English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 108 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
blameless U بی گناه
guiltless U بی گناه
irreproachable U بی گناه
cleanhanded U بی گناه
irreprehensible U بی گناه
reproachless U بی گناه
niet culpable U بی گناه
pure of guilt U بی گناه
offenceless U بی گناه
sackless U بی گناه
sinless U بی گناه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
capital U گناه مستوجب اعدام سرمایه
sin U گناه
sin U گناه ورزیدن
sinned U گناه
sinned U گناه ورزیدن
sinning U گناه
sinning U گناه ورزیدن
blame U اشتباه گناه
blamed U اشتباه گناه
blames U اشتباه گناه
blaming U اشتباه گناه
erring U گناه کار
guilt U گناه
guilt U گناه مجرمیت محکومیت
venial U گناه صغیر
infallible U مصون از خطا منزه از گناه
offence U گناه
offenses U گناه
misdeed U جرم گناه
misdeeds U جرم گناه
remission U عذر گناه
crime U گناه
crime U گناه کردن
absolve U کسی را از گناه بری کردن
absolved U کسی را از گناه بری کردن
absolves U کسی را از گناه بری کردن
absolving U کسی را از گناه بری کردن
vice U گناه
vice- U گناه
vices U گناه
vises U گناه
absolution آمرزش گناه
misdemeanors U گناه
misdemeanour U گناه
misdemeanours U گناه
fault U گناه
faulted U گناه
faults U گناه
transgression U خطا گناه
transgression U گناه
dewy eyed U معصوم و پاک چون کودک بی گناه
dewy-eyed U معصوم و پاک چون کودک بی گناه
penance U تحمل عذاب جسمی برای بخشوده شدن گناه
besetting sin U گناه دست برندار
capital offence or crime U گناه مستوجب اعدام
d.sin U گناه بزرگ عمدی
deadly sin U گناه کبیره
deep dyed U گناه
delict U گناه
guilt feeling U احساس گناه
hamartophobia U گناه هراسی
peccatophobia U گناه هراسی
i am shaped in sin U در گناه سرشته شده ام
i insist on his innocence U جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
i insist that he is innocent U جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
i may thank myself U گناه از خودم است
impemitently U بااصرار در گناه کاری
impenitence U سر سختی زیاد در گناهکاری پشیمان نشدن از گناه
impenitently U بالجاجت در گناه کاری
in flagrant delict U درعین ارتکاب گناه
incendiary crime U گناه اتش انگیزی
incestuously U با گناه نزدیکی بمحارم
irreprovable U بی گناه رد نکردنی
king's evidence U گواهی واعتراف شریک گناه برضدهمدستان خودرادرامریکا.....گویند
misdemeanor U گناه
misprision U گناه فرو گذاری از فاش کردن تبه کاری دیگران
mortal sin U گناه کبیره
of malice prepense U با قصد ارتکاب گناه
offense U گناه
offense,etc U گناه
original sin U نخستین گناه ادم ابوالبشر
pardoner U کشیش امرزنده گناه
parricidal U وابسته به گناه پدر کشی یامادر کشی
peccability U ژمادگی برای گناه کردن جایزالخطایی
peccabillo U گناه کوچک
puratorial U پاک کننده گناه کفارهای
resipiscence U اقرار به گناه
resipiscent U معترف به گناه
salvationism U اعتقاد بلزوم رستگاری از گناه
sin of omission U گناه فروگذاری از انجام امری
sin of the f. U گناه جسم
the f.of adem U گناه یا انحراف ادم
to perpetrate a crime U گناه یا جنایتی را مرتکب شدن
to perpetrate a crime U گناه کردن
to purify from sin U از گناه پاک کردن
to purify from sin U از قید گناه ازاد کردن
to sin agaist god U بخدا گناه ورزیدن
venial sin U گناه صغیره
conscience-stricken U دچار ناراحتی وجدان یا احساس گناه
He was dismissed though (while) he was in fact innocent. U اخراج شد درصورتیکه بی گناه بود
own up <idiom> U گناه رابه گردن گرفتن
to feel a pang of guilt U ناگهانی احساس بکنند که گناه کار هستند
to blame somebody for something U کسی را تقصیرکار دانستن بخاطر چیزی [اشتباه در چیزی را سر کسی انداختن] [جرم یا گناه]
to acknowledge your own guilt [culpability] U به گناه خود اقرار کردن
She is laying a guilt trip on [is guilt-tripping] me for not breast feeding. U او [زن] به من احساس گناه کاربودن میدهد چونکه من [به او] شیر پستان نمی دهم.
She is more culpable than the others. U او [زن] بیشتر از دیگران گناه کار [مقصر] است.
a guilty conscience [about] U وجدان با گناه [بخاطر]
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com