Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
onyx
U
تاریکی پایین قرنیه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
benighted
U
گرفتار تاریکی شدن درکوهستان گرفتار در تاریکی
cornea
U
قرنیه
corneas
U
قرنیه
keratitis
U
التهاب قرنیه
keratitis
U
اماس قرنیه
corneal
U
وابسته به قرنیه
keratotomy
U
برش قرنیه
keratocele
U
فتق قرنیه
keratotome
U
چاقوی قرنیه شکافی
keratectomy
U
دراوردن تیکهای از قرنیه
staphyloma
U
تحدب مثلث قرنیه
leukoma
U
لک قرنیه لک سفید روی چشم
leucoma
U
لک قرنیه لک سفید روی چشم
karatonyxis
U
عمبل اب مرواریدبوسیله سوراخ کردن قرنیه
line of sight
U
خطی که قرنیه چشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
depresses
U
پایین دادن لوله پایین اوردن
depress
U
پایین دادن لوله پایین اوردن
downhaul
U
پایین کشیدن رشته پایین کشنده
nights
U
تاریکی
darkness
U
تاریکی
obscuration
U
تاریکی
night
U
تاریکی
dusk
U
تاریکی
dusk
U
تاریکی شب
gloom
U
تاریکی
owl light
U
تاریکی
duskiness
U
تاریکی
nigritude
U
تاریکی
murkiness
U
تاریکی
umbrage
U
تاریکی
darkling
U
در تاریکی
the opaque
U
تاریکی
sombreness
U
تاریکی
dimness
U
تاری تاریکی
scotopic adaptation
U
انطباق با تاریکی
scotopia
U
بینایی در تاریکی
achluophobia
U
تاریکی هراسی
mares
U
تاریکی دریا
opaqueness
U
تاریکی تیرگی
mare
U
تاریکی دریا
midnight
U
دل شب تاریکی عمیق
dark adaptation
U
انطباق با تاریکی
dark adaptation
U
تطبیق با تاریکی
nyctophobia
U
تاریکی هراسی
groped
U
در تاریکی پی چیزی گشتن
Somewhere in the darkness
U
جایی در میانی تاریکی
grope
U
در تاریکی پی چیزی گشتن
groping
U
در تاریکی پی چیزی گشتن
dark adaptation
U
عادت کردن به تاریکی
gropes
U
در تاریکی پی چیزی گشتن
I bumped into the table in the dark.
U
تو تاریکی خوردم به میز
darkle
U
در تاریکی پنهان شدن
smoke screen
U
موجب تاریکی وابهام
tenebrific
U
تاریکی اور فلمانی
gloom
U
تاریکی افسرده کننده
down
U
سوی پایین بطرف پایین
his sight could p darkness
U
بینایی وی تاریکی رامی شکافت
tenebrous
U
تاریک وتیره تاریکی اور
We lost our way in the dark.
U
راهمان راتوی تاریکی گه کردیم
Some children are afraid of the dark.
بعضی بچه ها از تاریکی می ترسند.
