English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
chain react U تحت واکنشهای زنجیری واقع شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
phobic reactions U واکنشهای هراس
wing reactions U واکنشهای بال
acid base reactions U واکنشهای اسید- باز
chain react U دچار واکنشهای مسلسل وزنجیری شدن
lipotropic U موادی که سبب دخول چربی در واکنشهای بدن میگردند
anticatalyst U مادهای که موجب وقفهء واکنشهای حیاتی موجود میشود
intercostal U واقع در میان دنده ها واقع در بین رگبرگها
to lie east and west U واقع شدن شرقی وغربی واقع شدن
bandog U سگ زنجیری
andromeda U زن زنجیری
andromedae U زن زنجیری
cyclic U زنجیری
catenarian U زنجیری
chain bridge U پل زنجیری
concatenation U هم زنجیری
sleeve link U دکمه زنجیری
chain stopper U خفت زنجیری
motor converter U تبدیلگر زنجیری
sprocket hole U سوراخ زنجیری
sprocket U دندانهء زنجیری
cascade converter U تبدیلگر زنجیری
cascade control U تنظیم زنجیری
Lunatic. Raving mad. U دیوانه زنجیری
chain polymerization U بسپارش زنجیری
chain stitch بافت زنجیری
chain U شبکه زنجیری
chains U شبکه زنجیری
synthetic polymer U بسپار زنجیری
chain reaction U واکنش زنجیری
chain reactions U واکنش زنجیری
chain mail U زره زنجیری
chain saw U اره زنجیری
chain saws U اره زنجیری
addition polymerization U بسپارش زنجیری
chain growth polymerization U بسپارش زنجیری
chain letter U نامهی زنجیری
chain letters U نامهی زنجیری
catenation U زنجیری شدن
chain banking U بانکداری زنجیری
series generator U مولد زنجیری
series circuits U مدارهای زنجیری
chained files U فایلهای زنجیری
chained list U لیست زنجیری
series coil U پیچک زنجیری
series conductor U رسانای زنجیری
cumulative ionization U یونش زنجیری
series connection U اتصال زنجیری
series turn U دورهای زنجیری
series field U میدان زنجیری
chain splice U پیوند زنجیری
chain effects U اثرات زنجیری
linkage effects U اثرات زنجیری
chain guage U اشل زنجیری
chain clamp U گیره زنجیری
tape gauge U اشل زنجیری
lockstitch U کوک زنجیری
chain printer U چاپگر زنجیری
cyclic item U اقلام زنجیری
chain rule U قانون زنجیری
lockstitch U کوک زنجیری زدن
chain reactions U واکنش زنجیری یاهستهای
chain reaction U واکنش زنجیری یاهستهای
chain rule U قاعده زنجیری [ریاضی]
series parallel connection U اتصال زنجیری- موازی
skirmisher U صورت بندی زنجیری
chain shortening U کوتاه کردن زنجیری
streptobacillus U باسیلهای زنجیری وپیوسته
chain survey U نقشه برداری زنجیری
chain winding U سیم پیچ زنجیری
track layting tractor U تراکتور چرخ زنجیری
chatelain U کمربند زنجیری زنانه
crawler loader U لودر چرخ زنجیری
free radical chain reaction U واکنش زنجیری رادیکالی
series resonant circuit U مدار همنوای زنجیری
caterpillar gate U دریچه چرخ زنجیری
parallel series U مدارهای زنجیری با اتصال چندگانه
chains U رکود داده در یک فایل زنجیری
branched chain structure U ساختار زنجیری شاخه دار
record U رکورد داده در یک فایل زنجیری
series parallel dimming U اتصال زنجیری- موازی لامپها
series wound motor U موتور با سیم پیچ زنجیری
catenulate U دارای شکل زنجیری زنجیروار
chain U رکود داده در یک فایل زنجیری
concatenation motor control U تنظیم زنجیری سرعت موتور
multiple series U مدارهای زنجیری با اتصال چندگانه
countermining distance U فاصله ضد انفجار زنجیری مین
countermining U زنجیری کردن ترتیب انفجار مینها
caterpillar U تراکتور زنجیری بشکل کرم صد پا حرکت کردن
