Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
rearming
U
تجدیداماد مهمات درانبارها مسلح کردن مجدد ماسوره یاچاشنی بمب یا موشک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
armstrong
U
سیستم اجرای فرامین مربوط به مسلح کردن ماسوره موشکها
armed ammunition
U
مهمات مسلح
reallocation
U
تجدیداماد کردن
reentry phase
U
مرحله دخول مجدد موشک درجو
delivery groups
U
مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
antiwithdrawal device
U
وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره
antilift device
U
ماسوره ضد بلند کردن مین ماسوره ضد بالا بردن مین
antihandling fuze
U
ماسوره ضد دستکاری ماسوره غیر حساس به جابجا کردن و دستکاری
field storage
U
انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
fail-safe
U
ماسوره تامین شده از نظرعمل کرد دستگاههای داخلی ماسوره مطمئن العمل
fail safe
U
ماسوره تامین شده از نظرعمل کرد دستگاههای داخلی ماسوره مطمئن العمل
early resupply
U
تجدیداماد در حین عملیات
combination device
U
ماسوره ترکیبی مین ماسوره مرکب
proximity fuze
U
ماسوره خودکار ماسوره زمان متغیر
fuze setting
U
بستن زمان به ماسوره تنظیم ماسوره
antimateriel ammunition
U
مهمات مخصوص تخریب هدفهای مادی مهمات ضداماد و وسایل
variable time
U
ماسوره زمان متغیر ماسوره زم
interruptor
U
ضامن قطع مدار اشتعال ماسوره ضامن داخلی ماسوره
sprints
U
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprint
U
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprinted
U
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
ammunition loading line
U
صف بارگیری مهمات صف بارکردن مهمات
missilery
U
موشک شناسی مبحث ساختمان وپرتاب موشک
missilry
U
موشک شناسی مبحث ساختمان وپرتاب موشک
spooling
U
ماسوره کردن
cook off
U
گل کردن مهمات
cock
U
مسلح کردن
equipping
U
مسلح کردن
equips
U
مسلح کردن
arming
U
مسلح کردن
equip
U
مسلح کردن
enarm
U
مسلح کردن
cocking
U
مسلح کردن
cocks
U
مسلح کردن
arm
U
مسلح کردن
forcing
U
مسلح کردن
forces
U
مسلح کردن
force
U
مسلح کردن
reinforces
U
مسلح کردن
weapons
U
مسلح کردن
weapon
U
مسلح کردن
reenforce
U
مسلح کردن
armement
U
مسلح کردن
reinforce
U
مسلح کردن
quick fuse
U
ماسوره انی یا فوق انی ماسوره ضربتی
antidisturbance fuze
U
ماسوره ضد دستکاری ماسوره غیر حساس به دستکاری
charge
U
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charges
U
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
garnished
U
علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
garnish
U
علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
garnishes
U
علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
disarms
U
غیر مسلح کردن
disarmament
U
غیر مسلح کردن
disarm
U
غیر مسلح کردن
deactivating
U
غیر مسلح کردن
deactivates
U
غیر مسلح کردن
deactivate
U
غیر مسلح کردن
deactivated
U
غیر مسلح کردن
actuate
U
مسلح کردن مین
forearm
U
از پیش مسلح کردن
forearms
U
از پیش مسلح کردن
disarmed
U
غیر مسلح کردن
unarm
U
غیر مسلح کردن
armed services
U
قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
icing
U
مسلح کردن بتون فشرده کردن فولاد
color codig
U
علامت گذاری کردن مهمات
horizontal loading
U
پر کردن مهمات به طور افقی
rearm
U
دوباره مسلح شدن یا کردن
rearmed
U
دوباره مسلح شدن یا کردن
rearms
U
دوباره مسلح شدن یا کردن
celestial guidance
U
سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
privateer
U
درکشتی تجارتی مسلح کار کردن
enarm
U
مسلح شدن اماده کارزار کردن
safing
U
از حالت مسلح بودن خارج کردن
re endorsement
U
پشت نویسی مجدد فهرنویسی مجدد
atomic demolition munition
U
خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
armor
U
مسلح کردن زره پوش کردن
x site
U
سکوی روبازموقت برای انبار کردن مهمات
arm
U
مسلح کردن چاشنی کشیدن اماده انفجارکردن
subroc
U
موشک نصب شده روی زیردریایی موشک مخصوص زیردریایی
midcourse guidance
U
هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
cut off velocity
U
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
launched
U
به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launch
U
به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launches
U
به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launching
U
به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
missiles
U
موشک باران کردن
launch a missile
U
