Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
intrim
U
بینابین کوتاه مدت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
interim financing
U
پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
Other Matches
intermittent
U
بینابین
intrim
U
بینابین
switch position
U
موضع دفاعی بینابین
intermittent
U
اجرای تیراندازی بینابین حملات دیگر
superheterodyne
U
گیرنده رادیویی که در ان سیگنال دریافتی با فرکانس نوسانی موضعی به منظورایجاد فرکانس بینابین که سپس با مزیتهای متعددتقویت میشود ترکیب میگردد
short lunge
U
نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blast
U
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blasts
U
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
pantywaist
U
شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
shorthorn
U
جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
short quard
U
سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
hurdle step
U
جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
linter
U
ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
pygmies
U
کوتاه
pygmy
U
کوتاه
pygmy
U
قد کوتاه
scut
U
دم کوتاه
concise
U
کوتاه
shortest
U
کوتاه
puny
U
قد کوتاه
miniatures
U
کوتاه
dumpy
U
کوتاه
miniature
U
کوتاه
pigmies
U
قد کوتاه
pigmies
U
کوتاه
dwarfish
U
کوتاه
of short duration
U
کوتاه
short
U
کوتاه
shorter
U
کوتاه
pygmies
U
قد کوتاه
stockier
U
کوتاه
stockiest
U
کوتاه
pigmy
U
کوتاه
pigmy
U
قد کوتاه
low
U
کوتاه
liliputian
U
قد کوتاه
synoptic
U
کوتاه
stocky
U
کوتاه
concise
<adj.>
U
کوتاه
stunt
U
کوتاه
succinct
U
کوتاه
curtal
U
کوتاه
stunts
U
کوتاه
bas relif
U
کوتاه
stunting
U
کوتاه
down
U
کوتاه
curt
<adj.>
U
کوتاه
short
<adj.>
U
کوتاه
little
U
کوتاه
fleeting
<adj.>
U
کوتاه
succinct
<adj.>
U
کوتاه
scurries
U
مسابقه کوتاه
short precision
U
دقت کوتاه
scurry
U
مسابقه کوتاه
scurried
U
مسابقه کوتاه
short burst
U
رگبار کوتاه
clipping
U
کوتاه کردن
briefed
U
کوتاه مختصر
short brittle
U
شکننده- کوتاه
abbreviate
U
کوتاه کردن
abbreviates
U
کوتاه کردن
abbreviating
U
کوتاه کردن
shorten
U
کوتاه کردن
scurrying
U
مسابقه کوتاه
short circuit
U
اتصال کوتاه
lie down
U
استراحت کوتاه
catnapped
U
چرت کوتاه
shuffled
U
گام کوتاه
short period
U
دوره کوتاه
short drop
U
دراپ کوتاه
lie-down
U
استراحت کوتاه
transients
U
فانی کوتاه
stag
U
کوتاه کردن
piaffer
U
یورتمه کوتاه
catnapping
U
چرت کوتاه
catnaps
U
چرت کوتاه
playlet
U
نمایش کوتاه
curtails
U
کوتاه کردن
curtailing
U
کوتاه کردن
curtailed
U
کوتاه کردن
shortens
U
کوتاه تر کردن
short blast
U
سوت کوتاه
brief
U
کوتاه مختصر
short blast
U
بوق کوتاه
briefer
U
کوتاه مختصر
curtail
U
کوتاه کردن
formulating
U
کوتاه کردن
formulates
U
کوتاه کردن
formulated
U
کوتاه کردن
scutter
U
دو باگامهای کوتاه
razee
U
کوتاه کردن
