Perdic | تار موی مواج زاویه یاب یا دوربین | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	floating reticle U	تار موی مواج زاویه یاب یا دوربین

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	angle of view U	زاویه رویت دوربین عکاسی میدان دید دوربین
	instrument U	وسیله دوربین یا زاویه یاب
	angular velocity bombsight U	دوربین سنجش زاویه رهایی بمب
	theodolites U	دوربین مهندسی زاویه سنج طول یاب
	theodolite U	دوربین مهندسی زاویه سنج طول یاب
	crab angle U	زاویه بین مسیر حرکت هواپیما و محور دوربین عکاسی
	coarse setting U	تنظیمات دقیق دوربین یازاویه یاب بستن تنظیمات جزیی به زاویه یاب
	sniper scope U	دوربین تیراندازی بوسیله تیراندازان ماهر دوربین مادون قرمز دیدبانی در شب
	infinity method U	روش موازی کردن دو خط تارموی دوربین تنظیم دوربین در بینهایت
	sight alinement U	تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
	cross line U	بعلاوه داخل دوربین خط تار موی دوربین
	hyperfocal distance U	مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
	synchroscope U	دوربین کنترل اتش خودکارپدافند هوایی دوربین دستگاه توزیع اتش خودکار
	graduated circle of an alidade U	دایره مدرج زاویه یاب صفحه درجه دار زاویه سنج
	undulating U	مواج
	undulatory U	مواج
	billowy U	مواج
	brucellosis U	تب مواج
	floating U	مواج
	resonant line U	خط مواج
	longitudinal dihedral U	اختلاف زاویهای بین زاویه برخورد بال و زاویه برخوردسکانهای افقی که دومی معمولا کمتر است
	grivation U	زاویه شبکه مغناطیسی زاویه انحراف دستگاه
	oscillating discharge U	تخلیه مواج
	wavily U	بطور مواج
	undulatory discharge U	تخلیه مواج
	fishtail wind U	باد مواج
	vibratile U	مرتعش مواج
	undulatory current U	جریان مواج
	floating reticle U	عدسی مواج
	floating U	سیال مواج
	collimating sight U	دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
	rippling U	مانند اب مواج شدن
	ripples U	مانند اب مواج شدن
	flotage U	جسم مواج وشناور
	rippled U	مانند اب مواج شدن
	ripple U	مانند اب مواج شدن
	resonant line tuner U	میزان سازی با خط مواج
	ninon U	پارچه نرم و مواج ابریشمی
	floating lines U	خطوط مواج عکس هوایی
	floating mark U	نقاط مواج عکس هوایی
	angular velocity sight U	زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
	fluctuable U	مستعد بالا و پائین رفتن مواج
	floating lines U	خطوط مواج برجسته نگاری وبرجسته بینی
	angle of repose U	زاویه تعادل زاویه ارامش
	angle of rotation U	زاویه دوران زاویه چرخش
	entering angle U	زاویه ورودی زاویه دخول
	declination U	زاویه انحراف زاویه میل
	angle of convergence U	زاویه تقرب زاویه پارالاکس
	loss angle U	زاویه تلف زاویه تلفات
	bombing angle U	زاویه پرتاب بمب زاویه پروازهواپیما در هنگام رها کردن بمب
	distance angle U	زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
	lens distortion U	خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
	constant angle arch dam U	بند قوسی با زاویه یکسان سد کمانی با زاویه یکسان
	angle offset method U	روش عکاسی تحت یک زاویه معین روش تهیه تصویراشیاء تحت یک زاویه
	superelevation U	تصحیح تکمیلی تراز توپ زاویه تصحیح زاویه پرش لوله توپ زاویه تصحیح تکمیلی تراز
	parallactic angle U	زاویه تقارب نصف النهارات زاویه تقارب
	counter recoil cylinder U	استوانه هادی پیستون مواج استوانه عاید
	lie U	زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
	lies U	زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
	lied U	زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
	apogee U	زاویه انحراف ثقل موشک زاویه انحراف مرکز ثقل موشک در روی مسیر
	apex angle U	زاویه راسی هدف زاویه راسی
	long sighted U	دوربین
	far seeing U	دوربین
	camera	دوربین
	cameras U	دوربین
	telescopes U	دوربین
	far-sighted U	دوربین
	opera glasses U	دوربین
	telescope U	دوربین
	far sighted U	دوربین
	the penetration of a telescope U	دوربین
	presbyopic U	دوربین
	binocular U	دوربین
	night glass U	دوربین شب
	longsighted U	دوربین
	field glass U	دوربین صحرایی
	eye piece U	عدسی سر دوربین
	miniature camera U	دوربین مینیاتوری
	coarse sight U	دوربین یدکی
	pickup tube U	دوربین تلویزیونی
	camera tube U	دوربین تلویزیونی
	spyglass U	دوربین کوچک
	reflex sight U	دوربین منشوری
	telescopy U	فن استعمال دوربین
	reticle U	عدسی دوربین
