Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
unpointed
U
بی نقطه بی اعراب بندکشی نشده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
vowel point
U
اعراب
junction
U
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions
U
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point
U
نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
jointing=sealing
U
بندکشی
pointing
U
بندکشی
jointing
U
بندکشی
bond
U
بندکشی
trowel for pointing
U
قلم بندکشی
repoint
U
از نو بندکشی کردن
trowel for pointing
U
ماله بندکشی
repointed
U
از نو بندکشی کردن
flush-pointing
U
بندکشی همتراز
repointing
U
از نو بندکشی کردن
repoints
U
از نو بندکشی کردن
jointer
U
ماله بندکشی
cement flooring
U
بندکشی باسیمان
halfround pointing
U
بندکشی فتیله
unpremediated
U
پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
control point
U
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
unborn
U
هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
uncommitted
U
غیر متعهد نشده تعهد نشده
unbroke
U
رام نشده سوقان گیری نشده
unresolved
U
تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
unobligated
U
اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
undisciplined
U
تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
unpicked
U
نچیده گزین نشده انتخاب نشده
unbaoked
U
سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
unredeemed
U
جبران نشده سبک نشده
untried
U
امتحان نشده محاکمه نشده
unset
U
جایگزین نشده جاانداخته نشده
irredenta
U
انجام نشده جبران نشده
unasked
U
خواسته نشده پرسیده نشده
unsought
U
جستجو نشده کشف نشده
undirected
U
رهبری نشده راهنمایی نشده
inconsummate
U
تکمیل نشده انجام نشده
uncharged
U
محسوب نشده رسمامتهم نشده
unsifted
U
الک نشده رسیدگی نشده
foot spot
نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
triple point
U
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
pull up point
U
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
picture point
U
نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
bearing
U
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
ti;me to go
U
زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
pointillism
U
شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
line of vision
U
خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
free drop
U
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
switching
U
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
zero
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
unintended saving
U
پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
approaches
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approach
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
load point
U
نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
marks
U
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
mark
U
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
azimuth
U
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
approached
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
pyramid spot
U
نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
incomplete
U
انجام نشده پر نشده
crossing points
U
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing point
U
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point
U
نقطه الوگیری نقطه افروزش
holding point
U
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
unintended investment
U
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
roll in point
U
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
rool crush
U
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
punctuation mark
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point
U
نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
point-to-point connection
U
اتصال نقطه به نقطه
point to point network
U
شبکه نقطه به نقطه
pointillism
U
نقاشی نقطه نقطه
break up point
U
نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
lied
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
polkadot
U
طرح نقطه نقطه خال خال
speckle
U
نقطه نقطه یا خال خال کردن
unbowed
U
خم نشده
uncharged
U
پر نشده
unabridged
U
کوتاه نشده
unfulfilled
U
اجرا نشده
unoccupied
U
اشغال نشده
unfulfilled
U
انجام نشده
unguarded
U
حراست نشده
unabridged
U
تلخیص نشده
haggard
U
رام نشده
unabated
U
کاسته نشده
uncut
U
بریده نشده
undisturbed
U
مختل نشده
uncut
U
از هم جدا نشده
wound less
U
زخمی نشده
uncut
U
قطع نشده
uncommitted
U
تقبل نشده
unclaimed
U
مطالبه نشده
unearned
U
کسب نشده
unseen
U
مشاهده نشده
unseen
U
مکشوف نشده
uncounted
U
شمرده نشده
unasked
U
سوال نشده
unbleached
<adj.>
U
سفیدگری نشده
non-registered
[not registered]
<adj.>
U
ثبت نشده
undeterred
<adj.>
U
منصرف نشده
sightless
U
دیده نشده
unsung
U
سروده نشده
unguarded
U
حساب نشده
unpublished
U
چاپ نشده
unpublished
U
نشر نشده
unquestioned
U
استنتاق نشده
unquestioned
U
بحث نشده
unreconstructed
U
بازسازی نشده
vacant
U
اشغال نشده
unsung
U
خوانده نشده
unsung
U
ستایش نشده
Before it is too late. While there is stI'll time.
U
تا دیر نشده
unconnected
U
وصل نشده
unchanged
U
عوض نشده
outstanding
U
پرداخت نشده
uncoditioned
U
شرط نشده
outstandingly
U
پرداخت نشده
undeeded
U
در سندقید نشده
undefined
U
تعریف نشده
unbowed
U
سر کوب نشده
undirected
U
هدایت نشده
undisiplined
U
تربیت نشده
the date was not specified
U
نشده بود
tenantless
U
اشغال نشده
unadulterated
U
مخلوط نشده
savage
U
رام نشده
unexploded
U
منفجر نشده
savaged
U
رام نشده
uncoditioned
U
قطعی نشده
uncleared
U
ترخیص نشده
outstanding
U
تصفیه نشده
outstanding
U
وصول نشده
outstanding
U
واریز نشده
unaccommodated
U
فراهم نشده
unaccomplished
U
انجام نشده
unbacked
U
رام نشده
unmitigated
U
کاسته نشده
uncharted
U
اکتشاف نشده
unbroken
U
رام نشده
unsettled
U
تصفیه نشده
outstandingly
U
واریز نشده
outstandingly
U
وصول نشده
outstandingly
U
تصفیه نشده
uncircumcised
U
ختنه نشده
savages
U
رام نشده
savaging
U
رام نشده
unquestioned
U
بررسی نشده
unsaturated
U
اشباع نشده
unsaved
U
پس انداز نشده
unbidden
U
دعوت نشده
unset
U
ثابت نشده
unshod
U
نعل نشده
unsight
U
دیده نشده
unsocialized
U
اجتماعی نشده
unstudied
U
مطالعه نشده
unthickened
U
تغلیظ نشده
unalloyed
U
الیاژ نشده
unwashed
U
شسته نشده
unworn
U
کهنه نشده
unworn
U
استعمال نشده
uncontrolled
U
کنترل نشده
unsaturate
U
اشباع نشده
unpaid
U
پرداخت نشده
unleached
U
سفید نشده
unfinished
U
تمام نشده
unlicked
U
لیسیده نشده
unsought
U
کاوش نشده
unspotted
U
ننگین نشده
unnormalized
U
هنجار نشده
unattached
U
توفیق نشده
unattached
U
اعزام نشده
opens
U
واریز نشده
opened
U
واریز نشده
open
U
واریز نشده
unpolished
U
پرداخت نشده
unpremediated
U
تصور نشده
uninvited
U
دعوت نشده
roughdry
U
اطو نشده
uncontrolled
U
مهار نشده
unexamined
<adj.>
U
بررسی نشده
unexamined
<adj.>
U
بازرسی نشده
uninspected
<adj.>
U
بازرسی نشده
untested
<adj.>
U
بازرسی نشده
unaudited
<adj.>
U
امتحان نشده
unchecked
<adj.>
U
امتحان نشده
unevaluated
<adj.>
U
امتحان نشده
unexamined
<adj.>
U
امتحان نشده
uninspected
<adj.>
U
امتحان نشده
unverified
<adj.>
U
بررسی نشده
untested
<adj.>
U
امتحان نشده
unevaluated
<adj.>
U
بازرسی نشده
non switched line
U
خط گزینه نشده
unverified
<adj.>
U
تست نشده
uninspected
<adj.>
U
بررسی نشده
untested
<adj.>
U
بررسی نشده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com