English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
completion date U تاریخ انجام کار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
backdated U تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdate U تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdating U تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdates U تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
martyrology U تاریخ شهدا تاریخ شهدای مسیحی
antedated cheque U چک به تاریخ مقدم بر تاریخ واقعی صدور
antedate U پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
antedated U پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
antedates U پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
dates U تاریخ گذاردن تاریخ گذاشتن
hagiology U تاریخ مقدس تاریخ انبیاء
prehistory U ماقبل تاریخ تاریخ قبلی
date U تاریخ گذاردن تاریخ گذاشتن
protohistory U تاریخ ماقبل تاریخ
failed U انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
fails U انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
fail U انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
qui facit per alium facit perse U کسی که کاری را بوسیله دیگری انجام بدهد خودش ان را انجام داده است
like a duck takes the water [Idiom] U کاری را تند یاد بگیرند انجام بدهند و از انجام دادن آن لذت ببرند
automates U نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automate U نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automated U نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automating U نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
failures U انجام ندادن کاری که باید انجام شود
failure U انجام ندادن کاری که باید انجام شود
gurantee U عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
robot U وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robots U وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
scratch one's back <idiom> U کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
as from U از تاریخ ,
history U تاریخ
no date U بی تاریخ
coetaneous U هم تاریخ
coeval U هم تاریخ
undated U بی تاریخ
histories U تاریخ
as of U از تاریخ
appointed day U تاریخ
date [appointment] U تاریخ
date U تاریخ
era U تاریخ
dateless U بی تاریخ
appointed days U تاریخ ها
eras U تاریخ
dates [appointments] U تاریخ ها
with effect from U از تاریخ ...
appointment U تاریخ
dates U تاریخ
appointments U تاریخ ها
upward compatible U اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت
literary history U تاریخ ادبیات
basic date U تاریخ ترفیع
backdating date U پیش تاریخ
chronological U به ترتیب تاریخ
date in issuing U تاریخ صدور
date U نخل تاریخ
prehistory U ماقبل تاریخ
dateline U تاریخ گذاری
date of shipment U تاریخ حمل
date of maturity U تاریخ انقضاء
date of maturity U تاریخ سررسید
current date U تاریخ جاری
datable U تاریخ گذاردنی
date of acquisition U تاریخ خریداری
date of issuance U تاریخ صدور
dateable U تاریخ گذاردنی
creation date U تاریخ ایجاد
delivery date U تاریخ تحویل
modern history U تاریخ معاصر
natural historian U تاریخ نویس
date of birth U تاریخ تولد
chronogram U ماده تاریخ
maintenance history U تاریخ تعمیرات
due date U تاریخ تادیه
due date U تاریخ سررسید
closing date U تاریخ انقضاء
maturity date U تاریخ سررسید
completion date U تاریخ تکمیل
economic history U تاریخ اقتصادی
out of date U از تاریخ گذشته
epoch U مبدا تاریخ
epochs U مبدا تاریخ
postdating U تاریخ ماقبل
postdates U تاریخ ماقبل
historian U تاریخ نویس
prehistory U پیش تاریخ
in chronological order U به ترتیب تاریخ
historians U تاریخ گزار
historicity U تاریخ گرایی
historians U تاریخ نویس
value date U تاریخ ارزش
the date was not specified U تاریخ ان معلوم
intellectual history U تاریخ اندیشه ها
Ancient history U تاریخ باستان
termination date U تاریخ پایان
system date U تاریخ سیستم
stale cheque U چک تاریخ گذشته
postdated U تاریخ ماقبل
postdate U تاریخ ماقبل
shelf life U تاریخ مصرف
effective date U تاریخ اجرا
julain date U تاریخ ژولین
expiration date U تاریخ انقضا
expiry date U تاریخ انقضاء
acceptance date U تاریخ قبولی
creation date U تاریخ افرینش
historian U تاریخ گزار
dates U نخل تاریخ
dated U تاریخ دار
natural history U تاریخ طبیعی
era U اغاز تاریخ عصر
cryptodate U کلید تاریخ رمز
azoic U دوران ماقبل تاریخ
value date U تاریخ اجرا والور
datable U قابل تعیین تاریخ
up to now U تا کنون تا این تاریخ
historian U تاریخ دان مورخ
historians U تاریخ دان مورخ
back dated U پیش تاریخ شده
eras U اغاز تاریخ عصر
of even date U دارای همان تاریخ
post date U تاریخ اینده گذاشتن
the christian era U مبدا تاریخ میلادی
Death keeps no calendar. <proverb> U مرگ تاریخ ندارد.
