
therabout U دران حدود
limit check U مقابله حدود
in round numbers 00 U در حدود 001 عد د
thereabouts U در حدود آن وقت
probability limits U حدود احتمالی
within cry U در حدود صد ارس
with in ear shot U در حدود صدا رس
graphic limits U حدود گرافیکی
purview of an occupation U حدود کاری
range U حدود محدوده
boundaries U حدود یکان
peripheries U محیط حدود
runs U ردپا حدود
run U ردپا حدود
boundaries U حدود چیزی
gamut U حدود حیطه
vicinity U در حدود در اطراف
demarcation U تعیین حدود
out U خارج از حدود
ranges U حدود وسعت
ranges U حدود محدوده
ranged U حدود وسعت
out- U خارج از حدود
outed U خارج از حدود
ranged U حدود محدوده
range U حدود وسعت
periphery U محیط حدود
boundary U حدود یکان
reach U وسعت حدود
lines U حدود رویه
reaching U وسعت حدود
reaches U وسعت حدود
reached U وسعت حدود
boundary U حدود چیزی
line U حدود رویه
frontiers U حدود و ثغور
delimit U تعیین کردن حدود
outre U خارج از حدود معمولی
scope U میدان و برد و حدود
demarcated U تعیین حدود کردن
tolerance U حدود قابل تحمل
orbits U دور حدود فعالیت
orbited U دور حدود فعالیت
whereabout U حدود تقریبی مکان
delimits U تعیین کردن حدود
thereabouts U در حدود آن میزان یا تعداد
delimiting U تعیین کردن حدود
ultra vires U تجاوز از حدود اختیارات
format U حدود و مشخصات فرش
delimited U تعیین کردن حدود
orbit U دور حدود فعالیت
tolerances U حدود قابل تحمل
limitation clause U ماده تعیین حدود
pegs U تعیین حدود کردن
inbound U محصور در حدود معینی
demarcate U تعیین حدود کردن
demarcating U تعیین حدود کردن
demarcates U تعیین حدود کردن
abound O تعیین حدود کردن
spheres U مرتبه حدود فعالیت
sphere U مرتبه حدود فعالیت
peg U تعیین حدود کردن
limitation clause U عبارت تعیین حدود
compass U حدود وثغور حوزه
quart U پیمانهای در حدود بیک لیتر
transfer limit U حدود تصحیحات انتقال تیر
ultra vires U خارج از حدود اختیارات قانونی
ultra vires U بیش از حدود اختیارات قانونی
corrida U برنامهای در حدود شش مسابقه گاوبازی
quarts U پیمانهای در حدود بیک لیتر
as far as in me lies U تا انجاکه در حدود توانایی من است
range of music U حدود یا میدان علم موسیقی
to override one's commission U از حدود ماموریت خود تجاوزکردن
boundary disclaimer U نشان دهنده حدود جغرافیایی منطقه
transition layer U منطقه یا حدود انحراف درارتفاع پرواز
We will be checking out around noon. ما حدود ظهر تسویه حساب میکنیم.
limit of fire U حدود میدان اتش تیربار یاسلاح
to make both ends meet U در حدود درامد خود خرج کردن
to live beyond one's means U بیش از حدود استطاعت خودخرج کردن
neatline U خطوط باریک حدود کناره نقشه
field of view U حدود دید یک دوربین شبیه سازی شده
buddy line U طنابی که در حدود 01 متر که 2 غواص را به هم وصل میکند
ultra vires U بیش از حد مجاز قانونی متجاوز از حدود اختیار
iron pyrites U ترکیب شیمیائی است که حدود 5 تا 02 درصداهن دارد
the bill defined his powers U حدود اختیارات وی دران لایحه معلوم گردید
My earnings come to around 5ooo Tomans per month. U درآمدم به حدود 5000 تومان درماه می رسد
to mark out a ground U حدود زمینی را تععین کردن یانشان دادن
metric ton U مقیاس وزن معادل هزارکیلوگرم یا حدود 0022 پوند
offshore U در داخل دریا منطقه خارج از حدود ساحلی کشورها
parameter U زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
parameters U زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
rated power U هریک از چند حدود تعیین شده توان توربین گاز
transfer limit U حدود صحت تصحیحات برای انتقال به دستگاه سمت توپ
mysticism U مسائلی که فهم انها از حدود توانایی حواس فاهر خارج باشد
clearance fit U اتصالی که در ان حدود دوعضو جفت شونده همیشه مونتاژ را محکم می سازد
parameters U اطلاعی که حدود یا عملیات چیزی مثل متغیر یا تابع یا برنامه را بیان کند
parameter U اطلاعی که حدود یا عملیات چیزی مثل متغیر یا تابع یا برنامه را بیان کند
elastic banding U روش تعریف حدود تصویر روی صفحه کامپیوتر با محدود کردن اطراف آن با یک مرز
parameter U کلمه داده که حاوی اطلاعات بیان کننده حدود یا عملیات یک تابع یا برنامه است
parameters U کلمه داده که حاوی اطلاعات بیان کننده حدود یا عملیات یک تابع یا برنامه است
hard sectored U دیسک لرزانی که در ان سوراخهایی به منظور تعیین حدود هر قطاع یا بخش تعبیه و منگنه شده است
virtual U فضایی که از حدود فیزیکی صفحه نمایش بزرگتر است و میتواند حاوی متن ,تصویر,پنجره و... باشد
transputer U - بیتی که سرعت حدود Mips دارد. که بهم وصل میشود تا سیستم پردازش موازی ایجاد کند.
golf course U زمین بازی گلف دارای 81بخش و فاصله بین هر دوبخش در حدود 0072 تا0003 متر است
golf courses U زمین بازی گلف دارای 81بخش و فاصله بین هر دوبخش در حدود 0072 تا0003 متر است
beta range U حدود تغییر گام ملخ در موتورتوربوپراپ برای تولید نیروی برای صفر یا منفی
banding U روش مشخص کردن حدود یک تصویر روی صفحه نمایش کامپیوتر با محدود کردن اطراف آن
ocant altitude U ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
something like 00 rials U سد ریال چیزی کم چیزی بالا در حدود سد ریال
vase design U طرح گلدانی [طرح های اولیه آن به حدود چهارصد سال پیش باز می گردد و وجه مشترک طرح های گلدانی استفاده از یک یا چند گلدان در متن فرش بوده که انواع پیچک و گل ها از درون آن به اطراف فرش گسترش می یابد.]
Tibet U تبت [این ناحیه با کشورهای چین، هند و نپال همسایه بوده و فرش آن بیشتر تحت تاثیر چین قرار داشته است.سابقه فرش بافی در آن حدود سیصد سال می باشد. نقش ببر از طرح های اصلی فرش تبت است.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com