Perdic | تابع بده مواد جامع | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (12 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	sediment function U	تابع بده مواد جامع

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	nests U	1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
	nest U	1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
	ptomaine U	مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
	durable material U	مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد
	transudate U	مواد فرانشت شده مواد مترشحه
	equivalence U	1-تابع And 2-تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
	dye-stuff U	ماده رنگی در رنگرزی الیاف [این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
	stubbed U	تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
	stubs U	تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
	stub U	تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
	library U	تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
	libraries U	تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
	stubbing U	تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
	magnaflux U	نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
	enzymes U	مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
	enzyme U	مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
	encyclopedic U	جامع
	totaled U	جامع
	total U	جامع
	master U	جامع
	collective U	جامع
	sweeping U	جامع
	aggregative U	جامع
	plenaries U	جامع
	universal U	جامع
	largest U	جامع
	larger U	جامع
	large U	جامع
	executtive U	جامع
	totaling U	جامع
	mastered U	جامع
	precise U	جامع
	all around U	جامع
	Catholic U	جامع
	echaustive U	جامع
	exhaustive U	جامع
	comprehensive U	جامع
	masters U	جامع
	ecumenic U	جامع
	totals U	جامع
	totalling U	جامع
	totalled U	جامع
	plenary U	جامع
	Catholics U	جامع
	self contained U	جامع
	self inclusive U	جامع
	integrated U	جامع
	slated items U	مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
	generically U	بطور جامع
	general U	جامع همگانی
	generals U	جامع همگانی
	generic U	عام جامع
	comprehensive schools U	اموزشگاه جامع
	universal U	جامع جهانی
	comprehensively U	بطور جامع
	comprehensive job U	کار جامع
	comprehensive insurance U	بیمه جامع
	fully qualified U	جامع الشرایط
	encyclopaedia U	فرهنگ جامع
	to cover much ground U	جامع بودن
	pure procedure U	رویه جامع
	thesaurus U	فرهنگ جامع
	cathedral U	کلیسای جامع
	cathedrals U	کلیسای جامع
	thesauruses U	فرهنگ جامع
	inclusively U	بطور جامع
	thalweg U	جامع المیاه
	turnkey system U	سیستم جامع
	universal identifier U	معرف جامع
	universal product code U	کد جامع محصول
	comprehensive plans U	برنامههای جامع
	stock U	جامع نسب
	polytechnics U	جامع الفنون
	stocked U	جامع نسب
	spacious U	جامع گشاد
	highways U	شینه جامع
	highway U	شینه جامع
	collective contact U	کنتاکت جامع
	polytechnic U	جامع الفنون
	collective antenna U	انتن جامع
	comprehensive school U	اموزشگاه جامع
	omnibus bar U	شمش جامع
	comprehensive program U	برنامه اجرائی جامع
	comprehensive planning U	برنامه ریزی جامع
	comprehensive insurance policy U	بیمه نامه جامع
	blanket policy U	بیمه نامه جامع
	encyclopaedism U	علوم واطلاعات جامع
	oecumenical U	جامع مشهوردر سراسر جهان
	polymaths U	جامع علوم معقول ومنقول
	From A to Z. In every deatail. U	از سیر تا پیاز (جامع وکامل )
	encyclopaedic U	وابسته به دایره المعارف جامع
	encyclopaedical U	وابسته به دایره المعارف جامع
	polymath U	جامع علوم معقول ومنقول
	inclusive design U	طرح جامع و کامل [فراگیر]