shortens
U
کوتاه کردن
truncating
U
کوتاه کردن
shorten
U
کوتاه تر کردن
shortened
U
کوتاه کردن
formulate
U
کوتاه کردن
catnap
U
چرت کوتاه
shortened
U
کوتاه تر کردن
truncated
U
کوتاه کردن
truncate
U
کوتاه کردن
briefest
U
کوتاه مختصر
short-circuit
U
اتصال کوتاه
term paper
U
رساله کوتاه
hare sighted
U
کوتاه بین
unabridged
U
کوتاه نشده
half timber
U
الوار کوتاه
half pint
U
کوتاه تر از مقدارمتوسط
abridge
U
کوتاه کردن
gnomical
U
کوتاه لب نویس
fubsy
U
کوتاه وکلفت
novelettes
U
داستان کوتاه
novelette
U
داستان کوتاه
short story
داستان کوتاه
short-circuits
U
اتصال کوتاه
shuffle
U
گام کوتاه
shuffles
U
گام کوتاه
shuffling
U
گام کوتاه
hide bound
U
کوتاه فکر
short stories
U
داستان کوتاه
an incomprehensive report
U
گزارش کوتاه
apophthegm
U
گفتار لب و کوتاه
britches
U
شلوار کوتاه
bunny hop
U
پرش کوتاه
by pass
U
اتصال کوتاه
cutty sark
U
دامن کوتاه
correption
U
کوتاه کردن
conte
U
داستان کوتاه
coatee
U
دامن کوتاه
chiton
U
قبای کوتاه
cut off
U
کوتاه کردن
detruncate
U
کوتاه کردن
breeks
U
شلوار کوتاه
escopette
U
قرابینه کوتاه
escopet
U
قرابینه کوتاه
epigrammatical
U
کوتاه ونیشدار
easy term
U
کوتاه مدت
basso relief
U
برجسته کوتاه
draw in
U
کوتاه شدن
detruncation
U
کوتاه شدگی
brachydactyly
U
کوتاه انگشتی
chitchat
U
صحبت کوتاه
stags
U
کوتاه کردن
mackinaw
U
کت کوتاه و سنگین
low frequency wave
U
موج کوتاه
lop sided
U
کوتاه و بلند
aphorism
U
سخن کوتاه
aphorisms
U
سخن کوتاه
line to line fault
U
اتصال کوتاه خط به خط
low
U
کوتاه دون
abbreviated
U
کوتاه شده
manakin
U
ادم کوتاه قد
manikin
U
ادم کوتاه قد
chip shot
U
ضربه کوتاه
one track
U
کوتاه فکر
novella
U
رمان کوتاه
novelet
U
داستان کوتاه
narrow minded
U
کوتاه نظر
morello
U
گیلاس دم کوتاه
bas relief
U
برجسته کوتاه
bas-relief
U
برجسته کوتاه
bas-reliefs
U
برجسته کوتاه
let us be brief
U
کوتاه کنیم
knurly
U
کوتاه قد کوتوله
idyll
U
قصیده کوتاه
idylls
U
چکامه کوتاه
idylls
U
قصیده کوتاه
idyl
U
قصیده کوتاه
idyl
U
چکامه کوتاه
short wave
U
موج کوتاه
short-wave
U
موج کوتاه
short haul
U
خط سیر کوتاه
idyll
U
چکامه کوتاه
intrim
U
کوتاه مدت
jog trot
U
یورتمه کوتاه
shortening
U
کوتاه شدگی
poop
U
صدای کوتاه
poops
U
صدای کوتاه
pigmies
U
ادم کوتاه قد
pygmies
U
ادم کوتاه قد
pygmy
U
ادم کوتاه قد
curt
U
کوتاه ومختصر
short-haul
U
خط سیر کوتاه
to look in
U
کوتاه کردن
spud
U
چاقوی کوتاه
spuds
U
چاقوی کوتاه
chop
U
گام کوتاه
chopped
U
گام کوتاه
drop in
<idiom>
U
دیدار کوتاه
stumped
U
خپله کوتاه قد
stumping
U
خپله کوتاه قد
stumps
U
خپله کوتاه قد
brief description
U
شرح کوتاه
To back down .
U
کوتاه آمدن
tutus
U
دامن کوتاه
vamp
U
جوراب کوتاه
undersize
U
اندازه کوتاه
laconic
U
کوتاه موجز
laconically
U
کوتاه موجز
tunicle
U
لباس کوتاه
shear
U
کوتاه کردن
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...