Perdic | تبری جستن با سوگند | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	wager of law U	تبری جستن با سوگند

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	renounces U	تبری جستن از
	renouncing U	تبری جستن از
	denied U	تبری جستن
	denies U	تبری جستن
	deny U	تبری جستن
	denying U	تبری جستن
	renounce U	تبری جستن از
	renounced U	تبری جستن از
	swear U	سوگند خوردن قسم یاد کردن سوگند دادن
	swears U	سوگند خوردن قسم یاد کردن سوگند دادن
	to make approaches U	وسایل نزدیک شدن جستن دسترس جستن
	escapes U	رهایی جستن خلاصی جستن
	escaped U	رهایی جستن خلاصی جستن
	escaping U	رهایی جستن خلاصی جستن
	escape U	رهایی جستن خلاصی جستن
	fascial U	تبری
	exonertion U	تبری
	fasces U	یک دسته میله که تبری در میان ان قرار داشته وپیشاپیش فرمانداران رومی می بردند و نشان قدرت بوده
	fasces U	[نمادی در روم قدیم یک دسته میله که تبری در میان آن قرار داشت و و پیشاپیش فرمانداران رومی می بردند که نشان قدرت آنها بود.]
	adjuration U	سوگند
	oaths U	سوگند
	attestation U	سوگند
	oath U	سوگند
	sacrament U	سوگند
	sacraments U	سوگند
	spring U	جستن
	bounce U	پس جستن
	bounced U	پس جستن
	springs U	جستن
	overleap U	جستن از
	jumps U	جستن
	jumped U	جستن
	jump U	جستن
	bounces U	پس جستن
	outjockey U	جستن بر
	upon my world U	بشرافتم سوگند
	upon my honor U	به شرافتم سوگند
	abjures U	سوگند شکستن
	up my conscience U	به وجدانم سوگند
	swears U	سوگند خوردن
	swearing U	اتیان سوگند
	abjure U	سوگند شکستن
	od U	سوگند ملایم
	swear U	سوگند خوردن
	abjured U	سوگند شکستن
	swearings-in U	سوگند دادن
	swearing-in U	سوگند دادن
	swearing in U	سوگند دادن
	administering an oath U	سوگند دادن
	to take an oath U	سوگند خوردن
	abjuring U	سوگند شکستن
	adjure U	سوگند دادن
	swearing formula U	سوگند نامه
	oath of allegiance U	سوگند وفاداری
	take an oath U	سوگند خوردن
	take oath U	سوگند یادکردن
	taking an oath U	اتیان سوگند
	to administer U	سوگند دادن
	gar U	سوگند ملایم
	false oath U	سوگند دروغ
	by god U	سوگند بخدا
	by g U	به جرجیس سوگند
	admirster an oath U	سوگند دادن
	adjurer U	سوگند دهنده
	abstention from taking an oath U	نکول سوگند
	to lift one's hand U	سوگند خوردن
	Hippocratic oath U	سوگند بقراطی
	affidavits U	سوگند نامه
	swear by U	سوگند خوردن به
	odd U	:سوگند ملایم
	odder U	:سوگند ملایم
	loyalty oath [American E] U	سوگند وفاداری
	administrations U	سوگند دادن
	administration U	سوگند دادن
	to swear an oath [on, to] , to take an oath [on; to] U	سوگند خوردن [به]
	oddest U	:سوگند ملایم
	leaps U	جستن دویدن
	hip U	جستن پریدن
	hips U	جستن پریدن
	to get the upper hand U	پیشی جستن
	overtop U	برتی جستن بر
	to gain a ccess U	تقرب جستن
	overtop U	برتری جستن از
	outvie U	برتری جستن از
	to gain the upper hand U	تفوق جستن
	to get the better of U	پیشی جستن بر
	outruns U	پیشی جستن بر
	outrunning U	پیشی جستن بر
	outrun U	پیشی جستن بر
	antecede U	برتری جستن
	best U	برتری جستن
	assist U	شرکت جستن
	assisted U	شرکت جستن
	leaped U	جستن دویدن
	get the start of U	سبقت جستن بر
	assisting U	شرکت جستن
	transcending U	سبقت جستن
	assists U	شرکت جستن
	leap U	جستن دویدن
	out act U	پیشی جستن از
	to find f.with U	عیب جستن از
	to find fault with U	عیب جستن
	outbalance U	پیشی جستن
	outguess U	سبقت جستن
	to carry sword U	شمشیر جستن
	purgation U	برائت جستن
	overrides U	برتری جستن بر
	shoot-outs U	بالا جستن
	transcend U	سبقت جستن
	to seek refuge U	پناه جستن
	to seek shelter U	پناه جستن
