English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 94 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
under trustee U تحت امانت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
deposit U امانت
deposits U امانت
award U امانت گذاردن
awarded U امانت گذاردن
awarding U امانت گذاردن
awards U امانت گذاردن
trust U امانت ودیعه
trust U امانت
trust U امانت گذاشتن
trusted U امانت ودیعه
trusted U امانت
trusted U امانت گذاشتن
trusts U امانت ودیعه
trusts U امانت
trusts U امانت گذاشتن
dishonest U فاقد امانت
safekeeping U امانت
honesty U امانت
dishonesty U عدم امانت
morgue U جای امانت مردگانی که هویت انهامعلوم نیست
morgues U جای امانت مردگانی که هویت انهامعلوم نیست
consign U امانت گذاردن
consigned U امانت گذاردن
consigning U امانت گذاردن
consigns U امانت گذاردن
trustee U امانت دار
trustees U امانت دار
checkout U به امانت گرفتن
checkouts U به امانت گرفتن
integrity U امانت
keep U حفافت امانت داری
keeps U حفافت امانت داری
depositing U به امانت گذاشتن
bestow U امانت گذاردن
bestowed U امانت گذاردن
bestowing U امانت گذاردن
bestows U امانت گذاردن
commission U حق العمل کاری امانت فروشی
commissioning U حق العمل کاری امانت فروشی
commissions U حق العمل کاری امانت فروشی
parcel U امانت پستی
parcel U بسته یا امانت پستی
parcel U امانت
parcels U امانت پستی
parcels U بسته یا امانت پستی
parcels U امانت
custody U امانت
consignment U امانت فروش
consignment U کالای امانت فروش
consignment U امانت فرستادن
consignments U امانت فروش
consignments U کالای امانت فروش
consignments U امانت فرستادن
receivership U مقام امانت
receivership U امانت دادگاه
abuse of confidence U خیانت در امانت
agentship U امانت
bailee U امانت گیر
bailee U امانت دار
bailer U امانت دهنده کفیل دهنده
bailer U امانت گذار
bailment U امانت گیری
bailment U امانت داری سمساری
bailment U امانت گذاشتن سپردن جنس به تاجری که اعتبارش معلوم نیست باضمانت شخص ثالث
bailor U امانت دهنده کفیل دهنده
bailor U امانت گذار
barratry U خیانت در امانت
breach of trust U خیانت در امانت
checkroom U اطاق امانت گذاری بار وچمدان وپالتو
consignee U گیرنده امانت
deed of trust U سند تودیع امانت
deposit with someone U نزد کسی امانت گذاردن
depositary U امانت دار
depositor U امانت گذار
depository U امانت دار
fideism U امانت
given in trust U به امانت
have custody of U امانت نگهداشتن
implied trust U امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
keep in trust U به عنوان امانت نگهداری کردن چیزی
malversation U خیانت در امانت
ossuary U محل امانت گذاری استخوان مرده
safe deposit U صندوق اهن مخصوص امانت اشیاء گرانبها
to have custody of U نگهداری یا امانت داری کردن از
to keep in d. U امانت گذاشتن
trust company U شرکت امین یا امانت دار بانکی که امانات وسپرده هارا نیز نگهمیدارد
trusteedhip U امانت
trusteedhip U امانت داری
trusteeship U امانت
trusteeship U امانت داری
truster U باور کننده امانت گذار
trustworthiness U امانت
Can you lend me ... آیا ممکن است ... را به من امانت بدهید؟
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com