Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 165 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
institution
U
تاسیس قضایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
institutive
U
تاسیس شده تاسیس کننده
judicial
U
قضایی
jural
U
قضایی
juratory
U
قضایی
juridical
U
قضایی
jurisdiction
U
قضایی
judiciary
U
قضایی
law agent
U
نماینده قضایی
judicial precedent
U
رویه قضایی
judicial delegation
U
تفویض قضایی
the rule of law
U
تامین قضایی
judicial circumstantial evidence
U
اماره قضایی
legal suit
U
تعقیب قضایی
judicial settlement
U
تسویه قضایی
rogatory
U
نیابت قضایی
judicial settlement
U
حل اختلاف قضایی
legal assistance
U
مشاوره قضایی
presumption juris tantum
U
اماره قضایی
legal
U
شرعی قضایی
quasi judicial
U
شبه قضایی
judicial assistance
U
معاضدت قضایی
law courts
U
دادگاه قضایی
judicature
U
حوزه قضایی
law court
U
دادگاه قضایی
judiciary
U
قوه قضایی
miscarriage of justice
U
اشتباه قضایی
precedent
U
رویه قضایی
precedents
U
رویه قضایی
jurisdiction
U
حوزهء قضایی
miscarriages of justice
U
اشتباه قضایی
litigation
U
دعوی قضایی
judicial immunity
U
مصونیت قضایی
legal aid
U
معاضدت قضایی
judicature
U
قوه قضایی
extrajudicial
U
خارج ازصلاحیت قضایی
district attorney
U
بازپرس بخش قضایی
legal advice
U
مشورت یا نظر قضایی
district attorneys
U
بازپرس بخش قضایی
justiciar
U
مامور قضایی عالیرتبه
enforcement of judgement
U
اجرای احکام قضایی
sub judice
U
بدون تصمیم قضایی
proetor
U
متصدی امور قضایی وکشوری
dictum
U
گفته افهار نظر قضایی
legal assistance
U
کمکهای قضایی شرح علایم
dictums
U
گفته افهار نظر قضایی
circuit
U
حوزه قضایی یک قاضی دور
circuits
U
حوزه قضایی یک قاضی دور
adjudge
با حکم قضایی فیصل دادن
Soc
U
ازادی دراخذ تصمیم قضایی
foundation
U
تاسیس
erection
U
تاسیس
establishment
U
تاسیس
establishments
U
تاسیس
constitution
U
تاسیس
constitutions
U
تاسیس
enacment
U
تاسیس
institution
U
تاسیس
erections
U
تاسیس
rogatory letters
U
نامه محتوی تفویض نیابت قضایی
letters rogatory
U
نامه مشعر بر تقاضای نیابت قضایی
promotes
U
تاسیس کردن
promoted
U
تاسیس کردن
promote
U
تاسیس کردن
makes
U
تاسیس کردن
found
U
تاسیس کردن
invents
U
تاسیس کردن
set up
U
تاسیس کردن
founded
U
تاسیس شده
inventing
U
تاسیس کردن
foundress
U
زن تاسیس کننده
invented
U
تاسیس کردن
invent
U
تاسیس کردن
enaction
U
برقراری تاسیس
make
U
تاسیس کردن
establish
U
تاسیس کردن
constituting
U
تاسیس کردن
establishes
U
تاسیس کردن
re establishment
U
تاسیس مجدد
establishing
U
تاسیس کردن
the institution of a universit
U
تاسیس دانشگاه
promoting
U
تاسیس کردن
constitute
U
تاسیس کردن
incorporating
U
تاسیس کردن
incorporates
U
تاسیس کردن
incorporate
U
تاسیس کردن
constituted
U
تاسیس کردن
founds
U
تاسیس کردن
constitutes
U
تاسیس کردن
perverse verdict
U
درمورد نکات قضایی موضوع صادر شود
sokeman
U
فرد ساکن حوضه قضایی لرد یا امیر
cadres
U
واحدی ازقبیل قضایی واداری ونظامی وغیره
cadre
U
واحدی ازقبیل قضایی واداری ونظامی وغیره
instituting
U
شورا تاسیس کردن
found
U
تاسیس کردن ریختن
to found a college
U
دانشکدهای تاسیس کردن
institute
U
شورا تاسیس کردن
planetary influence
U
تاسیس ستارگان یا کواکب
founds
U
تاسیس کردن ریختن
institutes
U
شورا تاسیس کردن
re establish
U
دوباره تاسیس کردن
instituted
U
شورا تاسیس کردن
coroners
U
هر دو را داراست ولیکن جنبه قضایی ماموریتش بیشتر است
judge made law
U
نظام حقوقی مبتنی بر سوابق قضایی و ارا محاکم
exegeses
U
تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
coroner
U
هر دو را داراست ولیکن جنبه قضایی ماموریتش بیشتر است
exegesis
U
تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
industrialising
U
بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrializing
U
بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrialize
U
بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrialises
U
بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrializes
U
بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
reestablish
U
دوباره بر قرار یا تاسیس کردن
knight marshal
U
کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
congregationalism
U
استقلال هرکلیسا برای اداره کارهای قضایی وانتظامی خود
concurrent jurisdiction
U
رسیدگی قضایی همزمان به چند جرم دادگاه الحاقی یاهمزمان
permission
U
اجازه کاربر خاص برای دستیابی به منابع اشتراکی یا قضایی از دیسک
prohibition
U
حکم خودداری از اقدام قضایی که دادگاه عالی به محکمه تالی میدهد
legalism
U
اعتقاد به این که کلیه مسائل باید از طرق قضایی وحقوقی حل و فصل شود
encaenia
U
جشن سالیانه تاسیس شهر یاتقدیر کلیسا یا معبدی
equitable mortgage
U
از اعمال طرفین یک عمل یا تاسیس حقوقی ناشی میشود
Carthusian
U
[مربوط به طبقه مذهبی راهبها که بوسیله برونو تاسیس شد.]