	to be off the hook <idiom> U	از خطر جستن
	to be over the worst <idiom> U	از خطر جستن
	to be over the hump [American] <idiom> U	از خطر جستن
	to be out of the woods <idiom> U	از خطر جستن
	to come out of the woods <idiom> U	از خطر جستن
	overridden U	برتری جستن بر
	transcended U	سبقت جستن
	override U	برتری جستن بر
	shoot-out U	بالا جستن
	shoot out U	بالا جستن
	to give the go by to U	پیشی جستن بر
	forestalls U	پیش جستن بر
	forestalled U	پیش جستن بر
	forestall U	پیش جستن بر
	overrode U	برتری جستن بر
	to keep one's distance U	دوری جستن
	to make a pounce U	ناگهان جستن
	excel U	تفوق جستن بر
	excelled U	تفوق جستن بر
	excelling U	تفوق جستن بر
	excels U	تفوق جستن بر
	transcends U	سبقت جستن
	shoot forth U	بالا جستن
	to perjure oneself U	سوگند شکنی کردن
	sanctity of an oath U	حرمت سوگند یا قسم
	goddamn U	سوگند - قسم - برایبیانهیجانوعصبانیت
	god-awful U	سوگند - قسم - برایبیانبدیونامطبوعبودنچیزی
	to swear like a trooper U	زیاد سوگند خوردن
	to swear by all that is sacred U	بمقدسات عالم سوگند
	to forswear oneself U	سوگند دروغ خوردن
	goddammit U	سوگند - قسم - برایبیانناراحتیوعصبانیت
	to keep an oath inviolate U	نقض نکردن سوگند
	to lift one's hand U	دست به سوگند برداشتن
	swear on U	سوگند به چیزی خوردن
	put a person on his oath U	کسی را سوگند دادن
	manswear U	سوگند دروغ خوردن
	perjure U	سوگند دروغ خوردن
	abjeure U	با سوگند ترک کردن
	forswear U	سوگند دروغ خوردن
	forswearing U	سوگند دروغ خوردن
	official oath U	سوگند قانونی یا رسمی
	forswears U	سوگند دروغ خوردن
	sanctions U	فتوای کلیسایی سوگند
	attests U	سوگند یاد کردن
	sanctioned U	فتوای کلیسایی سوگند
	sanction U	فتوای کلیسایی سوگند
	perjuring U	سوگند دروغ خوردن
	perjures U	سوگند دروغ خوردن
	abjurer or abjuror U	سوگند شکن ترک
	attesting U	سوگند یاد کردن
	attested U	سوگند یاد کردن
	to swore falsely U	سوگند دروغ خوردن
	attest U	سوگند یاد کردن
	sanctioning U	فتوای کلیسایی سوگند
	to gain a over U	برتری یاتفوق جستن بر
	out maneuver U	تفوق جستن در مانور
	finds U	جستن تشخیص دادن
	find U	جستن تشخیص دادن
	to escape with life and limb U	سختی رهایی جستن
	conjures U	سوگند دادن جادو کردن
	to keep an oath inviolate U	معتبر نگه داشتن سوگند
	perjury U	سوگند شکنی گواهی دروغ
	conjured U	سوگند دادن جادو کردن
	attesting U	سوگند دادن تصدیق کردن
	conjure U	سوگند دادن جادو کردن
	conjuring U	سوگند دادن جادو کردن
	attested U	سوگند دادن تصدیق کردن
	attests U	سوگند دادن تصدیق کردن
	attest U	سوگند دادن تصدیق کردن
	coronation oath U	سوگند هنگام تاج گذاری
	forsworn U	سوگند دروغ یاد کرده
	in my f. U	به ایین سوگند خدامی داند
	anticipated U	پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
	outstrips U	عقب گذاشتن پیشی جستن از
	emulates U	برابری جستن با پهلو زدن
	emulating U	برابری جستن با پهلو زدن
	outstripping U	عقب گذاشتن پیشی جستن از
	surpass U	بهتر بودن از تفوق جستن
	emulated U	برابری جستن با پهلو زدن
	outstrip U	عقب گذاشتن پیشی جستن از
	emulate U	برابری جستن با پهلو زدن
	anticipates U	پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
	anticipating U	پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
	anticipate U	پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
	surpasses U	بهتر بودن از تفوق جستن
	outstripped U	عقب گذاشتن پیشی جستن از
	trump U	مغلوب ساختن پیشی جستن
	trumps U	مغلوب ساختن پیشی جستن
	overleap U	جستن از روی نادیده گذشتن از