Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 55 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
aestivation
U
تابستان گذرانی
estivation
U
تابستان گذرانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gastronomy
U
خوش گذرانی
junketing
U
خوش گذرانی
luxuries
U
خوش گذرانی
luxuriousness
U
خوش گذرانی
truancy
U
وقت گذرانی
temporization
U
وقت گذرانی
luxury
U
خوش گذرانی
summertime
U
تابستان
summers
U
تابستان
summery
U
تابستان
summer
U
تابستان
pernoctation
U
اخیای لیل شب گذرانی
to live in luxury
U
خوش گذرانی کردن
to give one's life to please
U
خوش گذرانی کردن
to live fast
U
خوش گذرانی کردن
pneumatic rodding
U
فنر گذرانی با هوا
luxuriously
U
در نعمت با خوش گذرانی
mask
U
شادمانی خوش گذرانی
lounging
U
وقت گذرانی به بطالت
lounges
U
وقت گذرانی به بطالت
lounged
U
وقت گذرانی به بطالت
junket
U
خوش گذرانی کردن
lounge
U
وقت گذرانی به بطالت
junkets
U
خوش گذرانی کردن
masks
U
شادمانی خوش گذرانی
boondoggle
[American English]
U
وقت بیهوده گذرانی
summer is in
U
تابستان رسید
full summer
U
چله تابستان
summertime
U
هنگام تابستان
summer ide
U
فصل تابستان
summer time
U
فصل تابستان
full summer
U
عین تابستان
midsummer
U
نیمه تابستان
estivation
U
تابستان خوابی
high summer
U
وسط تابستان
aestivate
U
تابستان را گذراندن
canicule
U
چله تابستان
midsummer
U
چله تابستان
to pursue pleasure
U
دنبال خوش گذرانی رفتن
With the onset of summer.
U
.با آمدن (فرارسیدن )تابستان
summery
U
شبیه تابستان تابستانی
epicurus
U
بود خوش گذرانی منتهای سعادت
summers
U
چراندن تابستان را بسر بردن
sike
U
نهری که در تابستان خشک شود
summer
U
چراندن تابستان را بسر بردن
midnight sun
U
خورشید بالای افق در نیمه شب تابستان
We wI'll go to the seaside this coming ( next ) summer .
U
امسال تابستان می رویم کنار دریا
dog days
U
چله تابستان دوران رکود و عدم فعالیت
Tourists have stayed away in droves this summer.
U
این تابستان دسته های زیادی از گردشگران نیامدند.
They must hunger in frost, that will not work in heat.
<proverb>
U
آنهایی که در تابستان کار نمى کنند بایستى در زمستان گرسنه بمانند.
to indulge one's passions
U
پیروی از هواو هوس کردن خوش گذرانی کردن
aestivate
U
رخوت تابستانی داشتن تابستان را بحال رخوت گذراندن
Now that it's summer the thing to do would be to use the bicycle to commute to work.
U
حالا که تابستان است کاری که می توان کرد این است که از دوچرخه برای رفت و آمد به سر کاراستفاده کرد.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com