Date and place of departure. U تاریخ ؟ محل حرکت
The prehistoric creatures . U موجودات ماقبل تاریخ
An Out line of European history . U کلیات تاریخ اروپ؟
landmark U نقطه تحول تاریخ
landmarks U نقطه تحول تاریخ
prehistoric times U ازمنه ماقبل تاریخ
even U دارای همان تاریخ
historically U بشکل تاریخ دراوردن
post date U پیش تاریخ کردن
morphology U تاریخ تحولات لغوی
What is todays date ? U تاریخ امروز چیست ؟
letter of even date U نامه همین تاریخ
hagiologist U نویسنده تاریخ اولیاوپیغمبران
misdate U تاریخ غلط گذاشتن
Antiquity U جهان باستانی [تاریخ]
from the date on wards U از این تاریخ به بعد
dateline U محل تاریخ گذاری
the Classical World [the Ancient World] U جهان باستانی [تاریخ]
historical determinism U اعتقاد به جبر تاریخ
early German history U تاریخ ابتدایی آلمان
effective date U تاریخ شروداجرای دستورالعمل
medizeval history U تاریخ قرون وسطی
to go down in history U در تاریخ ثبت شدن
economic interpretation of history U تفسیر اقتصادی تاریخ
expiry date of the credit U تاریخ انقضای اعتبار
chronologically U به ترتیب زمان یا تاریخ
date time group U گروه تاریخ و زمان
dateable U قابل تعیین تاریخ
chronological U دارای تسلسل تاریخ
historic U معروف مبنی بر تاریخ
date of change of acountability U تاریخ تسویه حساب
From the historic times. U اززمانیکه تاریخ نشان می دهد
In chronological order. U بترتیب تاریخ ( بطور مسلسل )
A prehistoric fossil. U یک سنگواره (فسیل ) ماقبل تاریخ
naturalistic U وابسته به تاریخ علوم طبیعی
dates U تاریخ روز و ماه و سال
to dungeon somebody U به زندان انداختن کسی [تاریخ]
date U تاریخ روز و ماه و سال
mythologically U از روی افسانه یا تاریخ اساطیر
write-ups U به تاریخ روز رساندن بدیوارزدن
write-up U به تاریخ روز رساندن بدیوارزدن
write up U به تاریخ روز رساندن بدیوارزدن
phylogeny U تاریخ نژادی جانور یا گیاه
data break U تاریخ تعویض کلید رمز
History is the best testimony. U تاریخ بهترین شاهد است
international date line U خط بین المللی تغییر تاریخ
exergue U جای تاریخ سکه یا مدال
accommodation date U تاریخ آغاز و پایان خوابگاه
erenow U پیش ازاین تااین تاریخ
cryptodate U تاریخ استفاده از کلید رمز
post dating an instrument U تاریخ مقدمی را در سند قیدکردن
afterdate U تاریخ چیزیرا موخر گذاردن
Date of departure . Departure date. U تاریخ عزیمت (روز حرکت )
historicize U بعنوان تاریخ نشان دادن
to cast [throw] somebody into the dungeon U به زندان انداختن کسی [تاریخ]
basic date U تاریخ شروع خدمت در هردرجه
retention money U مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
assyriologist U متخصص در زبان و تاریخ وهنر اشور
to cast [throw] somebody into the dungeon U به سیاه چال انداختن کسی [تاریخ]
assyriology U مطالعهء زبان و هنر و تاریخ اشور
mammoths U فیل بزرگ دوره ماقبل تاریخ
The rental agreement has exprired. U تاریخ قرارداد اجاره سر آمده است
bill falls due on U تاریخ سر رسید اسناد مدت دار
mammoth U فیل بزرگ دوره ماقبل تاریخ
chronicles U شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
chronicled U شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
best-before date [BBD] U تاریخ مصرف [روی غذا یا دوا]
chronicle U شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
to dungeon somebody U به سیاه چال انداختن کسی [تاریخ]
historify U مورخ رسمی تاریخ نویس ل کردن
The date of the meeting has been advanced. U تاریخ جلسه جلو افتاده است
best-by date U تاریخ مصرف [روی غذا یا دوا]
minimum durability date [MDD] U تاریخ مصرف [روی غذا یا دوا]
chronicling U شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
broch U [ساختار خشکه چینی ماقبل تاریخ]
queries U 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com