English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 189 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
confirmation U تثبیت استقرار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
automatic pilot U وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilots U وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
preposition U استقرار در محل پیش بینی شده استقرار در محل معین شده
prepositions U استقرار در محل پیش بینی شده استقرار در محل معین شده
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
monetarists U طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
settlement U استقرار
downloading U استقرار
settlements U استقرار
mounting U استقرار
establishment U استقرار
establishments U استقرار
stability U استقرار
localization U استقرار
installation U استقرار
solidification U استقرار
colony U استقرار
sessility U استقرار
pitches U استقرار
pitch U استقرار
installations U استقرار
centralization U استقرار درمرکز
centralisation U استقرار درمرکز
seat U سکوی استقرار
seated U سکوی استقرار
seats U سکوی استقرار
positioning band U حلقه استقرار
delocalization U عدم استقرار
posteriori U ازراه استقرار
angle of repose U زاویه استقرار
reintegration U استقرار مجدد
permanent emplacement U استقرار دایمی
crimping groove U شیار استقرار
stanchion U سکوی استقرار
tent striking U فرمان ضد استقرار
lodgment area U منطقه استقرار
station U استقرار یافتن
yoke U پایه استقرار
stationed U استقرار یافتن
stations U استقرار یافتن
yoke U دوشاخه استقرار
restoration U استقرار مجدد
lodgment U منزل گیری استقرار
network topology U چگونگی استقرار شبکه
seating U محل استقرار نشیمن
set up U اماده بکار استقرار
setting ring U حلقه استقرار یا ثبات
lodgement U منزل گیری استقرار
downloading utility U برنامه کمکی استقرار
equatorial mounting U استقرار معدل النهاری
automatic font downloading U استقرار خودکار فونت
angle of repose U حداکثر شیب استقرار
alt azimuth mounting U استقرار سمت- ارتفاعی
metacenter U نقطه استقرار وثبات یاتوازن
anchor line cable U کابل استقرار چتردر هواپیما
location of industry U تعیین محل استقرار صنعت
downloadable font U فونت قابل استقرار در حافظه
settling rounds U تیر استقرار قنداق توپ
disposition U استقرار یکانها و اماد درمنطقه
make up <idiom> U استقرار وسایل تزئین وآرایش
gun post U سوراخ محل استقرار لوله توپ
settles U مستقر شدن یامستقر کردن استقرار
location theory U نظریه تعیین محل استقرار صنعت
settle U مستقر شدن یامستقر کردن استقرار
sponson U سکوی استقرار توپ روی برجک
cannelure U شیار استقرار پوکه روی گلوله
cannelure U شیار استقرار روکش گلوله ثاقب
steric U وابسته بطرز استقرار اجزاء اتم در فضا
trailer camp U محل استقرار ترایلربااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
fixity U تثبیت
stabilising U تثبیت
consolidation U تثبیت
confirmation U تثبیت
stabilised U تثبیت
stabilises U تثبیت
anchor cell U سل تثبیت
fixing U تثبیت
fixations U تثبیت
fixation U تثبیت
stabilized U تثبیت
stabilizes U تثبیت
corroboration U تثبیت
stabilization U تثبیت
stabilisation U تثبیت
stabilize U تثبیت
trailer court U محل استقرار ترایلر بااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
trailer park U محل استقرار ترایلربا اتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
rack space U محوطه کف چینی شده انباربرای استقرار پالتها یا جعبههای مهمات
father fixation U تثبیت پدری
fixate U تثبیت کردن
patented U حق تثبیت اختراع
patenting U حق تثبیت اختراع
fixation process U فرایند تثبیت
economic stabilization U تثبیت اقتصادی
fixation point U نقطه تثبیت
fixation of affect U تثبیت عاطفی
stabilization U پابرجاسازی تثبیت
fixedness U تثبیت شدگی
patents U حق تثبیت اختراع
fixing agent U عامل تثبیت
patent U حق تثبیت اختراع
