Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 91 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
unstuck
U
بی گرفتگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
contretemps
U
بدشانسی گرفتگی حالت
eclipse
U
گرفتگی
eclipsed
U
گرفتگی
eclipses
U
گرفتگی
eclipsing
U
گرفتگی
addict
خو گرفتگی
addicts
U
: خو گرفتگی
congestion
U
گرفتگی
blocking
U
گرفتگی مسیر جریان در تونل باد ناشی از موجهای ضربهای
obstruction
U
جلو گیری گرفتگی
obstructions
U
جلو گیری گرفتگی
spasm
U
گرفتگی
spasms
U
گرفتگی
crick
U
گرفتگی
birthmark
U
علامت ماه گرفتگی بر بدن
birthmarks
U
علامت ماه گرفتگی بر بدن
cramp
U
گرفتگی عضلات انقباض ماهیچه در اثر کارزیاد
cramp
U
گرفتگی عضلانی
cramp
U
گرفتگی عضله
cramps
U
گرفتگی عضلات انقباض ماهیچه در اثر کارزیاد
cramps
U
گرفتگی عضلانی
cramps
U
گرفتگی عضله
foghorn
U
شیپور اعلام خطرمه گرفتگی اژیر مه
foghorns
U
شیپور اعلام خطرمه گرفتگی اژیر مه
hoarseness
U
گرفتگی صدا یا سینه
fouling
U
جرم گرفتگی
fouling
U
لای گرفتگی
fouling
U
گرفتگی
writer's cramp
U
دست گرفتگی
adenoid
U
عظم لوزهء حلقی گرفتگی بینی
aggradation
U
فراسازی ماسه گرفتگی
aggradation
U
شن گرفتگی برنهاد
archer's paralysis
U
گرفتگی عضله کمانگیر
birth mark
U
ماه گرفتگی
blocking up
U
گرفتگی
charley horse
U
کشیدگی یا گرفتگی عضلانی ران سوارکار
charly horse
U
کشیدگی یا گرفتگی عضله ران کشتی گیر
constrictor
U
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
coprostasis
U
شکم گرفتگی
dust laden
U
خاک گرفتگی
eclipse of sun
U
افتاب گرفتگی
eclipse of the moon
U
ماه گرفتگی انخساف
eclipse of the sun
U
خورشید گرفتگی
fog dog
U
روشنایی کم که درهنگام مه گرفتگی نزدیک افق دیده میشود
graphospasm
U
گرفتگی دست
grubbiness
U
گرم گرفتگی
haziness
U
مه گرفتگی
incurrence
U
تعلق گرفتگی
inundation
U
سیل اب گرفتگی
inurement
U
خو گرفتگی
iodism
U
خو گرفتگی زیاد در بکار بردن ید
lunar eclipse
U
ماه گرفتگی
mant
U
زبان گرفتگی
melancholia
U
گرفتگی
mistiness
U
مه گرفتگی
morphiomania
U
خو گرفتگی به مرفین
mountain sickness
U
کوه گرفتگی
mud filling
U
گل گرفتگی
mud silting
U
گل گرفتگی
mugginess
U
گرفتگی
myoclonus
U
گرفتگی عضلانی
opiumism
U
خو گرفتگی بکشیدن افیون
roup
U
گرفتگی صدا
sand filling
U
ماسه گرفتگی
scaliness
U
پوشیدگی از پولک یا فلس جرم گرفتگی
sea sickness
U
دریا گرفتگی
silting up
U
لای گرفتگی
stasis
U
گرفتگی
sultriness
U
گرفتگی
vaginism
U
گرفتگی عضلات مهبل
vaginismus
U
گرفتگی عضلات مهبل
decongestant
U
گرفتگی بر
decongestants
U
گرفتگی بر
clogging
U
گرفتگی
[سوراخ یا لوله و غیره ]
In the long run fatty food makes your arteries clog up.
U
در دراز مدت مواد غذایی پر چربی باعث گرفتگی رگها می شوند .
charley horse
[American]
[colloquial]
U
گرفتگی عضلات پا
[پزشکی]
charleyhorse
[American]
[colloquial]
U
گرفتگی عضلات پا
[پزشکی]
cramp in the calf
U
گرفتگی عضلات پا
[پزشکی]
cramp in the leg
U
گرفتگی عضلات پا
[پزشکی]
systremma
[leg cramps]
U
گرفتگی عضلات پا
[پزشکی]
charley horse
[American]
[colloquial]
U
گرفتگی عضله پشت ساق پا
[پزشکی]
charleyhorse
[American]
[colloquial]
U
گرفتگی عضله پشت ساق پا
[پزشکی]
cramp in the calf
U
گرفتگی عضله پشت ساق پا
[پزشکی]
cramp in the leg
U
گرفتگی عضله پشت ساق پا
[پزشکی]
systremma
[leg cramps]
U
گرفتگی عضله پشت ساق پا
[پزشکی]
charley horse
[American]
[colloquial]
U
گرفتگی ساق پا
[پزشکی]
charleyhorse
[American]
[colloquial]
U
گرفتگی ساق پا
[پزشکی]
cramp in the calf
U
گرفتگی ساق پا
[پزشکی]
cramp in the leg
U
گرفتگی ساق پا
[پزشکی]
systremma
[leg cramps]
U
گرفتگی ساق پا
[پزشکی]
Partial phrase not found.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com