vertically
U
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
flattest
U
پایین
flat
U
پایین
bottom
U
پایین
lowered
U
پایین تر
bottoms
U
پایین
lower most
U
پایین تر
lower
U
پایین
underneath
U
پایین
down stairs
U
پایین
infara
U
پایین
lowers
U
پایین تر
hypogenous
U
پایین رو
vide infara
U
پایین
subatmospheric
U
پایین تر از جو
below
U
پایین
further down
U
پایین تر
lower
U
پایین تر
infara
U
پایین تر
de-
U
پایین
neath or neath
U
پایین
tailwater
U
پایین اب
bal
U
از مچ پا به پایین
subteen
U
پایین تر از سن 31
neath or neath
U
پایین تر
submiss
U
پایین
shitu
U
پایین
low
U
پایین
dowm
U
پایین
lowering
U
پایین تر
below
<adv.>
U
در پایین
shorter
U
پایین تر
short
U
پایین تر
down
U
پایین
low level
U
پایین
lower limit
U
حد پایین
hereafter
<adv.>
U
در پایین
beneath
U
پایین
beneath
U
پایین تر
sub-
U
یا پایین تر
thereinafter
[archaic or formal]
<adv.>
U
در پایین
shortest
U
پایین تر
hereinafter
[formal]
<adv.>
U
در پایین
to set down
U
پایین اوردن
breast
U
نورد پایین
downtrend
U
سیربطرف پایین
low energy
U
انرژی پایین
prolapse
U
پایین افتادگی
prolapse
U
پایین افتادن
downmost
U
پایین ترین
low resolution
U
وضوح پایین
face down feed
U
خورد رو به پایین
lower bound
U
کران پایین
foot
U
پایین بادبان
to get down
U
پایین رفتن
down stroke
U
ضربه رو به پایین
feet
U
پایین دامنه
to go down
U
پایین رفتن
low frequency
U
فرکانس پایین
downward movement
U
حرکت رو به پایین
low
U
پایین اهسته
low
U
پایین ضعیف
low resolution
U
تفکیک پایین
to reach down
U
پایین اوردن
downward compatible
U
سازگار رو به پایین
to look down
U
پایین امدن
to let down
U
پایین کردن
to sink in the scale
U
پایین رفتن
downward swing
U
نوسان رو به پایین
downward travel
U
ضربه رو به پایین
downward compatibility
U
سازگارمتمایل به پایین
download
U
بارگیری پایین
minor
U
پایین رتبه
low order
U
پایین رتبه
prolapsus
U
پایین افتادگی
down draft
U
جریان رو به پایین
down current
U
جریان رو به پایین
catabatic
U
پایین اینده
bottom up
U
از پایین به بالا
disrate
U
پایین اوردن
bottommost
U
پایین ترین
dim light
U
نور پایین
pushdown
U
پایین فشردنی
desceht
U
پایین امدن
low order
U
مرتبه پایین
decurrent
U
پایین افتاده
res
U
noitaloseR پایین
downstream
U
پایین دست
downstream
U
پایین رود
bate
U
پایین اوردن
submaxilla
U
ارواره پایین
to come down
U
پایین امدن
to bring down
U
پایین اوردن
to beat down
U
پایین اوردن
downfield
U
میدان پایین
the valley lies below
U
ده در پایین است
downfeed
U
تغذیه رو به پایین
the masses
U
دستههای پایین تر
the lower world
U
جهان پایین
downward stroke
U
ضربه رو به پایین
low pass
U
پایین گذر
alow
U
روبه پایین
low level
U
در سطح پایین
push down stack
U
پایین فشردنی
overhand
U
از پایین ببالا
From top to bottom.
U
ازبالاتا پایین
shuts
U
پایین اوردن
shutting
U
پایین اوردن
At lower levels.
U
در سطوح پایین تر
low activity
U
فعالیت پایین
subordinate
U
فرعی پایین تر
subordinated
U
فرعی پایین تر
lowpass
U
پایین گذار
infrahuman
U
پایین تر از انسان
mean low water
U
اب پایین میانگین
shut
U
پایین اوردن
descends
U
پایین امدن
descend
U
پایین امدن
lee
U
پایین باد
downward
U
روبه پایین
degrades
U
پایین دادن
degrade
U
پایین دادن
subordinates
U
فرعی پایین تر
lowermost
U
پایین ترین
drive
U
ضربه از پایین
drives
U
ضربه از پایین
lower mast
U
دکل پایین
downstairs
U
طبقه پایین
nether
U
زیر پایین
nether
U
واقع در پایین
let down
U
پایین کردن
beneath
U
از زیر پایین تر از
depressions
U
پایین دادن
subordinating
U
فرعی پایین تر
lower threshold
U
استانه پایین
lower most
U
پایین ترین
comedown
U
پایین رفتن
lowest
U
پایین ترین
look down
U
پایین امدن
depression
U
پایین دادن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com