Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
relocation
U
تجدید گسترش دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
deploying
U
اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploys
U
اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploy
U
اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
redeployment
U
تجدید گسترش کردن
developments
U
گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
development
U
گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
to unfold
U
گسترش دادن
to grow
[into]
U
گسترش دادن
[به]
to develop
[into]
U
گسترش دادن
[به]
develops
U
گسترش دادن
develop
U
گسترش دادن
spaces
U
گسترش دادن متن
space
U
گسترش دادن متن
redeployment
U
گسترش مجدد دادن
expansion
U
توسعه گسترش دادن کشیدن
To extend the scope of ones activities .
U
میدان عملیات خودرا گسترش دادن
reshuffles
U
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffled
U
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffling
U
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffle
U
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
to forfeit an appeal
U
درخواست تجدید نظر را از دست دادن
[قانون]
deployment operating base
U
پایگاه پشتیبانی گسترش جنگی پایگاه کمک به گسترش نیروها
rally
U
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rallies
U
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rallied
U
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
superinduce
U
تخحت فشار قرار گرفتن کشیدن یا گذاشتن یا جا دادن تجدید فراش کردن
force tabs
U
نمودار یا طرح گسترش یکانهایا نیروها طرح زمان بندی شده گسترش نیروها
resupply
U
تجدید اماد تجدید تدارکات
propagation
U
گسترش
expansion
U
گسترش
deploys
U
گسترش
deployment
U
گسترش
deploying
U
گسترش
spreads
U
گسترش
promotion
U
گسترش
spread
U
گسترش
develops
U
گسترش
developments
U
گسترش
develop
U
گسترش
promotions
U
گسترش
development
U
گسترش
expanse
U
گسترش
expanses
U
گسترش
extensions
U
گسترش
extension
U
گسترش
dispersal
U
گسترش
line of deployment
U
خط گسترش
deploy
U
گسترش
image speard
U
گسترش تصویر
widening of capital
U
گسترش سرمایه
abroad
U
گسترش یافته
flank development
U
گسترش جناحی
wide angle
U
عدسی گسترش
wide-angle
U
عدسی گسترش
prompt deployment
U
گسترش مناسب
eco development
U
بوم گسترش
accruing
U
گسترش یافتن
circumfuse
U
گسترش یافتن
appointed
<adj.>
<past-p.>
U
گسترش یافته
deploy
U
گسترش یافتن
path of expansion
U
مسیر گسترش
accrue
U
گسترش یافتن
accrues
U
گسترش یافتن
applied
<adj.>
<past-p.>
U
گسترش یافته
develop
U
گسترش وضعیت
develops
U
گسترش وضعیت
sign extension
U
گسترش علامت
prompt deployment
U
گسترش فوری
development plan
U
طرح گسترش
spread
U
گسترش یافتن
deployment
U
تفرقه گسترش
widening of market
U
گسترش بازار
deploying
U
گسترش یافتن
spreads
U
گسترش یافتن
deployment diagram
U
طرح گسترش
extensibility
U
گسترش پذیری
job enlargement
U
گسترش شغلی
expansible
U
گسترش پذیر
expansion path
U
مسیر گسترش
deployed
U
گسترش یافته
installed
<adj.>
<past-p.>
U
گسترش یافته
credit expansion
U
گسترش اعتبار
bank expansion
U
گسترش بانکی
generations
U
افرینش گسترش
deployment diagram
U
دیاگرام گسترش
expansion
U
گسترش توسعه
vertical expansion
U
گسترش عمودی
deployed
<adj.>
<past-p.>
U
گسترش یافته
outspread
U
گسترش یافتن
expansion
U
گسترش انبساط
inserted
<adj.>
<past-p.>
U
گسترش یافته
deploys
U
گسترش یافتن
generation
U
افرینش گسترش
disposition
U
