Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
gabfest
U
تجمع غیر رسمی جهت گفتگوهای عمومی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
clandestine assembly area
U
منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
general quarters
U
اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
introduced
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduce
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduces
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introducing
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
common hardware
U
ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
returned
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returns
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
return
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
general porpose
U
کارهای عمومی مصارف عمومی
general orders
U
دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
officiary
U
مامور رسمی مقام رسمی
reviewing
U
بازدید رسمی یاسان رسمی
reviews
U
بازدید رسمی یاسان رسمی
reviewed
U
بازدید رسمی یاسان رسمی
review
U
بازدید رسمی یاسان رسمی
officious
U
نیمه رسمی شبهه رسمی
solemn form
U
در CL تصدیق وصیتنامه یا از طریق رسمی یعنی در دادگاه است یا ازطریق غیر رسمی یا عادی است که توسط دفاتر اسنادرسمی به عمل می اید
exchange devaluation
U
تنزل رسمی قیمت ارز تضعیف رسمی ارز
accumulation
U
تجمع
aggregation
U
تجمع
accumulations
U
تجمع
public meeting
U
تجمع
congestion
U
تجمع
association
U
تجمع
associations
U
تجمع
assembly
U
تجمع
forming up
U
تجمع
consolidated dining facility
U
تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
collecting point
U
منطقه تجمع
accumulation point
U
نقطه تجمع
rendezvous area
U
منطقه تجمع
assembling area
U
منطقه تجمع
capital agglomeration
U
تجمع سرمایه
assembly area
U
منطقه تجمع
line official
U
داور خط تجمع
swarmer
U
تجمع کننده
hive
U
مرکز تجمع
traffic
U
تجمع مدافعان
trafficked
U
تجمع مدافعان
turout
U
تجمع پرسنل
traffics
U
تجمع مدافعان
furunculosis
U
تجمع چندکورک
trafficking
U
تجمع مدافعان
unlawful assembly
U
تجمع غیر قانونی
dust laden
U
تجمع گرد وغبار
line backer
U
مدافع پشتیبان خط تجمع
number forward
U
مهاجمان تک رو پشت خط تجمع
loose forward
U
مهاجم تک رو پشت خط تجمع
associations
U
تداعی معانی تجمع
line backing
U
دفاع پشت خط تجمع
boat rendezvous area
U
منطقه تجمع قایقها
association
U
تداعی معانی تجمع
coagulation
U
تجمع مواد در یک ناحیه
concentration camp
U
منطقه تجمع اسرا
pipe the side
U
تجمع گارد احترام
rallying points
U
محل تجمع مجدد
rendezvous area
U
منطقه تجمع موقت
concentration camps
U
منطقه تجمع اسرا
pigmentation
U
تجمع رنگدانه ها در بافتها
rallying point
U
محل تجمع مجدد
coil up
U
تجمع ستون در راحت باش
recalls
U
دستور تجمع قوا دادن
hydrothorax
U
تجمع مایع در حفره جنب
dummies
U
گول زدن حریف در تجمع
bomb cemetery
U
محل تجمع بمبهای فاسد
broken field
U
محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
sick call
U
تجمع برای رفتن به بهداری
pipe the side
U
فرمان تجمع گارد احترام
dummy
U
گول زدن حریف در تجمع
casual water
U
تجمع موقتی اب روی زمین
recalled
U
دستور تجمع قوا دادن
sacking
U
حمله به مهاجم پشت خط تجمع
hike
U
گرفتن توپ درشروع تجمع
hikes
U
گرفتن توپ درشروع تجمع
hiking
U
گرفتن توپ درشروع تجمع
hiked
U
گرفتن توپ درشروع تجمع
recall
U
دستور تجمع قوا دادن
flares
U
پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
snap
U
روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
to recall the troops from Mali
U
دستور تجمع قوا را از کشورمالی دادن
snapped
U
روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
huddling
U
گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
huddles
U
گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
flare
U
پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
prisoner of war cage
U
محل تجمع اولیه اسرای جنگی
convoy assembly port
U
بندر محل تجمع کاروان دریایی
convoy assembly port
U
بندر محل تجمع ستون موتوری
riots
U
تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
rioting
U
تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
rioted
U
تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
riot
U
تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
huddled
U
گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
huddle
U
گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
snapping
U
روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
hookup
U
تجمع بعضی چیزها برای منظورخاصی
snaps
U
روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
assembly order
U
دستورتعمیر دستور جمع شدن درنقطه تجمع
nailed
U
حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
nail
U
حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
encroaching
U
قرار دادن غیرمجاز بدن جلوتراز خط تجمع
forming up
U
تجمع و سازمان دادن یکان جمع شدن
nails
U
حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
spermathecal
U
کیسه محل تجمع منی درحشرات ماده
spermatheca
U
کیسه محل تجمع منی درحشرات ماده
ashless dispersant oil
U
نوعی روغن معدنی که مانع تجمع ناخالصیها میگردد
wing forward
U
هریک از دومهاجم بیرون ردیف دوم یاسوم در تجمع
backfield line
U
خطی که یک یارد پشت خط تجمع مهاجمان قرار دارد
cosmopolis
U
شهر بین المللی مرکز تجمع نژادهای مختلف
standoff half
U
بازیگر میانی پشت خط تجمع برای دریافت توپ
blind side
U
سمتی که بازیگر متوجه ان نیست سمت خط تجمع نزدیک به خط مماس
accretion
هر تجمع لای شن ماسه و غیره که بوسیله جریان آب ایجاد شود
sacked
U
حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
ball back
U
ضربه تصادفی با پا به توپ که از مرز بیرون برود ومنتج به تجمع شود
sacks
U
حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sack
U
حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
glaciology
U
علمی که در باره تجمع برف ویخ و انجماد در دورههای یخبندان بحث میکند
square in
U
پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
coalitions
U
در ارتباطات بین المللی این کلمه به تجمع چنددولت به منظور وصول به هدف مشترک
coalition
U
در ارتباطات بین المللی این کلمه به تجمع چنددولت به منظور وصول به هدف مشترک
scrambling
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambles
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambled
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scramble
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
common carrier
U
موسسه حمل و نقل عمومی شرکت حمل و نقل عمومی متصدی حمل و نقل
vlsi
U
مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
marshalling
U
تجمع جمع شدن دور هم مجتمع شدن یکانها در عملیات اب خاکی
find touch
U
بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
rallying point
U
محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
rallying points
U
محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
medical assemblage
U
مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
quick count
U
کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
rallied
U
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rallies
U
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rally
U
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
collective fire
U
تجمع اتش جنگ افزارها اتش جمع
capitalization
U
تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه
concentration area
U
منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
common control
U
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
common
U
:عمومی
common
U
عمومی
outline
U
خط عمومی
hackneyed
U
عمومی
rife
U
عمومی
common user
U
عمومی
wider
U
عمومی
widest
U
عمومی
wide
U
عمومی
universal
U
عمومی
commoners
U
:عمومی
popular
U
عمومی
outlines
U
خط عمومی
oecumenical
U
عمومی
commonest
U
عمومی
outlining
U
خط عمومی
overt
U
عمومی
ecumenic
U
عمومی
generic
U
عمومی
the public voice
U
عمومی
outlined
U
خط عمومی
general
U
عمومی
commoners
U
عمومی
public
U
عمومی
general porpose
U
عمومی
commonest
U
:عمومی
generals
U
عمومی
pack
U
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs
U
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
general practitioner
U
پزشک عمومی
public relations
U
روابط عمومی
general education
U
اموزش عمومی
general damage
U
خسارت عمومی
general psychology
U
روانشناسی عمومی
general quarters
U
اسایشگاههای عمومی
general concepts
U
تدبیر عمومی
general cargo
U
بار عمومی
folkway
U
احساسات عمومی
general assembly
U
مجمع عمومی
general depot
U
انبار عمومی
secularised
U
عمومی کردن
secularize
U
عمومی کردن
general intelligence
U
هوش عمومی
public opinion
U
افکار عمومی
general meeting
U
گردهمایی عمومی
general plan
U
نقشه عمومی
general meeting
U
مجمع عمومی
general message
U
پیام عمومی
general mobilization
U
بسیج عمومی
general paresis
U
فلج عمومی
general outpost
U
پاسدار عمومی
amnesty
U
عفو عمومی
secularising
U
عمومی کردن
secularises
U
عمومی کردن
general depot
U
امادگاه عمومی
general meeting
U
جلسه عمومی
general equilibrium
U
تعادل عمومی
general factor
U
عامل عمومی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com