Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ionizing radiation
U
تابش یونیزه کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
rem
U
مقدار تابش یونیزه کننده که در صورت جذب توسط یک جسم همان تاثیرات فیزیولوژیکی را که یک رونتگن اشعه ایکس یاتابشهای گاما دارند خواهدداشت
roentgen
U
واحد تابش تشعشعات یونیزه کننده
Other Matches
dose rate
U
میزان متوسط تابشهای یونیزه کننده
rem
U
مقدار واحد از تشعشع یونیزه کننده
controlled environment
U
محیطی که در ان کمیتهایی ازقبیل دما فشارترکیب اتمسفری تابشهای یونیزه کننده و میزان رطوبت در مقادیر مناسب برای موجودات زنده یا سخت افزارنگه داشته میشوند
glare
U
تابش خیره کننده تشعشع
glared
U
تابش خیره کننده تشعشع
glares
U
تابش خیره کننده تشعشع
dazzles
U
تابش یا روشنی خیره کننده
dazzle
U
تابش یا روشنی خیره کننده
dazzled
U
تابش یا روشنی خیره کننده
dazzling
U
تابش یا روشنی خیره کننده
ionized
U
یونیزه
fully ionized plasma
U
پلاسمای تمام یونیزه
ionization
U
یونیزه شدن تجزیه ملکولی
glitter
U
تابش
coruscation
U
تابش
glow
U
تابش
glowed
U
تابش
glows
U
تابش
erythema
U
تابش
radiation of heat
U
تابش
shines
U
تابش
radioactivity
U
تابش
effulge
U
تابش
effulgence
U
تابش
emissions
U
تابش
emission
U
تابش
eradiation
U
تابش
brilliance
U
تابش
shine
U
تابش
glitters
U
تابش
radiational
U
تابش
irradiation
U
تابش
total radiation
U
تابش کل
radiation
U
تابش
glints
U
تابش
phosphorogenic
U
تابش زا
glinting
U
تابش
glinted
U
تابش
glint
U
تابش
fulgency
U
تابش
glittered
U
تابش
isodose
U
هم تابش
lustre
U
تابش
flash
U
تابش انی
background radiation
U
تابش زمینه
black light
U
تابش فرابنفش
fluorescence
U
تابش ماهتابی
solarization
U
تابش افتاب
soft radiation
U
تابش نرم
thermal radiation
U
تابش حرارتی
visible radiation
U
تابش مرئی
ultraviolet radiation
U
تابش فرابنفش
primary cosmic rays
U
تابش کیهانی
annihilation radiation
U
تابش نابودی
wave radiation
U
تابش موج
anneal
U
پخت تابش
angle of reflection
U
زاویه تابش
angle of incidence
U
زاویه تابش
thermal emission
U
تابش حرارتی
candescent
U
تابش یاگرما
bolometri
U
تابش سنجی
cosmic radiation
U
تابش کیهانی
flashed
U
تابش انی
sunshine
U
تابش افتاب
radiation constants
U
ثابتهای تابش
radiant intensity
U
شدت تابش
soaking
U
تابش متعادل
irradiance
U
درخشندگی تابش
polarized radiation
U
تابش قطبیده
irradiated
U
تابش دادن
spectrum
U
گستره تابش
heat radiation
U
تابش گرما
incidence angle
U
زاویه تابش
incidence plane
U
صفحه تابش
plane of incidence
U
صفحه تابش
irradiate
U
تابش دادن
irradiates
U
تابش دادن
irradiating
U
تابش دادن
sheen
U
تابش برق
lustreer
U
تابش فروزندگی
irradiancy
U
درخشندگی تابش
radiation efficiency
U
راندمان تابش
radiation field
U
میدان تابش
radiometer
U
تابش سنج
exciting radiation
U
تابش برانگیزاننده
shine
U
فروغ تابش
shines
U
فروغ تابش
radiation density
U
تراکم تابش
energy radiation
U
تابش انرژی
emissivity
U
تابش نسبی
electromagnetic radiation
U
تابش الکترومغناطیسی
cosmic rays
U
تابش کیهانی
irradiation
U
تابش دهی
radiation pattern
U
الگوی تابش
flashes
U
تابش انی
radiation hazard
U
گزند تابش
radiation laws
U
قوانین تابش
radiation intensity
U
شدت تابش
radiation loss
U
گمگشتگی تابش
glowed
U
التهاب تابش گداختگی
glows
U
التهاب تابش گداختگی
blackbody radiation
U
تابش جسم سیاه
kirchhoff radiation law
U
قانون تابش کیرشهف
ionizing radiation
U
تابش یون ساز
glow
U
التهاب تابش گداختگی
bolometric magnitude
U
قدر تابش سنجی
flames
U
مشتعل شدن تابش
planck's radiation law
U
قانون تابش پلانک
near ultraviolet radiation
U
تابش فرابنفش نزدیک