ارایشات گسترش
generates
U
گسترش یافتن افریدن
automatic volume expansion
U
گسترش خودکار صدا
generated
U
گسترش یافتن افریدن
generate
U
گسترش یافتن افریدن
to spread
[across]
[over]
U
گسترش یافتن
[سرتاسر]
generating
U
گسترش یافتن افریدن
flare angle
U
زاویه گسترش یا گشادگی
dispersion
U
تفرقه گسترش یکان
expanding industry
U
صنعت در حال گسترش
elater
U
خاصیت انبساط و گسترش
bank development
U
گسترش شبکه بانکی
growth company
U
شرکت در حال گسترش
spreads
U
بسط وتوسعه یافتن گسترش
extensible
U
آنچه قابل گسترش است
expandable
U
آنچه قابل گسترش باشد
spread
U
بسط وتوسعه یافتن گسترش
open ranks
U
گسترش باز درسواره نظام
battery groung pattern
U
طرح گسترش توپهای اتشبار
deployed
U
مستقر گسترش یافته در روی زمین
breeding grounds
U
محل یا شرایط موجب تولید و گسترش چیزی
extending
U
قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extends
U
قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
breeding ground
U
محل یا شرایط موجب تولید و گسترش چیزی
extend
U
قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
basic plus
U
نوعی زبان برنامه نویسی گسترش یافته BASIC
problem child
U
فیل جناح وزیر درصورتی که راه گسترش ان مسدود باشد
disposition
U
صورت بندی وضع گسترش موضع گرفتن تغییر مکان
remedial maintenance
U
باقی مانده ترمیم خطا که در سیستم گسترش یافته است
metastasize
U
گسترش یافتن مرض ازیک نقطهء بدن به نقطه دیگر
monroe doctrine
U
سیاست خارجی امریکا مبنی برمخالفت با گسترش نفوذاروپا درنیمکره غربی
EEMS
U
در یک IBM PC پیشرفت EMS روش استاندارد گسترش حافظه اصلی مناسب با PC
refresh
U
تجدید
neogenesis
U
تجدید
revival
U
تجدید
anabiosis
U
تجدید
renewal
U
تجدید
refreshed
U
تجدید
revivals
U
تجدید
renew
U
تجدید
renews
U
تجدید
turnover
U
تجدید
renewing
U
تجدید
repetitions
U
تجدید
instauration
U
تجدید
refreshes
U
تجدید
review
U
تجدید
renewals
U
تجدید
reviewed
U
تجدید
recrudescence
U
تجدید
reviewing
U
تجدید
reviews
U
تجدید
repetition
U
تجدید
reduces
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
renewability
U
قابلیت تجدید
remarriage
U
تجدید فراش
renewer
U
تجدید کننده
renewal of the convention
U
تجدید پیمان
renewal of the convention
U
تجدید اتفاق
furbish
U
تجدید کردن
reinvigorate
U
تجدید نیروکردن
renewal offf lease
U
تجدید اجاره
renascence
U
تجدید حیات
reimpression
U
تجدید چاپ
remilitarization
U
تجدید تسلیحات
remarriages
U
تجدید فراش
reconstructions
U
تجدید بنا
reconstruction
U
تجدید بنا
redintegrate
U
تجدید شونده
reunion
U
تجدید جلسه
furbishing
U
تجدید کردن
repeat
U
تکرار تجدید
renovation
U
تجدید نظر
renewable
U
تجدید شدنی
reforms
U
تجدید نظر
reform
U
تجدید نظر
repeats
U
تکرار تجدید
rejuvenescence
U
تجدید جوانی
remarrying
U
تجدید فراش
refection
U
تجدید قوا
reconditioning
U
تجدید امادگی
reunions
U
تجدید جلسه
rearmament
U
تجدید تسلیحات
reelection
U
تجدید انتخاب
restoration
U
تجدید بازگرداندن
resurgence
U
تجدید حیات
reviewing
U
تجدید نظرکردن
reviewing
U
تجدید نظر
reviewed
U
تجدید نظرکردن
updating
U
تجدید برنامه
reviewed
U
تجدید نظر
reconstitute
U
تجدید ساخت
review
U
تجدید نظرکردن
review
U
تجدید نظر
reconstituted
U
تجدید ساخت
reconstitutes
U
تجدید ساخت
reorganization
U
تجدید سازمان
reconstituting
U
تجدید ساخت
reviews
U
تجدید نظرکردن
revision
U
تجدید نظر
revision
U
تجدید چاپ
revisions
U
تجدید نظر
revisions
U
تجدید چاپ
recollections
U
تجدید خاطره
recollection
U
تجدید خاطره
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com