موشک پرتاب کردن
missile
U
موشک باران کردن
lot integrity
U
دسته بندی مهمات به حسب نوبه یا جدا کردن انها درانبار
aborting
U
سقوط کردن موشک یا هواپیما
aborts
U
سقوط کردن موشک یا هواپیما
abort
U
سقوط کردن موشک یا هواپیما
aborted
U
سقوط کردن موشک یا هواپیما
refire time
U
زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
wet stowage
U
نوعی روش بارگیر مهمات درخودروها با غوطه ور کردن انها در مایعات ضد شعله
surface missile
U
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
skyrocketing
U
مثل موشک بهوا پرتاب کردن
skyrockets
U
مثل موشک بهوا پرتاب کردن
skyrocketed
U
مثل موشک بهوا پرتاب کردن
skyrocket
U
مثل موشک بهوا پرتاب کردن
regenerates
U
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerate
U
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerated
U
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerating
U
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
harder
U
که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
hard
U
که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
hardest
U
که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
reloads
U
پر کردن مجدد
reloaded
U
پر کردن مجدد
reload
U
پر کردن مجدد
reloading
U
پر کردن مجدد
relays
U
عوض کردن روانه کردن مجدد توپ
relayed
U
عوض کردن روانه کردن مجدد توپ
relay
U
عوض کردن روانه کردن مجدد توپ
reproduction
U
تولید کردن مجدد
subdevice
U
بخش کردن مجدد
remelt
U
ذوب کردن مجدد
reconditioning
U
شرطی کردن مجدد
reproductions
U
تولید کردن مجدد
redesign
U
طراحی مجدد کردن
reprecipitation
U
رسوب کردن مجدد
subdevice
U
قسمت کردن مجدد
reflow
U
فروکش کردن جریان مجدد
refers
U
مراجعه کردن بازدید مجدد
refer
U
مراجعه کردن بازدید مجدد
referred
U
مراجعه کردن بازدید مجدد
recapitalize
U
سرمایه گذاری مجدد کردن
corrector
U
وسیله تصحیح کننده ماسوره وسیله تصحیح ماسوره
retrieves
U
اصلاح یا تهذیب کردن حصول مجدد
reworked
U
برای کاربرد مجدد آماده کردن
retrieved
U
اصلاح یا تهذیب کردن حصول مجدد
rework
U
برای کاربرد مجدد آماده کردن
reworking
U
برای کاربرد مجدد آماده کردن
retrieve
U
اصلاح یا تهذیب کردن حصول مجدد
reworks
U
برای کاربرد مجدد آماده کردن
water displacement
U
زهکشی سیستم زهکشی مهمات نوعی روش پر کردن خرج فسفرسفید در داخل گلوله
reboot
U
بار کردن مجدد سیستم عامل در حین محاسبه
inventory fraction
U
نسبت درصد ذخیره مهمات درصد ذخیره مهمات
nonerasable storage
U
رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
write permit ring
U
چرخ نوار مغناطیسی که امکان نوشتن مجدد یا پاک کردن به نوارمیدهد
storage
U
رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
quail
U
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quails
U
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
apogee
U
زاویه انحراف ثقل موشک زاویه انحراف مرکز ثقل موشک در روی مسیر
staging base
U
پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
spool
U
ماسوره
cannula
U
ماسوره
bobbin
U
ماسوره
bobbins
U
ماسوره
fused
U
ماسوره
base fuze
U
ماسوره ته
firing device
U
ماسوره
fuze
U
ماسوره
reel
U
ماسوره
spools
U
ماسوره
cop
U
ماسوره نخ
reels
U
ماسوره
reeled
U
ماسوره
lunt
U
ماسوره
reeling
U
ماسوره
fuse
U
ماسوره
fuze range
U
بردمربوط به ماسوره
fuze setting
U
زمان ماسوره
fuse setter
U
ماسوره بند
firing device
U
ماسوره مین
proximity
U
ماسوره مجاورتی
fuse key
U
کلید ماسوره
fuzing
U
بستن ماسوره
hanks
U
ماسوره کلافه
mechanical time fuze
U
ماسوره زمانی
fuze action
U
عمل ماسوره
cavity
U
مقر ماسوره
cavities
U
مقر ماسوره
hank
U
ماسوره کلافه
conduit coupling
U
مهره ماسوره
safety fuze
U
ماسوره تامینی
defused
U
ماسوره کشیدن
blasting fuze
U
ماسوره انفجاری
defuse
U
ماسوره کشیدن
proximity fuze
U
ماسوره مجاورتی
percussion fuze
U
ماسوره ضربتی
base fuze
U
ماسوره ته گلوله
base fuze
U
ماسوره ته پران
unions
U
مهره ماسوره
non delay
U
ماسوره بی تاخیر
time fuse
U
ماسوره زمانی
driving sleeve
U
مهره ماسوره
nut and union
U
مهره ماسوره
point detonating fuze
U
ماسوره انی
defuses
U
ماسوره کشیدن
hasps
U
ماکو ماسوره
fuze delay
U
ماسوره تاخیری
camouflet
U
حفره ماسوره
hasp
U
ماکو ماسوره
pressure device
U
ماسوره فشاری
delay fuze
U
ماسوره تاخیری
defusing
U
ماسوره کشیدن
delayed action
U
با ماسوره تاخیری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com