searchingly U جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searches U جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searched U جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
search U جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
caterpillars U تراکتور زنجیری بشکل کرم صد پا حرکت کردن
chain store U فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
catena U 1-تعداد اعضای یک لیست زنجیری 2-مجموعهای از حروف در یک کلمه
chain stores U فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
pusher tractor U تراکتور چرخ زنجیری که اسکریپر را هنگام خاکبرداری به حرکت درمی اورد
indeed U در واقع
substantially U در واقع
situated or situate U واقع
situates U واقع در
postmortem U پس از واقع
As it were U در واقع
situating U واقع در
situate U واقع در
bestead U واقع
in reality U در واقع
post mortem U پس از واقع
yonder U واقع درانجا
vertical U واقع در نوک
alpha lyrae U نسر واقع
centric U واقع درمرکز
covenants U واقع شود
covenant U واقع شود
objectivity U واقع بینی
down to earth U واقع بین
capsulate U واقع درکپسول
intradermic U واقع در زیرپوست
nether U واقع در پایین
nether U واقع در زیر
axile U واقع درمحور
onshore U واقع در ساحل
setting up U واقع شده
sets U واقع شده
haemal U واقع درسوی دل
hypodermal U واقع در زیرپوست
procephalic U واقع در جلو سر
initiatory U واقع در اول
meaner U واقع دروسط
mean U واقع دروسط
precordial U واقع در پیش دل
life like U واقع نما
intervascular U واقع در میان رگ ها
postern U واقع درعقب
intradermal U واقع در زیرپوست
intralogical U واقع در حدودمنطق
intramontane U واقع در کوهستان
osculant U واقع شونده
it lies on the east of U در خاور واقع
untrue U خلاف واقع
located inside U تو واقع شده
meanest U واقع دروسط
lie U واقع شدن
set U واقع شده
situated or situate U واقع شده
sinisteral U واقع درسمت چپ
realism U واقع گرائی
realism U واقع گرایی
sincipital U واقع در جلوی سر
simultaneous with each other U با هم واقع شونده
dereism U واقع گریزی
shipside U واقع در کنارکشتی
dichasial U واقع در دو طرف
realism U واقع بینی
extraception U واقع نگری
extreme position U واقع درمنتهاالیه
flight from reality U واقع گریزی
lies U واقع شدن
lied U واقع شدن
limitrophe U واقع در مرز
down-to-earth U واقع بین
take place U واقع شدن
hindering U واقع درعقب
occurred U واقع شدن
realistically U واقع بین
realistically U واقع گرایانه
realistic U واقع گرایانه
initials U واقع در اغاز
realistic U واقع بین
superjacent U واقع درفوق
realist U واقع گرا
realists U واقع بین
realists U واقع گرا
realist U واقع بین
to come to pass U واقع شدن
occur U واقع شدن
situated U واقع در جایگزین
situated U واقع شده در
initialing U واقع در اغاز
initialling U واقع در اغاز
lumbar U واقع در کمر
vanward U واقع درجلو
vega U نسر واقع
sublunar U واقع در زیرقمر
hinder U واقع درعقب
hinders U واقع درعقب
initial U واقع در اغاز
hindered U واقع درعقب
initialled U واقع در اغاز
to take place U واقع شدن
trumped up U خلاف واقع
trumped-up U خلاف واقع
transpontine U واقع در انسوی پل
occurring U واقع شدن
initialed U واقع در اغاز
occurs U واقع شدن
subjacent U واقع در زیر
intercolumnar U واقع در میان دو ستون
interdental U واقع در میان دو دندان
interfacial U واقع در میان دورو
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com