English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
unfavorable trade U تجارت نامطلوب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lawmerchant U حقوق تجارت قدیم دادگاه تجارت
custom of a trade U عادت یک تجارت اصول متداول تجارت
ill favored U نامطلوب
spinous U نامطلوب
uncalled for U نامطلوب
unfavorable U نامطلوب
uncalled-for U نامطلوب
undesirable U نامطلوب
beastby U د دخوی نامطلوب بد
undersirable inflation U تورم نامطلوب
noisome U کریه نامطلوب
disafected person U عنصر نامطلوب
an uncalled-for remark U تذکری نامطلوب
negative externalities U پی امدهای نامطلوب خارجی
undersirable rate of growth U نرخ رشد نامطلوب
unfavorable balance of trade U توازن نامطلوب تجارتی
jars U اثر نامطلوب باقی گذاردن
jarred U اثر نامطلوب باقی گذاردن
jar U اثر نامطلوب باقی گذاردن
blade twist U تغییر نامطلوب گام ملخ ازریشه تا نوک
bergson criterion U ضابطهای که نشان میدهد هر تغییری که موجب کاهش مطلوبیت شود نامطلوب است
aliasing U اثرات بصری نامطلوب تصاویرتولید شده کامپیوتری درنتیجه استفاده از روشهای نادرست نمونه برداری staircasing
surge U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surged U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surges U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
businesses U تجارت
graphics, business U تجارت
furriery U تجارت خز
business U تجارت
trade U تجارت
commerce U تجارت
trafficked U تجارت
traded U تجارت
trafficking U تجارت
mystery U تجارت
mysteries U تجارت
traffic U تجارت
traffics U تجارت
open trade U تجارت ازاد
freedom of trade U ازادی تجارت
foreign trade U تجارت خارجی
free trader U تجارت ازاد
free in trade U تجارت ازاد
floating trade U تجارت دریایی
flax trade U تجارت کتان
fair trade U تجارت منصفانه
fair trade U تجارت عادلانه
fair trade U تجارت مشروع
home trade U تجارت داخلی
maritime trade U تجارت دریایی
mercantile law U قانون تجارت
merchandies U تجارت کردن
traditional trade U تجارت سنتی
trade deficit U کسری تجارت
regional trade U تجارت منطقهای
restraint of trade U محدودیت تجارت
trade barrier U مانع تجارت
internal commerce U تجارت داخلی
internal trade U تجارت داخلی
freedom of enterprise U ازادی تجارت
unfavorable trade U تجارت نامساعد
joint adventure U تجارت مشترک
law merchant U حقوق تجارت
law merchant U قانون تجارت
law of the staple U حقوق تجارت
trafficking U تجارت غیرقانونی
refinance U از نو تجارت کردن
refinanced U از نو تجارت کردن
refinances U از نو تجارت کردن
refinancing U از نو تجارت کردن
trafficked U تجارت غیرقانونی
enterprise U تعهد تجارت
free trade U تجارت ازاد
business U موضوع تجارت
businesses U موضوع تجارت
traffics U تجارت غیرقانونی
merchandise U تجارت کردن
enterprises U تعهد تجارت
commercialism U تجارت گرائی
business law U حقوق تجارت
chamber of commerce U اطاق تجارت
carring trade U تجارت داخله
cabotage U تجارت ساحلی
chamber of trade U اتاق تجارت
bilateral trade U تجارت دوجانبه
commercial code U قانون تجارت
laissez-faire U ازادی تجارت
chamber of commerce U اتاق تجارت
commercial law U حقوق تجارت
traffic U تجارت غیرقانونی
counter trade U تجارت متقابل
commercial law U قانون تجارت
commercial U مربوط به تجارت
mentoring U مرشدی [تجارت و بازرگانی]
carrying trade U تجارت حمل و نقل
shipping trade U تجارت حمل و نقل
trade magazine U مجله تخصصی تجارت
transport industry U تجارت حمل و نقل
transport business U تجارت حمل و نقل
It is both pilgrimage and commerce. <proverb> U هم زیارت است هم تجارت .