heat setting U تثبیت گرمائی
price stability U تثبیت قیمت
positioning U تثبیت موقعیت
stabilizers U تثبیت کننده ها
nitrogen fixation U تثبیت نیتروژن
price stabilization U تثبیت قیمت
voltage stabilization U تثبیت ولتاژ
price freezing U تثبیت قیمت
price ceilings U تثبیت قیمت
mechanical stabilization U تثبیت مکانیکی
maintenance level U سطح تثبیت
wage stabilization U تثبیت مزد
holding attack U تک تثبیت کننده
stop go policy U سیاست تثبیت
functional fixedness U تثبیت کارکردی
price freeze U تثبیت قیمت ها
reinstated U تثبیت کردن
stabilized U تثبیت کردن
stabilizes U تثبیت کردن
reinstate U تثبیت کردن
reinstates U تثبیت کردن
reinstating U تثبیت کردن
stabilizer U تثبیت کننده
stabilised U تثبیت کردن
stabilises U تثبیت کردن
stabilising U تثبیت کردن
stabilize U تثبیت کردن
visual fixation U تثبیت دیداری
avouch U تثبیت کردن
stabilisers U تثبیت کننده
reinstatement U تثبیت در مقام
course stabilizer U تثبیت کننده
fix U تثبیت محل ناو
verge U شانه تثبیت نشده
voltage stabilization U تثبیت فشار الکتریکی
viscosity stabilizer U تثبیت کننده گرانروی
holding force U نیروی تثبیت کننده
stabilization policy U سیاست تثبیت اقتصادی
stabilized layer U قشر تثبیت شده
stabilized layer U لایه تثبیت شده
stabilizing sleeve U غلاف تثبیت کننده
verges U شانه تثبیت نشده
built in stabilizers U تثبیت کنندههای خودکار
well fixed U خوب تثبیت شده
stabilisers U ثابت تثبیت کننده
emulsion stabilizer U تثبیت کننده امولسیونی
stabilizer U ثابت تثبیت کننده
course stabilizer U دستگاه تثبیت مسیر
hard shoulder U شانه تثبیت شده
automatic stabilizer U تثبیت کننده خودکار
course stabilizer U تثبیت کننده مسیر
fixes U تثبیت محل ناو
exchanged stabilization fund U صندوق تثبیت ارز
commodity agreement U تثبیت مشترک قیمت فروش
voltage stabilizer U تثبیت کننده اختلاف سطح
zener diode stabilization U تثبیت کنندگی دیود زنر
routes U به خاک نشاندن تثبیت کردن
mains voltage stabilizer U تثبیت کننده ولتاژ شبکه
self stabilizing dynamo U دینام خود تثبیت کننده
route U به خاک نشاندن تثبیت کردن
stabilised U به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilizes U به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
pegging U تثبیت قیمت اوراق بهادار وارز
stabilising U به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilises U به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilized U به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilize U به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
high frequency stabilized arc U قوس نوری تثبیت شده ی فرکانس بالا
adjustable stabilizer U تثبیت کننده افقی قابل تنظیم هواپیما
functional finance U سیاست مالی دولت برای تثبیت وضع اقتصادی
price support U تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا
stop bath U ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
setting time U [مدت زمان لازم جهت تثبیت و پایدار شدن رنگ در رنگرزی]
staging U سوار شدن یا سوار کردن پرسنل در ناو یا هواپیما استقرار موقت
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
sabot U کمربند گلوله حلفه تمرکز یا وسیله ثبات گلوله در مسیر بوش استقرار لوله جوفی
fair trade laws U قوانین تجارت منصفانه قرارداد بین تولیدکننده وفروشنده برای تثبیت یا تعیین حداقل قیمت
positioning band U حلقه تثبیت حلقه ثبات گلوله روی پوکه
declaratory judgment U حکمی است که در ان حقوق عدهای تثبیت واعلام میشود لیکن هیچ دستور اجراییی را که از نظراختتام دعوی موثر در مقام باشد متضمن نیست
confirms U تصدیق کردن تثبیت کردن
confirm U تصدیق کردن تثبیت کردن
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
base piece U پایه پایه استقرار
fix U ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fixes U ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com