continuous background radiation
U
تابش زمینهای پیوسته
hard radiation
U
تابش یا پرتو سخت
radiation of heat
U
انتقال گرمابوسیله تابش
opalescence
U
تابش قوس و قزحی
net radiation factor
U
ضریب تابش خالص
flame
U
مشتعل شدن تابش
polarized electromagnetic radiation
U
تابش الکترومغناطیسی قطبیده
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
accidentalism
U
اثرات تابش نورمصنوعی براشیاء
photon
U
تنها یک الکترون تابش شود
radioactive
U
پرتو افشان تابش دار
isodose
U
دارای تابش یا اشعه برابر هم شعاع
thermionic
U
مربوط به تابش الکترونها ازاجسام داغ
sunlight
U
تابش افتاب انعکاس نور خورشید
radiation cooling
U
سرد شدن توسط تابش مستقیم از سطح
angle of incidence
U
زاویه بین شعاع تابش و عمود به صفحه
roentgenography
U
عکس برداری بوسیله تابش اشعه مجهول
delayed neutrons
U
نوترونهای تابش شده از یک هسته برانگیخته در یک پروسه رادیواکتیو
footcandle
U
واحد روشنایی برابر تابش نور در یک فوت مربع
photoemissive
U
مادهای که در اثر روشنایی یانور از خود الکترون تابش میکند
roentgenogram
U
عکسی که توسط تابش اشعه مجهول درست شده است
luminescence
U
پدیده نورافشانی جسمی پس ازقرار گرفتن درمعرض تابش اشعه
laser
[light amplification by stimulated emission of radiation]
U
لیزر
[تقویت نور به روش گسیل القایی تابش]
[فیزیک]
airglow
U
روشنایی که در هنگام غروب به علت تابش افتاب به جوزمین پدید می اید
phototude
U
لوله الکترون دارای کاتد و اندکه بترتیب فوتون تابش وجذب می کنند
actinoelectric
U
اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
wein law
U
طول موج بیشترین شدت تابش حاصل از منبع جسم داغ با دمای مطلق نسبت عکس دارد
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
laser
U
هر روش تابش نور کوهرنت یا همسان توسط انرژی ذخیره شده در سیستم مولکولی یااتمی هنگام تحریک با سیگنال ورودی
lasers
U
هر روش تابش نور کوهرنت یا همسان توسط انرژی ذخیره شده در سیستم مولکولی یااتمی هنگام تحریک با سیگنال ورودی
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
hill shading
U
سایه زدن ارتفاعات و تپه هاروی نقشه رنگ کردن ارتفاعات در عکس جهت تابش نور خورشید
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
cogitator
U
اندیشه کننده مطالعه کننده
acknowledger
U
تصدیق کننده قبول کننده
modulator demodulator
U
تلفیق کننده- تفکیک کننده
discriminant
U
تفکیک کننده جدا کننده
hanger
U
اویزان کننده معلق کننده
presentor
U
ارائه کننده معرفی کننده
whetstone
U
تیز کننده تند کننده
diverting
U
سرگرم کننده منحرف کننده
homager
U
تجلیل کننده کرنش کننده
modifier
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
modifiers
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
intermediary
U
وساطت کننده مداخله کننده
accaimer
U
هلهله کننده تحسین کننده
intermediaries
U
وساطت کننده مداخله کننده
toasters
U
سرخ کننده برشته کننده
toaster
U
سرخ کننده برشته کننده
practicer
U
تمرین کننده مشق کننده
prosecutors
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
spell binder
U
مسحور کننده مجذوب کننده
suberter
U
سرنگون کننده تضعیف کننده
striking force
U
نیروی تک کننده یا کمین کننده
thwarter
U
خنثی کننده مسدود کننده
corrupter
U
فاسد کننده منحرف کننده
provisioner
U
تدارک کننده تهیه کننده
insulators
U
جدا کننده عایق کننده
sniffy
U
افهار تنفر کننده فن فن کننده
insulator
U
جدا کننده عایق کننده
venerator
U
تکریم کننده ستایش کننده
contractive
U
جمع کننده چوروک کننده
hangers
U
اویزان کننده معلق کننده
coordinator
U
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
trimmer
U
دستکاری کننده صاف کننده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com