	desiccant U	مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
	upc U	code product unversal کد جامع محصول
	lateran U	نام کلیسای جامع رم نامیده میشود
	calculus U	حساب جامعه و فاضله جامع و فاضل
	universal U	transmitter asynchronousreciver فرستنده /گیرنده ناهمزمان جامع
	encyclopedist U	دارای معلومات جامع دایره المعارف نویس
	turnkey U	سیستم کامپیوتر اماده برای یک منظور خاص اصلی جامع
	re entry U	فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
	re-entry U	فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
	foreign military sales U	فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
	bus bar U	شینه جریان شینه جامع ریل تماس
	material U	مواد
	provisions U	مواد
	supplies U	مواد
	materials U	مواد
	medics U	مواد دارویی
	petroleum U	مواد نفتی
	producer's goods U	مواد تولیدی
	jointing material U	مواد پرکننده
	cryptomaterial U	مواد رمز
	dissolved solids U	مواد محلول
	off the shelf U	مواد در دسترس
	insulating compound U	مواد عایق
	coherent materials U	مواد چسبنده
	instructional material U	مواد اموزشی
	accessory substances U	مواد فرعی
	acetone bodies U	مواد استونی
	joint sealing material U	مواد درزبندی
	composite material U	مواد مرکب
	mineral U	مواد معدنی
	raw material U	مواد خام
	joint filling compound U	مواد درزبندی
	cohesive materials U	مواد چسبنده
	fix U	مواد مخدره
	colorant U	مواد رنگی
	natural products U	مواد طبیعی
	feed stock U	مواد اولیه
	intromission U	مواد الحاقی
	cohesive material U	مواد چسبا
	fixes U	مواد مخدره
	narcotic drugs U	مواد مخدر
	stocks U	مواد ذخیره
	operating supplies U	مواد کمکی
	direct material U	مواد مستقیم
	acaricide U	مواد کنه کش
	active material U	مواد عامل
	insulating material U	مواد عایق
	miscellaneous provisions U	مواد متفرقه
	muffling material U	مواد میرایی
	defense articles U	مواد پدافندی
	practice material U	مواد تمرینی
	joint filler U	مواد درزبندی
	substitute material U	مواد جانشینی
	materials requisition U	درخواست مواد
	alluvial deposit U	مواد رسوبی
	supplies officer U	مسئول مواد
	excess stock U	مواد اضافی
	overburden U	مواد رویی
	suspended load U	مواد غوطه ور
	backing material U	مواد محافظ
	raw materials U	مواد اولیه
	materials handling U	جابجایی مواد
	fixed material U	مواد پایدار
	fission products U	مواد اتمی
	material balance U	موازنه مواد
	material control U	کنترل مواد
	fine aggregate U	مواد ریز
	fertile meterial U	مواد بارخیز
	nutrition U	مواد غذائی
	fatigue of material U	فرسودگی مواد
	raw materials U	مواد خام
	explosives U	مواد سوزا
	lubricants U	مواد روغنی
	material costs U	هزینههای مواد
	explosive ordnance U	مواد منفجره
	magnetic materials U	مواد مغناطیسی
	glacial drift U	مواد یخرفته
	balsamic materials U	مواد بلسانی
	lubricant U	مواد روغنی
	purview U	مواد اساسی
	materials transfer notes U	دستورانتقال مواد
	bill of materials U	فهرست مواد
	maintenance materials U	مواد تعمیرات
	sealing compound U	مواد ضد نشت
	print U	مواد چاپی
	materials management U	مدیریت مواد
	washing agent U	مواد شوینده
	indirect materials U	مواد غیرمستقیم
	protein U	مواد سفیدهای
	inorganic materials U	مواد غیرالی
	proteins U	مواد سفیدهای
	instruction material U	مواد درسی
	assets U	مواد لازم
	organic compound U	مواد شیمیایی
	bill of material U	فهرست مواد
	printed matter U	مواد چاپی
	radioactive material U	مواد رادیواکتیو
	oddments U	مواد گوناگون
	letter press U	مواد چاپی
	prints U	مواد چاپی
	organic compound U	مواد آلی
	printed U	مواد چاپی
	testing of materials U	ازمایش مواد
	qualifying clauses U	مواد اصلاحی
	organic materials U	مواد الی
	bunker U	مخزن مواد اولیه