Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 50 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
something
U
تا اندازهای قدری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
in a sense
U
تا اندازهای
in somewise
U
تا اندازهای
in amanner
U
تا اندازهای
somedeal
U
تا اندازهای
somewise
U
تا اندازهای
in a way
U
تا اندازهای
part way
U
تا اندازهای
insomuch
U
به اندازهای که
coldish
U
تا اندازهای سرد
flattish
U
تا اندازهای پهن
whitish
U
تا اندازهای سفید
rawish
U
تا اندازهای خام
voluntary savings
U
پس اندازهای اختیاری
kadarite
U
قدری
predestinarian
U
قدری
fatalistic
U
قدری
somewhat
U
قدری
some
U
قدری
pieces
U
قدری
piece
U
قدری
palish
U
تا اندازهای رنگ پریده
nappy
U
قدری مست
nappies
U
قدری مست
farther
U
بعلاوه قدری
latish
U
قدری دیر
i kind of liked it
U
من تا اندازهای انرا دوست داشتم
metric
U
اندازهای استاندارد یامعیارمتری متری
Give a pull at the rope .
U
سر طناب را یک قدری بکش
Make some room here.
U
یک قدری اینجا جا باز کن
he is something of a musician
U
تا اندازهای میتوان اوراموسیقی دان شمرد
predestinarianism
U
پیروی از فلسفه قدری وجبری
Come forward a little (little bit)more.
U
یک قدری دیگه بیا جلو
I'd like some small change.
من قدری پول خرد میخواهم.
he brought more money
U
قدری دیگر پول اورد
Could you lend me some money ?
U
می توانی یک قدری به من پول قرض بدهی ؟
Lets go for a walk ( stroll) .
U
برویم یک قدری بگردیم ( قدمی بزنیم )
Shall wd go for awalk ? shall we go and stretch our legs .
U
میل دارید قدری قدم بزنیم ؟
ell
U
نام اندازهای که در انگلیس نزدیک 511 سانتیمتر است
not give someone the time of day
<idiom>
U
تنفر به اندازهای که از دیدن آنها چشم پوشی کنید
opera bouffe
U
اپرای خنده دار که تا اندازهای مسخره امیز باشد
The coa is a little short in the sleeves .
U
آستین های این کت یک قدری کوتاه است
Please warm up this milk . warm and sincere greetings .
U
لطفا" این شیر را قدری گرم کنید
platinum metal
U
ترکیب نیکل و روی و مس که تا اندازهای خواص پلاتین راپیدا میکند
short clothes
U
جامه کوتاه که به بچهای که تا اندازهای بزرگ شده بپوشانندچون نیم تنه
I wasnt drunk , but just tight.
U
مست نبودم فقط کله ام قدری گرم شده بود
short coats
U
جامه کوتاه که به بچهای که تا اندازهای بزرگ شده بپوشانند چون نیم تنه
full
U
کامپیوتر همراه با کارت مخصوصی که به قدری سریع است که تصاویر ویدیویی متحرک را می گیرد و نمایش میدهد.
fullest
U
کامپیوتر همراه با کارت مخصوصی که به قدری سریع است که تصاویر ویدیویی متحرک را می گیرد و نمایش میدهد.
sample size
U
بیتی استفاده میشود. بدست آوردن اندازهای از سیگنال که برای تامین اطلاعات درباره سیگنال به کار می رود
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...