English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 160 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
inapt U بی مهارت
ham fisted U بی مهارت
ham handed U بی مهارت
ham-fisted U بی مهارت
maladroit U بی مهارت
unskilled U بی مهارت
incompetent U بی مهارت
inexpert U بی مهارت
skill less U بی مهارت
skilless U بی مهارت
unskillful U بی مهارت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
quaint U از روی مهارت عجیب و جالب
trial U مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
trials U مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
groove U مهارت
grooves U مهارت
rate U میزان مهارت شدت تغییرات
rates U میزان مهارت شدت تغییرات
workmanship U مهارت
knack U مهارت
know-how U مهارت
skill U مهارت
skill U مهارت عملی داشتن
qualification U مهارت فنی
qualification U کسب مهارت
conveyancing U مدیریت از روی مهارت
self- U که هر قطعه جدید اطلاع را یا قانون را به پایگاه داده اضافه میکند تا دانش مهارت و کارایی آن افزوده شود
sophistication U مهارت
trickier U خدعه امیز مهارت امیز
trickiest U خدعه امیز مهارت امیز
tricky U خدعه امیز مهارت امیز
tactless U بی مهارت بی سلیقه
tactlessly U بی مهارت بی سلیقه
ingenuity U مهارت
execute U مهارت
executed U مهارت
executes U مهارت
executing U مهارت
manipulation U انجام با مهارت
craft U مهارت نیرنگ
crafts U مهارت نیرنگ
master U کسب مهارت کردن
mastered U کسب مهارت کردن
masters U کسب مهارت کردن
gymkhana U مسابقه مهارت اتومبلرانی درمحوطه پارکینگ
gymkhanas U مسابقه مهارت اتومبلرانی درمحوطه پارکینگ
cat U استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت
cats U استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت
artifice U مهارت
artifices U مهارت
facility U مهارت
seed U رده بندی برحسب مهارت وقدرت
seeds U رده بندی برحسب مهارت وقدرت
qualifies U کسب مهارت
qualify U کسب مهارت
technique U اصول مهارت روش فنی
technique U فن مهارت
technique U مهارت
technique U روش با مهارت برای انجام کاری
techniques U اصول مهارت روش فنی
techniques U فن مهارت
techniques U مهارت
techniques U روش با مهارت برای انجام کاری
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
tact U کاردانی مهارت
overwrought U تهیه شده ازروی مهارت
proficiency U مهارت تخصص
proficiency U مهارت
seamanship U مهارت در دریانوردی
gripe U مهارت
adeptness U مهارت
adroitness U مهارت
advanced level U پایه مهارت عالی در سطح عالی
combat proficiency U مهارت رزمی
dan U درجه 1 تا 01 برای مهارت در دفاع
dauber U نقاش بی مهارت
deftness U مهارت
dextrously U به مهارت
diplomatically U از روی مهارت و بصیرت
expert badge U نشان مهارت در تیراندازی
expertness U خبرویت مهارت
facileness U مهارت عدم ثبات
fine skill U مهارت فریف
fundamental skill U مهارت بنیادی
handiness U مهارت
he muddled through U بدون هیچ زرنگی یا مهارت بمقصود خود رسید
human skill U مهارت انسانی
light handedness U مهارت
mallet goal U نمره دادن از صفر تا 01 به بازیگر به نسبت مهارت او
manual skill U مهارت دستی
masterkiness U مهارت
metrist U کسی که در متر کردن مهارت دارد
motor skill U مهارت حرکتی
natatorial skill U مهارت در شنا
overmaster U مهارت کامل پیدا کردن در
proficiency pay U حق مهارت
proficiency rating U طبقه بندی بر حسب پایه مهارت یا مهارت شغلی
qualification badge U نشان مهارت در تیراندازی
qualification card U کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
qualification record U پرونده مهارت فنی
reconditioning training U اموزش تجدید مهارت اموزش توجیهی
ropemanship U مهارت دربندبازی یا بالارفتن از طناب
seaman ship U مهارت در راندن قایق
seaman's eye U دقت پیش بینی ملوانی مهارت دریایی
ship handling U مهارت در کار کردن با ناو مانور دادن ناو
showboating U نمایش دادن مهارت
skill learning U مهارت اموزی
skill level U پایه مهارت
skill level U پایه مهارت فنی
skillful Šetc U با مهارت ماهرانه
slugger U بوکسوری که بیشتر به قدرت خود اتکا دارد تا مهارت
Other Matches
competence U مهارت
expertise U مهارت
expertise U مهارت
qualification U مهارت
skill U مهارت
credential U مهارت
unskil U ناشی بی مهارت
competence U مهارت فنی
credential U مهارت فنی
up one's alley <idiom> U مهارت درچیزی
versatility U روانی مهارت
skill U مهارت فنی
pantywaist [Am En] U آدم بی مهارت
sport skill U مهارت ورزشی
salesmanship U مهارت در فروشندگی
wimp U آدم بی مهارت
qualification U مهارت فنی
weed U آدم بی مهارت
wet U آدم بی مهارت
pussy [Am E] U آدم بی مهارت
cissy U آدم بی مهارت
jessie U آدم بی مهارت
jessy U آدم بی مهارت
milquetoast U آدم بی مهارت
mollycoddle U آدم بی مهارت
weakling U آدم بی مهارت
softie/softy U آدم بی مهارت
namby-pamby U آدم بی مهارت
wuss(y) U آدم بی مهارت
sissy U آدم بی مهارت
weenie [Am E] U آدم بی مهارت
wonderwork U کار عجیب مهارت
fine art U هر مهارت هنری وفریف
stickhandling U مهارت در استفاده از چوب
sport skill pattern U الگوی مهارت ورزشی
surfmanship U مهارت در موج سواری
sword play U مهارت در بکارگیری شمشیر
spiller U خوش شانسی نه مهارت
technomotorial skill U مهارت تکنیکی- حرکتی
to play a poor game U ناشی بودن مهارت نداشتن
veteran skill U مهارت و کهنه کاری کارازمودگی
syllogist U کسیکه مهارت درقیاس منطقی دار د
to be out of one's depth U از توانایی و یا مهارت [کسی] خارج بودن
up one's street [British English] , down one's alley [American English] U مناسب ذوق وسلیقه [مهارت درچیزی ]
test examiner U مسئول ازمایشات مهارت تخصصی و کارایی شغلی
don't give up the day job <idiom> U [در مورد کاری خبره نبودن و ناتوانی انجام آن با مهارت]
solocross U مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
triple threat U بازیگری که مهارت در دویدن و پاس دادن و ضربه پا دارد
to be unable to hold a candle to somebody <idiom> U در برابر کسی پائین رتبه بودن [در توانایی یا مهارت و غیره]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com