Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
swing
U
تاب خوردن دور زدن چرخیدن
swings
U
تاب خوردن دور زدن چرخیدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
swinge
U
تلوتلو خوردن بدور چیزی چرخیدن
Other Matches
to play a good knife and fork
U
ازروی اشتهاخوراک خوردن خوب چیز خوردن
swag
U
تاب خوردن تلوتلو خوردن بنوسان دراوردن
trip
U
لغزش خوردن سکندری خوردن
tumbled
U
غلت خوردن معلق خوردن
trips
U
لغزش خوردن سکندری خوردن
tumble
U
غلت خوردن معلق خوردن
tumbles
U
غلت خوردن معلق خوردن
tripped
U
لغزش خوردن سکندری خوردن
grog
U
دستهای از مردم که برای خوردن عرق گرد هم نشینند عرق خوردن
swings
U
چرخیدن
twirl
U
چرخیدن
rotates
U
چرخیدن
swing
U
چرخیدن
windmills
U
چرخیدن
twirled
U
چرخیدن
rotated
U
چرخیدن
reel
U
چرخیدن
reeled
U
چرخیدن
reeling
U
چرخیدن
reels
U
چرخیدن
turns
U
چرخیدن
turn
U
چرخیدن
twirls
U
چرخیدن
twirling
U
چرخیدن
rotate
U
چرخیدن
windmill
U
چرخیدن
spins
U
چرخیدن
to turn round
U
چرخیدن
spin
U
چرخیدن
to be in a whirl
U
چرخیدن
heels
U
چرخیدن
wheeling
U
چرخیدن
revolves
U
چرخیدن
slue
U
چرخیدن
heel
U
چرخیدن
revolved
U
چرخیدن
roll up
U
چرخیدن
revolve
U
چرخیدن
wheels
U
چرخیدن
wheel
U
چرخیدن
twists
U
پیچاندن چرخیدن
twisting
U
پیچاندن چرخیدن
trundles
U
گشتن چرخیدن
trundling
U
گشتن چرخیدن
twist
U
پیچاندن چرخیدن
trundled
U
گشتن چرخیدن
turn
U
گشتن چرخیدن
trundle
U
گشتن چرخیدن
turns
U
گشتن چرخیدن
turns
U
چرخیدن تاباندن
full
U
چرخیدن ژیمناست
fullest
U
چرخیدن ژیمناست
turn
U
چرخیدن تاباندن
change spin
U
چرخیدن با تغییر پا
birr
U
صدای چرخیدن
pivots
U
روی پاشنه چرخیدن
pivots
U
روی چیزی چرخیدن
orbited
U
چرخیدن به دور یک مدار
whirling
U
چرخیدن گردش سریع
whirled
U
چرخ دادن چرخیدن
whirled
U
چرخیدن گردش سریع
shoulder roll
U
چرخیدن روی شانه ها
trolls
U
چرخیدن چرخاندن گرداندن
orbit
U
چرخیدن به دور یک مدار
orbits
U
چرخیدن به دور یک مدار
whirling
U
چرخ دادن چرخیدن
trill
U
چرخیدن روان شدن
trilled
U
چرخیدن روان شدن
trills
U
چرخیدن روان شدن
troll
U
چرخیدن چرخاندن گرداندن
left turn
U
حرکت به چپ به سمت چپ چرخیدن
purled
U
مثل فرفره چرخیدن
purling
U
مثل فرفره چرخیدن
whirls
U
چرخ دادن چرخیدن
whirls
U
چرخیدن گردش سریع
purls
U
مثل فرفره چرخیدن
whiz
U
مثل فرفره چرخیدن
pivoted
U
روی پاشنه چرخیدن
pivot
U
روی چیزی چرخیدن
purl
U
مثل فرفره چرخیدن
wryly
U
کنایه امیز چرخیدن
wry
U
کنایه امیز چرخیدن
sit spin
U
چرخیدن روی یک اسکیت
pivoted
U
روی چیزی چرخیدن
pivot
U
روی پاشنه چرخیدن
run around in circles
<idiom>
U
دور خود چرخیدن
whirl
U
چرخیدن گردش سریع
whirl
U
چرخ دادن چرخیدن
pivot
U
روی پاشنه گشتن چرخیدن
jackson haines spin
U
چرخیدن روی یک پا در حالت نشسته
pivoted
U
روی پاشنه گشتن چرخیدن
pivots
U
روی پاشنه گشتن چرخیدن
free spool
U
چرخیدن ازاد قرقره ماهیگیری
swivels
U
روی محورگرداندن یا گردیدن چرخیدن نوسان
swivel
U
روی محورگرداندن یا گردیدن چرخیدن نوسان
swivelled
U
روی محورگرداندن یا گردیدن چرخیدن نوسان
to drink wine
U
می خوردن شراب خوردن
biases
