English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 57 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
subordinate U تحت امر یکانهای تابعه
subordinated U تحت امر یکانهای تابعه
subordinates U تحت امر یکانهای تابعه
subordinating U تحت امر یکانهای تابعه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
component forces U نیروهای تشکیل دهنده یک یکان یکانهای تابعه قسمتهای تابعه یک عملیات مشترک
Other Matches
subsidiary U تابعه
subsidiaries U تابعه
subsidiaries U شرکت تابعه
subkingdom U قلمرو تابعه
subsidiary U شرکت تابعه
integrates U یکی کردن تابعه اولیه چیزی را گرفتن اختلاط
integrate U یکی کردن تابعه اولیه چیزی را گرفتن اختلاط
integrating U یکی کردن تابعه اولیه چیزی را گرفتن اختلاط
armed services U قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
corps troops U یکانهای سپاه
covering troops U یکانهای پوششی
field commands U یکانهای رزمی
individual units U یکانهای مستقل
mountain troops U یکانهای کوهستانی
subunits U یکانهای جزء
special troops U یکانهای مخصوص
tactical troops U یکانهای تاکتیکی
subunits U یکانهای وابسته
combat , elements U یکانهای رزمی
chopline U خط حد یکانهای دریایی
advancing units U یکانهای پیشروی کننده
force basis U یکانهای مبنای هر قسمت
individual units U یکانهای منفرد یا مجزا
army troops U یکانهای رده ارتش
practical system U دستگاه یکانهای عملی
covering troops U یکانهای پوشش کننده
combat support troops U یکانهای پشتیبانی رزمی
inactive installation U تاسیسات یا یکانهای بلااستفاده
sea tail U دنباله دریایی یکانهای هوارو
field commands U یکانهای صحرایی فرماندهیهای رزمی
army troops U عدههای ارتشی یکانهای نیروی زمینی
supply arms U یکانهای تدارکاتی یا ادارات وقسمتهای امادی
supporting range U شعاع عمل یکانهای پشتیبانی کننده
special troops U یکانهای مخصوصی که به لشگرمامور شده باشند
combined communication board U هیئت ارتباطات ستاد یکانهای مرکب
army training and evaluation program U برنامه اموزش و ارزیابی یکانهای نیروی زمینی
smoke screen U پرده پوشش دودبرای استتار یکانهای خودی
satellization U زیر امرقراردادن یکانهای غیرمشابه ازنظر رستهای
mounting area U منطقه سوار شدن یکانهای اب خاکی یا هوابرد
sea tail U بنه دریایی یکانهای هواروکه با کشتی حمل میشود
overwatch U مراقبت کردن پوشاندن حرکت یکانهای دیگربا اتش
garrison forces U قوای پادگانی کلیه یکانهای مستقردر یک پایگاه یا منطقه یاتاسیسات
technical observer U بازرس یا نافر فنی کارخانه در یکانهای رزمی که نافربه طرز استفاده از وسیله میباشد
telling U مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
unified command U نیروهای متحد فرماندهی متحده یکانهای متحده متشکل از چندنیرو یا کشور
service area U منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
army training test U راهنمای ازمایشات یکانهای ارتشی راهنمای ازمایش یکانها
field services U قسمتهای پشتیبانی رزمی یکانهای رزمی
army forces U نیروهای ارتشی یکانهای ارتشی
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
fire capabilities U چارت امکان تیر توپخانه نمودار امکان تیر یکانهای توپخانه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com