constitute
U
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constitutes
U
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
Jesuit
U
عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
constituting
U
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
Jesuits
U
عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
karmathian
U
تیره اسلامی که قرمط نام درسده نهم میلادی تاسیس کرد
constituted
U
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
coroner
U
مامور بررسی و تحقیق درمورد علت مرگهای ناگهانی در CL ماموری است که وفیفه اش جنبه قضایی واجرایی
coroners
U
مامور بررسی و تحقیق درمورد علت مرگهای ناگهانی در CL ماموری است که وفیفه اش جنبه قضایی واجرایی
breach of trust
U
کوتاهی درانجام دادن انچه که به موجب سند تنظیمی در تاسیس حقوقی می بایستی انجام دهد
adjudged
U
با حکم قضایی فیصل دادن فتوی دادن
adjudges
U
با حکم قضایی فیصل دادن فتوی دادن
adjudging
U
با حکم قضایی فیصل دادن فتوی دادن
international court of justice
U
دیوان دادگستری بین المللی رکن قضایی سازمان ملل متحد که وفیفه اش رسیدگی به دعاوی مطروحه دول عضو علیه یکدیگر است
food and agricultural organization
U
از موسسات وابسته به سازمان ملل متحدکه به سال 5491 تاسیس وهدفش بررسی وضع تولیدمحصولات کشاورزی و سایراغذیه است
disqualification
U
عدم صلاحیت فاقد صلاحیت قضایی
disqualifications
U
عدم صلاحیت فاقد صلاحیت قضایی
design phase
U
فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
misdirection
U
در CL منظوراشتباه قاضی است در موردتفهیم نکات قضایی موضوع برای اعضاء هیات منصفه پیش از انکه وارد شور شوندو این میتواند باعث تجدیدمحاکمه شود
democratic party
U
یکی از دو حزب بزرگ سیاسی ایالات متحده امریکا که به صورت فعلیش از 8281 تاسیس شده لیکن از 7871 عملا" موجود بوده است
dedication
U
در CL ممکن است این تاسیس به وسیله فعل صریح و رسمی مالک ایجادشود و یا به موجب قانون از برخی از افعال مالک
dedications
U
در CL ممکن است این تاسیس به وسیله فعل صریح و رسمی مالک ایجادشود و یا به موجب قانون از برخی از افعال مالک
league of nations
U
تاسیس جهانی مشهور که بین دو جنگ جهانی فعالیت داشت و درواقع مقدمهای بود برای تشکیل سازمان ملل متحد
lynch law
U
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
pan american union
U
سازمان دولتهای قاره امریکا که به سال 0981 در واشنگتن تاسیس شد و هدف ان گسترش همکاری و همبستگی در شقوق و شئون مختلفه بین کشورهای قاره امریکااست
fascism
U
نام حزبی است که موسولینی در فاصله دو جنگ عالمگیر در ایتالیا تاسیس کردو اصول عقاید و فلسفه ان رااز سیستمهای سیاسی مختلف اخذ و بر حسب احتیاج تحریف و تفسیر نمود
international finance corporation
U
شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
instituting
U
برقرار کردن تاسیس کردن
institutes
U
برقرار کردن تاسیس کردن
constitute
U
تاسیس کردن ترکیب کردن
constituted
U
تاسیس کردن ترکیب کردن
constitutes
U
تاسیس کردن ترکیب کردن
constituting
U
تاسیس کردن ترکیب کردن
institute
U
برقرار کردن تاسیس کردن
instituted
U
برقرار کردن تاسیس کردن
socialist international
U
بین الملل سوسیالیست انجمن جهانی احزاب سوسیال دمکرات در لندن که به سال 1591 تاسیس یافته است واعضا ان را احزاب سوسیالیست معتدل تشکیل می دهند
international labour organization
U
سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
congress party (indian national congress
U
حزب کنگره- کنگره ملی هندبزرگترین حزب سیاسی هندوستان که در اواخر قرن 91 تاسیس شد و در حال حاضر با ارائه یک طرح سوسیالیستی برای جامعه بالاترین تعداد کرسی را درمجمع ملی هند داراست
trust
U
تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trusts
U
تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trusted
U
تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
to lay the foundations of
U
بر پا کردن تاسیس کردن
tontine
U
تاسیس خاصی که به موجب ان عدهای مشترکا" پول قرض می دهند با این شرط که بهره ان مرتبا" و بااقساط معین بین ان ها تقسیم شود و با مرگ هر یک ازایشان سهم دیگران از بهره بیشتر شود تا انجا که اخرین فرد زنده کل بهره را دریافت کند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com