visibles U اقلام مرئی تجارت
carrying-trade U تجارت حمل و نقل
carrying business U تجارت حمل و نقل
transport trade U تجارت حمل و نقل
trade U تجارت داد وستد
traffic U تجارت هدایت شده
trafficked U تجارت هدایت شده
trafficking U تجارت هدایت شده
traffics U تجارت هدایت شده
international trade U تجارت بین الملل
downtown U مرکز تجارت شهر
contraband U تجارت قاچاق یاممنوع
adventure تجارت مخاطره آمیز
adventures U تجارت مخاطره امیز
gains from trade U منافع حاصل از تجارت
free trade area U حوزه تجارت ازاد
free trade area U منطقه تجارت ازاد
automobile trade U صنعت یا تجارت اتومبیل
balance of foreign trade U تراز تجارت خارجی
commerce U معاشرت تجارت کردن
traded U تجارت داد و ستد
international trade U تجارت بین المللی
free enterprise system U نظام تجارت ازاد
free enterprise U تجارت ومعامله ازاد
multilateral trade U تجارت چند جانبه
trade U تجارت داد و ستد
invisible trade U تجارت غیرقابل رویت
invisible items of trade U اقلام نامرئی تجارت
traded U تجارت داد وستد
commercial center [American] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
mall U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail park U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
strip mall U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
mall U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
barter away U تجارت یا معامله پایاپای کردن
aids to trade U خدمات جنبی تجارت مانندبانکدارب
microeconomics U اقتصاد خرد [تجارت و بازرگانی]
micro-economics U اقتصاد خرد [تجارت و بازرگانی]
copartner U سهیم وشریک در تجارت وغیره
mentoring U مربی بودن [تجارت و بازرگانی]
take a bath <idiom> U ویرانی تجارت ،ورشکست شدن
shopping centre [British] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail park U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
restrictive trade practices U روشهای محدود کردن تجارت
I am here on business. برای تجارت اینجا آمدم.
shopping mall [American] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
Free pree (trade,port). U مطبوعات ( تجارت ،بندر ) آزاد
interstate commerce commission U کمیسیون تجارت بین ایالات
multilateral trade U تجارت باچند کشور در ان واحد
retail shopping centre [British] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
strip mall U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
mall U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
strip mall U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail park U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
strip mall U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
mall U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail park U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
business U که باعث میشود یک تجارت کار باشد
businesses U که باعث میشود یک تجارت کار باشد
(not) have anything to do with someone <idiom> U نخواستن دوستی یا کار یا تجارت داشتن
wool stapler U کسیکه تجارت پشم خام میکند
white slave U استفاده از زن برای فحشاء تجارت ناموس
trade follows the flag U تجارت کشورهای مشترک المنافع با انگلستان
vent for surplus theory of trade U نظریه تجارت "درباره استفاده از مازاد "
external diseconomies U عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
mail order house U تجارت خرده فروشی بوسیله مکاتبات پستی
Trade ( business ) is slack this week . U این هفته بازار ( تجارت ) کساد است
dumping U سیاست تبعیض قیمت در تجارت بین الملل
technology U قرار دادن یک قطعه الکترونیکی جدید در تجارت یا صنعت
technologies U قرار دادن یک قطعه الکترونیکی جدید در تجارت یا صنعت
stock control program U نرم افزاری که برای کمک به مدیریت انبار در تجارت طراحی شده است
restraint of trade U قراردادی که ضمن ان تجارت یکی از طرفین قرارداد به طور نامحدود منع شود
fair trade laws U قوانین تجارت منصفانه قرارداد بین تولیدکننده وفروشنده برای تثبیت یا تعیین حداقل قیمت
silicon valley U محلی در دره سانتاکلارای کالیفرنیا باگسترده ترین تمرکز تجارت وکار تکنولوژی عالی در جهان
e f t a (european free trade association U اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
agribusiness U تجارت محصولات کشاورزی کار و کسب کشاورزی
trade U تجارت کردن با داد وستد کردن
joint venture U سرمایه گذاری مشترک تجارت مشترک
traded U تجارت کردن با داد وستد کردن
international commercial terms (incoterm U قراردادهای تجارت بین الملل که بوسیله اتاق بازرگانی بین الملل تهیه شده است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com