Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
deficit financing
U
تامین مالی از راه کسر بودجه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
financial budget
U
بودجه مالی
deficit financing
U
تامین کسر بودجه
finance company
U
شرکت تامین مالی
provident fund
U
وجوه متراکم شده برای تامین مالی دوره بازنشستگی
indemnify
U
غرامت دادن به تامین مالی دادن به
appropriation
U
بودجه مصوبه برای هزینه اعتبارات پیش بینی شده در بودجه توزیع درامد خالص به حسابهای مختلف
fiscal drag
U
اثر کند کنندگی مالی هنگامیکه سیاست مالی نتواندرشد اقتصادی را حفظ نماید .
garnishee
U
کسی که خواستهای نزداو تامین یا توقیف باشد تامین مدعا به کردن
remand
U
اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remanded
U
اخذ تامین مجدد تشدید تامین
garnishment
U
تامین خواسته حکم تامین مدعابه
remands
U
اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remanding
U
اخذ تامین مجدد تشدید تامین
financial statement
U
صورت مالی گزارش مالی
close in security
U
برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
communication security monitoring
U
کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
quando acciderint
U
وقتی مدیرترکه در مقابل غرماء متوفی به دفاع در دست نبودن مالی از متوفی متوسل میشودمحکمه با صدور حکمی باعنوان بالا مقرر می دارد که هر گاه مالی از متوفی بدست اید باید به غرماء داده شود
cere
U
موم مالی کردن یا روغن مالی کردن
communication security account
U
میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
budget
U
بودجه
appropriation symbol
U
کد بودجه
unfunded
U
بی بودجه
possibilities line
U
خط بودجه
budget line
U
خط بودجه
budgets
U
بودجه
budgeted
U
بودجه
appropriation
U
اختصاص بودجه
deficit
U
کسر بودجه
annual budget
U
بودجه سالانه
budget surplus
U
اضافه بودجه
budgeting
U
بودجه ریزی
administrative budget
U
بودجه اداری
appropriation limitation
U
محدودیت بودجه
deficits
U
کسر بودجه
balanced budget
U
بودجه متوازن
budget balance
U
تعادل بودجه
budget balance
U
توازن بودجه
budget bureau
U
دفتر بودجه
budget ceiling
U
سقف بودجه
government budget
U
بودجه دولت
margins
U
بودجه احتیاطی
fixed budget
U
بودجه ثابت
state budget
U
بودجه دولت
government dificit surplus
U
کسر بودجه
household budget
U
بودجه خانوار
military funds
U
بودجه نظامی
margin
U
بودجه احتیاطی
municipal budget
U
بودجه شهرداری
national budget
U
بودجه ملی
operating budget
U
بودجه عملیاتی
budgetary
U
مربوط به بودجه
preliminary budget
U
بودجه ابتدائی
preliminary budget
U
بودجه مقدماتی
program budget
U
بودجه برنامهای
flexible budget
U
بودجه متغیر
budget comittee
U
گروه بودجه
budget constraint
U
محدودیت بودجه
budget period
U
دوره بودجه
unified budget
U
بودجه واحد
variable budget
U
بودجه متغیر
budget determinant
U
تعیین بودجه
development budget
U
بودجه عمرانی
family budget
U
بودجه خانواده
family budget
U
بودجه خانوار
budget execution
U
اجرای بودجه
budget process
U
فرایند بودجه
budget expenditures
U
مخارج بودجه
capital budget
U
بودجه سرمایهای
capital budget
U
بودجه تاسیساتی
cash budget
U
بودجه نقدی
budget process
U
مراحل بودجه
budget deficit
U
کسر بودجه
cyclical budget
U
بودجه دورانی
budget surplus
U
مازاد بودجه
budget credit
U
اعتبار بودجه
budget cycle
U
گردش بودجه
budget cycle
U
مراحل بودجه
unbalanced budget
U
بودجه نامتوازن
budgetary appropriations
U
تخصیص بودجه
budgetary control
U
کنترل بودجه
budget period
U
زمان بودجه
cyclical budget
U
بودجه ادواری
budget deficit
U
کسری بودجه
budget data
U
اطلاعات بودجه
current budget
U
بودجه جاری
operating budget
U
بودجه بهره برداری
capital budgeting
U
بودجه بندی سرمایه
budgeter
U
تهیه کننده بودجه
budgeteer
U
تهیه کننده بودجه
national economic budget
U
بودجه اقتصادی ملی
naval appropriation bill
U
بودجه نیروی دریایی
flexible budget
U
بودجه انعطاف پذیر
budget classification
U
طبقه بندی بودجه
budget directive
U
دستورالعمل تهیه بودجه
The budget deficit of 1980 .