	the penetration of a telescope U	قوه دوربین
	theodo;ite U	دوربین مهندسی
	binocular U	دوربین دو چشم
	binocular U	دوربین دوچشمی
	lens U	عدسی دوربین
	hypermetrope U	ادم دوربین
	kodak U	دوربین عکاسی
	vial U	حباب دوربین
	box cameras U	دوربین قوطی
	camera nadir U	خط لولای دوربین
	gun sight U	دوربین توپ
	closed-circuit camera U	دوربین امنیتی
	cross hair U	خط داخل دوربین
	television camera tube U	دوربین تلویزیونی
	optician U	دوربین فروش
	opticians U	دوربین فروش
	director sight U	دوربین هادی
	drawtube U	لوله دوربین
	computing sight U	دوربین محاسب
	telescopes U	دوربین نجومی
	metascope U	دوربین تک چشمی
	surveillance camera U	دوربین امنیتی
	security camera U	دوربین امنیتی
	observation camera U	دوربین امنیتی
	CCTV camera U	دوربین امنیتی
	closed-circuit camera U	دوربین نظارت
	surveillance camera U	دوربین نظارت
	security camera U	دوربین نظارت
	observation camera U	دوربین نظارت
	CCTV camera U	دوربین نظارت
	telescope U	دوربین نجومی
	electron camera U	دوربین الکترونی
	color camera U	دوربین رنگی
	sights U	دوربین دیدن
	camera-shy U	بیزار از دوربین
	box camera U	دوربین قوطی
	sight U	دوربین دیدن
	elbow telescope U	دوربین بازویی
	air survey camera U	دوربین عکسبرداری هوایی
	camera nadir U	محورلولایی دوربین عکاسی
	reticle U	تار موی دوربین
	riflescope U	دوربین روی تفنگ
	(iris) diaphragm U	دیافراگم [دوربین عکاسی]
	iris U	دیافراگم [دوربین عکاسی]
	spotting scope U	دوربین روی سه پایه
	snooper scope U	دوربین تعقیب و دیدبانی
	reticle U	شبکه دوربین نجومی
	sight U	دوربین نشانه روی
	minicam U	دوربین خیلی کوچک
	minicamera U	دوربین خیلی کوچک
	macrometer U	دوربین مسافت سنج
	sights U	دوربین نشانه روی
	colminator U	دوربین شاخص توپ
	line of collimation U	خط تنظیم عدسی دوربین
	closed-circuit camera U	دوربین مدار بسته
	surveillance camera U	دوربین مدار بسته
	security camera U	دوربین مدار بسته
	isocentre U	خط المرکزین دوربین عکاسی
	opera glass U	دوربین مخصوص اپرا
	infrared viewer U	دوربین دیدبانی شبانه
	observation camera U	دوربین مدار بسته
	CCTV camera U	دوربین مدار بسته
	infrared viewer U	دوربین مادون قرمز
	camera window U	دریچه دیافراگم دوربین
	miniature camera U	دوربین تصاویر کوچک
	dumpy level U	تراز دوربین دار
	sighting U	دیدن از داخل دوربین
	sightings U	دیدن از داخل دوربین
	glass U	ایینه شیشه دوربین
	cameras U	دوربین یا جعبه عکاسی
	camera axis U	محور دوربین عکاسی
	camera	دوربین یا جعبه عکاسی
	computing gunsight U	دوربین محاسب توپ
	camera magazine U	کاست فیلم دوربین
	drawtube U	دیدگاه میکرسکوپ یا دوربین
	telescopic alidade U	عضاده دوربین دار
	tachymeter U	دوربین مسافت یاب
	fixed reticle U	عدسی ثابت دوربین
	tachometric sight U	دوربین مسافت یاب
	vidicon U	لوله دوربین عکاسی
	tacheometer U	دوربین نقشه برداری
	flash bulb U	فلاش دوربین عکاسی
	tachometric sight U	دوربین مسافت سنج
	powered U	درشت نمایی قدرت دوربین
	powering U	درشت نمایی قدرت دوربین
	trick U	درجه بندی عدسی دوربین
	image camera tube U	لامپ تصویر میانی دوربین
	power U	درشت نمایی قدرت دوربین
	focal length U	فاصله کانونی دوربین یاعدسی
	tricked U	درجه بندی عدسی دوربین
	tricking U	درجه بندی عدسی دوربین
	optician U	عینک فروش دوربین ساز
	photoheliograph U	دوربین مخصوص عکسبرداری از خورشید
	powers U	درشت نمایی قدرت دوربین
	telescopic alidade U	سمت گیر دوربین دار
	dynameter U	اسباب سنجش قوه دوربین
	sighting device U	دوربین دستگاه نشانه روی
	cross hair U	تار موی وسط دوربین
	opticians U	عینک فروش دوربین ساز
	tachymeter U	دوربین پیمایش بلندی یا فاصله
	reticle U	میدان دید داخل دوربین
	glass U	دستگاه ارتفاع سنج دوربین
	camcorder U	دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون
	helioscope U	دوربین افتاب بینی خورشیدبین
	air cartographic camera U	دوربین عکس برداری هوایی
	camcorders U	دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون
	computing gunsight U	دوربین محاسب عناصر تیر
	eyeglass U	شیشهء دوربین یاذره بین
	field glass U	عدسی درونی دوربین یاذره بین
	tribrach U	گهواره نصب دوربین نقشه برداری
	phototelescope U	دوربین عکس برداری ار کرههای اسمانی
	sound camera U	دوربین فیلمبرداری مجهزبدستگاه ضبط صوت
	time exposure U	مدت بازماندن دیافراگم دوربین عکاسی
	race glass U	دوربین ویژه برای تماشای مسابقه