U
وضع نامنظم گوی که باعث چرخیدن ان میشود
pivots
U
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
bias
U
وضع نامنظم گوی که باعث چرخیدن ان میشود
pivot
U
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
chest roll
U
چرخیدن ژیمناست از حالت ایستاده بروی سینه
pivoted
U
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
spinner play
U
حمله یک نفره با دریافت توپ و چرخیدن یک دایره کامل
to wobble
[rotate unevenly]
U
لنگ بودن
[تاب داشتن]
[به طور نامنظم چرخیدن]
[اصطلاح روزمره]
flipped
U
پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
flip
U
پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
flips
U
پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
null cycle
U
زمان مورد نیاز برای چرخیدن درون یک برنامه کامل بدون تعریف دادههای جدید چرخه تهی
change of edge
U
تغییر حرکت از یک لبه تیغه به لبه دیگر بدون چرخیدن بدن
ease turn
U
سرعت چرخش فرود چرخیدن یا دور زدن هواپیمابرای فرود
sprocket holes
U
مجموعه سوراخ کوچک در هر لبه مجموعهای کاغذ که امکان چرخیدن و قرار گرفتن کاغذ در چاپگر میدهد
swivel
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivelled
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivels
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
erodes
U
خوردن
baet
U
خوردن
eroding
U
خوردن
to swear by all that is sacred
U
خوردن
hurtle
U
خوردن
hurtled
U
خوردن
budging
U
جم خوردن
to break ones fast
U
خوردن
hit
U
خوردن
budge
U
جم خوردن
to run a
U
خوردن
to eat into
U
خوردن
to makea meal of
U
خوردن
budged
U
جم خوردن
knock against
U
خوردن به
budges
U
جم خوردن
occlude
U
خوردن
to drink water
U
اب خوردن
eroded
U
خوردن
erode
U
خوردن
hurtling
U
خوردن
polish off
U
خوردن
abutted
U
خوردن
eating
U
خوردن
eat
U
خوردن
eats
U
خوردن
slid
U
سر خوردن
gluts
U
پر خوردن
abuts
U
خوردن
abut
U
خوردن
glut
U
پر خوردن
grub
U
خوردن
To be crossed out ( eliminated , omitted ) .
U
خط خوردن
grubbed
U
خوردن
to get outside of
U
خوردن
stirs
U
جم خوردن
stirrings
U
جم خوردن
stirred
U
جم خوردن
stir
U
جم خوردن
feeds
U
خوردن
butts
U
خوردن
butted
U
خوردن
butt
U
خوردن
grubs
U
خوردن
to go with
U
خوردن به
hits
U
خوردن
gluttonize
U
پر خوردن
buckles
U
تا خوردن
sample
U
خوردن
to overload stomach
U
پر خوردن
glides
U
سر خوردن
feed
U
خوردن
trundled
U
غل خوردن
trundles
U
غل خوردن
trundling
U
غل خوردن
lap vt
U
خوردن به
to fall aboard
U
خوردن
manducate
U
و خوردن
gliding
U
سر خوردن
glided
U
سر خوردن
to overfeed oneself
U
پر خوردن
buckle
U
تا خوردن
buckled
U
تا خوردن
look back
U
سر خوردن
sampled
U
خوردن
gormandize
U
پر خوردن
glide
U
سر خوردن
corroded
U
خوردن
hurtles
U
خوردن
care
U
غم خوردن
corroding
U
خوردن
corrodes
U
خوردن
corrode
U
خوردن
cared
U
غم خوردن
hitting
U
خوردن
cares
U
غم خوردن
trundle
U
غل خوردن
wriggling
U
لول خوردن
snarling
U
گره خوردن
snarls
U
گره خوردن
snarl
U
گره خوردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com