English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 109 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
scotopia U بینایی در تاریکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
his sight could p darkness U بینایی وی تاریکی رامی شکافت
Other Matches
benighted U گرفتار تاریکی شدن درکوهستان گرفتار در تاریکی
obscuration U تاریکی
the opaque U تاریکی
duskiness U تاریکی
nights U تاریکی
owl light U تاریکی
sombreness U تاریکی
darkness U تاریکی
night U تاریکی
dusk U تاریکی
dusk U تاریکی شب
nigritude U تاریکی
murkiness U تاریکی
umbrage U تاریکی
darkling U در تاریکی
gloom U تاریکی
dark adaptation U تطبیق با تاریکی
midnight U دل شب تاریکی عمیق
achluophobia U تاریکی هراسی
dimness U تاری تاریکی
nyctophobia U تاریکی هراسی
opaqueness U تاریکی تیرگی
mare U تاریکی دریا
mares U تاریکی دریا
dark adaptation U انطباق با تاریکی
scotopic adaptation U انطباق با تاریکی
Somewhere in the darkness U جایی در میانی تاریکی
darkle U در تاریکی پنهان شدن
groping U در تاریکی پی چیزی گشتن
I bumped into the table in the dark. U تو تاریکی خوردم به میز
onyx U تاریکی پایین قرنیه
dark adaptation U عادت کردن به تاریکی
gloom U تاریکی افسرده کننده
gropes U در تاریکی پی چیزی گشتن
tenebrific U تاریکی اور فلمانی
groped U در تاریکی پی چیزی گشتن
grope U در تاریکی پی چیزی گشتن
smoke screen U موجب تاریکی وابهام
We lost our way in the dark. U راهمان راتوی تاریکی گه کردیم
Some children are afraid of the dark. بعضی بچه ها از تاریکی می ترسند.
tenebrous U تاریک وتیره تاریکی اور
perceptivity U بینایی
spectral U بینایی
perspective U بینایی
sights U بینایی
spectrum U بینایی
sight U بینایی
eying U بینایی
visions U بینایی
perspectives U بینایی
eyesight U بینایی
eye U بینایی
eyeing U بینایی
eyes U بینایی
vision U بینایی
second sight U بینایی
optic U وابسته به بینایی
visual purple U ارغوان بینایی
rhodopsin U ارغوان بینایی
optics U علم بینایی
the sense of sight U حس بینایی یا باصره
trichromatism U بینایی سه فامی
vision test U ازمون بینایی
visive U وابسته به بینایی
visual acuity U تیزی بینایی
visual axis U محور بینایی
visual yellow U زرد بینایی
quick sight U بینایی تیز
photopia U بینایی درنورزیاد
tunnel vision U بینایی کانونی
asthenopia U ضعف بینایی
nervus opticus U عصب بینایی
monocular vision U بینایی یک چشمی
monochromatism U بینایی تک فامی
field of vision U میدان بینایی
dichromatism U بینایی دوفامی
far point U برد بینایی
facial vision U بینایی صورتی
emmetropis U بینایی طبیعی
emmetropia U بینایی طبیعی
discernment U بصیرت بینایی
optic nerve U عصب بینایی
optometer U بینایی سنج
optometry U بینایی سنجی
test chart U لوحه بینایی سنجی
scope U وسیله دیدبانی یا بینایی
perceptiveness U بینایی قوه مشاهده
paropsis U خراب شدن بینایی
kenning U نگاه قدرت بینایی
manoptoscope U برتری سنج بینایی
campimeter U میدان سنج بینایی
xanthocyanopsia U بینایی زرد- ابی
optical instruments U الات وابسته به بینایی
astigmatism U ناهمخوانی بینایی استیگماتیسم
optometric service U قسمت بینایی سنجی
perimeters U میدان سنج بینایی
ametropia U نقص انکساری بینایی
perimeter U میدان سنج بینایی
orthoptic U درست کننده نقص بینایی
orthoptic U وابسته به اصلاح نقص بینایی
hemeralopia U کمی بینایی در نور زیاد
eye glass U شیشهای که برای کمک بینایی بکارمیبرند
optometric service U بخش بینایی سنجی و چشم پزشکی
Poor eyesight is a handicap to a scientists progress . U ضعف بینایی مانع پیشرفت یک دانشمند است
red out U از بین رفتن قدرت بینایی هنگام سقوط با شتاب منفی
spectroscope U بینایی بین طیف بین
spectroscopy U بینایی بین طیف بین
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com