Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
subject to the british rule
U
تابع حکومت انگلیس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
nest
U
1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
nests
U
1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
colony
U
گروهی ا ز مردم یک کشور که جایی دور از کشورشان مستقر شده باشند ولی تابع قوانین و حکومت کشورشان در آنجا باشند
hagiarchy
U
حکومت کشیشان وروحانیون حکومت مقدسان
czarism
U
حکومت استبدادی ومطلقه حکومت تزاری
technocracy
U
حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
technocracies
U
حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
theocracies
U
حکومت خدا حکومت روحانیون
autocracy
U
حکومت مطلق حکومت استبدادی
theocracy
U
حکومت خدا حکومت روحانیون
civicism
U
اصول حکومت کشوری بستگی ووفاداری باصول یاحقوق حکومت کشوری
equivalence
U
1-تابع And 2-تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
library
U
تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
stubbed
U
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
libraries
U
تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
stubs
U
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbing
U
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stub
U
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
home rule
U
حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
the english
U
انگلیس ها
Britain
U
انگلیس
albion
U
انگلیس
heptarchical
U
دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
heptarchic
U
دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
englander
U
اهل انگلیس
British
U
اهل انگلیس
british possessions
U
متصرفات انگلیس
the british legation
U
سفارت انگلیس
englishism
U
انگلیس مابی
Downing Street
U
دولت انگلیس
Great Britain
U
کشور انگلیس
Whitehall
U
دولت انگلیس
Britisher
U
تبعه انگلیس
Briton
U
خاک انگلیس
Britons
U
خاک انگلیس
Britishers
U
تبعه انگلیس
martial law
U
مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
Union Jack
U
پرچم ملی انگلیس
C. of E
U
مخفف کلیسای انگلیس
regiment
U
گردان در ارتش انگلیس
House of Commons
U
مجلس عوام انگلیس
terry
U
سربازمدافع مرزی انگلیس
hundredweights
U
وزنهای که در انگلیس با 211رطل
Anglican
U
وابسته بکلیسای انگلیس
excalibur
U
شمشیرارتورپادشاه افسانهای انگلیس
white hall
U
هیئت حاکمه انگلیس
tunic
U
کت کوتاه سربازان انگلیس
farthing
U
پول خرد انگلیس
he was sent to england
U
به انگلیس اعزام کردند
tunics
U
کت کوتاه سربازان انگلیس
half sovereign
U
سکه زر ده شیلینکی انگلیس
Union Jacks
U
پرچم ملی انگلیس
john bull
U
لقب ملت انگلیس
briticism
U
اصطلاحات خاص انگلیس
Anglicans
U
وابسته بکلیسای انگلیس
hundredweight
U
وزنهای که در انگلیس با 211رطل
farthings
U
پول خرد انگلیس
regiments
U
گردان در ارتش انگلیس
House of Lords
U
مجلس لردهای انگلیس
duke
U
لقب موروثی اعیان انگلیس
fusileer
U
هنگ تفنگداران ارتش انگلیس
fusilier
U
هنگ تفنگداران ارتش انگلیس
pict
U
مردمان غیر سلتی انگلیس
princessroyal
U
بزرگترین دختر پادشاه انگلیس
plantagenet
U
خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس
prince royal
U
پسر ارشد پادشاه انگلیس
anglicanism
U
اصول و انتقادات کلیسای انگلیس
dukes
U
لقب موروثی اعیان انگلیس
subject to the british rule
U
تحت تسلط دولت انگلیس
HMS
U
مخفف در خدمت پادشاه انگلیس
shillings
U
شیلینگ واحد پول انگلیس
shilling
U
شیلینگ واحد پول انگلیس
Free Classicism
U
[سبک باستانری قرن نوزدهم انگلیس]
shaken
U
وابسته به شکسپیر شاعر نامی انگلیس
crown glass
U
شیشه پنجره
[در قرن نوزدهم انگلیس]
Whigs
U
عضو حزب "ویگ " در انگلیس قدیم
shovel hat
U
کلاه لبه پهن کشیشان انگلیس
Test matches
U
مسابقات قهرمانی کریکت انگلیس واسترالیا
pennies
U
کوچکترین واحد پول انگلیس وامریکا
penny
U
کوچکترین واحد پول انگلیس وامریکا
florins
U
پول انگلیس برابر بادو شیلینگ
florin
U
پول انگلیس برابر بادو شیلینگ
Whig
U
عضو حزب "ویگ " در انگلیس قدیم
Test match
U
مسابقات قهرمانی کریکت انگلیس واسترالیا
derby
U
نام شهری در انگلیس مسابقه اسب دوانی
Jacobean
U
مربوط بدوره سلطنت جیمزاول و دوم در انگلیس
jacobite
U
طرفدارسلطنت جیمز اول پادشاه مخلوع انگلیس
lancastrian
U
در انگلیس طرفدار یاعضو خانواده سلطنتی لنکستر
the peninsular war
U
جنگ انگلیس و فرانسه در شبه جزیره ایبری
pax britannica
U
اشتی که انگلیس کشورهای جنگجوربدان دعوت میکند
nautical mile
U
میل دریایی انگلیس معادل 0806 فوت
