English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 23 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
impaludism U تب باتلاقی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
mossy U خزه گرفته باتلاقی
slump U زمین باتلاقی
slumped U زمین باتلاقی
slumping U زمین باتلاقی
slumps U زمین باتلاقی
swampy U باتلاقی
marshy U باتلاقی
slew U محل باتلاقی
drosera U دروزرا گیاه حشره خوار باتلاقی
everglade U قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
fenny U باتلاقی
founderous U باتلاقی
foundrous U باتلاقی
ignisfatuus U روشنایی شبانه بر روی زمینهای باتلاقی که تصور میرفت ازاحتراق گازهای باتلاقی بوجودمیاید
marsh hen U ابچلیک باتلاقی امریکا
marsh marigold U کالتای باتلاقی
mayflower U کالبای باتلاقی
paludal U باتلاقی
poachv U باتلاقی
poachy U باتلاقی
tussock grass U علف چمن وچراگاه چمن باتلاقی
a corduroy road U جاده باتلاقی [که کنده های درختان را بصورت اریب در آن می چینند.]
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com