U
کسر بودجه سا ل1980
apportionment
U
واگذاری سهمیه بودجه
cyclically balanced budget
U
بودجه متوازن ادواری
balanced budget theorem
U
قضیه بودجه متوازن
command budget estimate
U
براورد بودجه یکان
financing
U
بودجه چیزی را تهیه کردن
finances
U
بودجه چیزی را تهیه کردن
financed
U
بودجه چیزی را تهیه کردن
preliminary budget forecast
U
پیش بینی مقدماتی بودجه
provide for in the budget
U
در بودجه پیش بینی کردن
finance
U
بودجه چیزی را تهیه کردن
budgetary control
U
کنترل اجرای بودجه در واحدهای مملکتی
balanced budget multiplier
U
ضریب بهم فزاینده بودجه متوازن
capital budget
U
بودجه اصلاحات و ایجاد تاسیسات جدید
appropriation language
U
شرح جزئیات بودجه و منظوراز تخصیص ان
multiplier effect of a balanced budget
U
اثر بهم فزاینده بودجه متوازن
The welfare budget has been cut down.
U
از بودجه رفاهی مقداری زده اند
planning programming budgetting
U
نظام برنامه ریزی بودجه برنامهای
competroller
U
سازمان کنترل اسناد و بودجه و اعتبارات
to p for a sum in the budget
U
مبلغی را بودجه پیش بینی کردن
peace dividend
U
ازبین رفتن بودجه دفاعی دراواخر سال ۱۹۸۰
slush funds
U
بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
slush fund
U
بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
financed
U
مالی
financing
U
مالی
fiscal
U
مالی
finance
U
مالی
finances
U
مالی
pecuniary
U
مالی
financial
U
مالی
monetary
U
مالی
accounting classification
U
کد مالی
financial bill
U
لایحه مالی
financial position
U
وضعیت مالی
finance officer
U
افسر مالی
financial ability
U
تمکن مالی
financial assets
U
دارائیهای مالی
financial e.
U
متخصص مالی
financial expenses
U
هزینههای مالی
financial affairs
U
امور مالی
capital commitment
U
تعهدات مالی
financial feasibility
U
امکان مالی
finance markets
U
بازارهای مالی
finance house
U
موسسه مالی
financier
U
متخصص مالی
financial assets
U
موجودی مالی
anointment
U
پماد مالی
financial capital
U
سرمایه مالی
financial centers
U
مراکز مالی
committee of ways and means
U
کمیسیون مالی
financially
U
از نظر مالی
financial policy
U
سیاست مالی
financial crisis
U
بحران مالی
felting
U
نمد مالی
financial intermediary
U
واسطه مالی
financial inventory
U
ذخایر مالی
fiscal year
U
سال مالی
financial management
U
مدیریت مالی
financial circles
U
محافل مالی
fiscal years
U
سال مالی
fiscal years
U
دوره مالی
financial plan
U
برنامه مالی
financiers
U
متخصص مالی
financial adviser
U
مشاور مالی
financial period
U
دوره مالی
financial data
U
اطلاعات مالی
judgment debt
U
محکوم به مالی
fiscal
U
سال مالی
financial year
U
سال مالی
financial years
U
سال مالی
fiscal year
U
دوره مالی
chamberlains
U
نافر مالی
sparge
U
گل مالی کردن
non pecuniary
U
غیر مالی
inunction
U
روغن مالی
credits
U
اعتبار مالی
subvention
U
کمک مالی
fund
U
اعتبار مالی
funded
U
اعتبار مالی
pecuniary penalty
U
مجازات مالی
chamberlain
U
نافر مالی
rough usage
U
دست مالی
credit
U
اعتبار مالی
credited
U
اعتبار مالی
unction
U
روغن مالی
padding
U
لگد مالی
self support
U
استقلال مالی
roughcast
U
گل مالی شده
embrocations
U
روغن مالی
embrocation
U
روغن مالی
crediting
U
اعتبار مالی
snow job
U
ماست مالی
in low water
U
در تنگی مالی
illinition
U
روغن مالی
subsidies
U
کمکهای مالی
taction
U
دست مالی
fiscal policy
U
سیاست مالی
fiscal control
U
کنترل مالی
fiscal control
U
نظارت مالی
Mali
U
کشور مالی
financial status
U
وضع مالی
slobbery
U
لجن مالی
financial secretary
U
مشاور مالی
financial relations
U
روابط مالی
subsidy
U
کمک مالی
mart
U
بازار مالی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com