nautical miles
U
میل دریایی انگلیس معادل 0806 فوت
primate of all england
U
سراسقف که بزرکترین مقام روحانی انگلیس را داراست
derbies
U
نام شهری در انگلیس مسابقه اسب دوانی
knight bachelor
U
پایین ترین مرتبه سلحشوری قدیم انگلیس
to set out for England
U
به سوی انگلیس رهسپار شدن
[با وسیله نقلیه]
Community architecture
U
[جنبش مداخله در طراحی ساختمان های انگلیس]
Prince of Wales
U
ولیعهد ذکور وارث تاج وتخت انگلیس
yeoman of the guard
U
گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
ell
U
نام اندازهای که در انگلیس نزدیک 511 سانتیمتر است
bow-pew
U
[نوعی نیمکت معمول در قرن هجدهم انگلیس و آمریکا]
reunionist
U
کسیکه که هواخواه پیوندکلیسای کاتولیک باکلیسای انگلیس میباشد
BSI
U
سازمانی که طراحی و کنترل استانداردهای انگلیس را برعهده دارد
E-plan
U
[طرح خانه های ویلایی انگلیس به شکل حرف ای انگلیسی]
British Standards Institute
U
سازمان انگلیسی که طراحی و امنیت استاندارهای انگلیس را بررسی میکند
king's english
U
اصطلاحات و لغات خاص انگلیسی علمی مصطلح درجنوب انگلیس
roundheal
U
عضو پارلمان انگلیس درزمان شارل یکم که سرش را ازته میزد
curtana
U
شمشیر رحمت :شمشیربی نوکی که درتاج گذاری پادشاهان انگلیس پیشاپ
justiciar
U
قاضی عالیرتبهء دادگاههای عالی قرون وسطایی انگلیس دادرس عالیرتبه
koh i noor
U
کوه نور:الماس نامی هندوستان که اکنون جزودارایی پادشاه انگلیس است
roundhead
U
نماینده پارلمان انگلیس دردوره شارل اول و عضو فرقه مسیحیان کویکر
re entry
U
فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
re-entry
U
فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
crown colony
U
بعضی از کلنیهای ممالک مشترک المنافع انگلیس که مقام سلطنت بر انها نظارت دارد
lord chancellor
U
بزرگترین لرد انگلیس که بامورقضایی رسیدگی کرده ومهردارسلطنتی ومشاورمخصوص پادشاه ورئیس مجلس اعیان میباشد
owenism
U
اصول عقاید رابرت اون کارخانه دار انگلیس در قرن 91 که شاید بتوان منشاء سوسیالیزم نوینش دانست
raj
U
حکومت
government
U
حکومت
dominion
U
حکومت
gynarchy
U
حکومت زن
administrations
U
حکومت
administration
U
حکومت
gynocracy
U
حکومت زن
governments
U
حکومت
presidential government
U
حکومت جمهوری
despotic rule
U
حکومت مطلقه
quirinal
U
حکومت ایتالیا
dyarchy
U
حکومت دوپادشاه
dyarchy
U
حکومت دومجلسی
gynocracy
U
حکومت زنان
governs
U
حکومت کردن
plutocratic goverment
U
حکومت دولتمندان
governorship
U
استانداری حکومت
hagiocrasy
U
حکومت مقدسان
prelacy
U
حکومت روحانی
rule
U
حکومت سلطه
rule
U
حکومت کردن
despotic rule
U
حکومت استبدادی
governmentalism
U
حکومت گرایی
governmentalist
U
حکومت گرا
duumvirate
U
حکومت دو نفری
puppet government
U
حکومت پوشالی
governed
U
حکومت کردن
governorship
U
حکومت حکمرانی
autocracy
U
حکومت مطلق
autocracy
U
حکومت مستقل
gynaecocracy
U
حکومت زنان
caesarism
U
حکومت امپراطوری
caesarism
U
حکومت مطلقه
central government
U
حکومت مرکزی
constitutionalism
U
حکومت مشروطه
constitutional government
U
حکومت مشروطه
autarky
U
حکومت استبدادی
gynecocracy
U
حکومت زنان
govern
U
حکومت کردن
gynecocracy
U
حکومت نسوان
seat of government
U
مقر حکومت
self goverment
U
حکومت بر نفس
democratic government
U
حکومت ملی
self goverment
U
حکومت مستقل
czarisme
U
حکومت تزاری
czarisme
U
حکومت قیصری
autarchy
U
حکومت استبدادی
democracy
U
حکومت ملی
plutartchy
U
حکومت دولتمندان
polity
U
طرز حکومت
governable
U
قابل حکومت
mixed government
U
حکومت مختلط
mobocracy
U
حکومت رجاله ها
nomocracy
U
حکومت قانونی
governor's seat
U
حکومت نشین
despotism
U
حکومت مطلقه
martial rule
U
حکومت نظامی
polities
U
طرز حکومت
gerontocracy
U
حکومت سالخوردگان
kakistocracy
U
بدترین حکومت
gerontocrasy
U
حکومت پیران
misruling
U
بد حکومت کردن
misrules
U
بد حکومت کردن
misruled
U
بد حکومت کردن
misrule
U
بد حکومت کردن
local government
U
حکومت محلی
monarchies
U
حکومت سلطنتی
monarchy
U
حکومت سلطنتی
plutocracies
U
حکومت اغنیاء
martial law
U
حکومت نظامی
democracies
U
حکومت ملی
hierocracy
U
حکومت روحانیون
parliamentarism
U
حکومت پارلمانی
parliamentary government
U
حکومت پارلمانی
governance
U
طرز حکومت
coalition government
U
حکومت ائتلافی
home rule
U
حکومت ملی
plutocracies
U
حکومت توانگران
plutocracies
U
حکومت دولتمندان
police state
U
حکومت پلیسی
police states
U
حکومت پلیسی
federal government
U
حکومت متحده
fair arbitration
U
حکومت عدل
enemy state
U
حکومت دشمن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com