Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bearer policy
U
بیمه نامه بدون نام
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
valued policy
U
بیمه نامه دریایی که در ان مبلغ بیمه دقیقا" تعیین و ذکر میشود
accomodation line
قبول یک نوع خطر به وسیله بیمه گزار وقتی با بیمه نامه های دیگری همراه است
policies
U
بیمه نامه ورقه بیمه
policy
U
بیمه نامه ورقه بیمه
insurance policies
U
بیمه نامه
policy
U
بیمه نامه
policies
U
بیمه نامه
insurance policy
U
بیمه نامه
c & f
U
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
policy holder
U
دارنده بیمه نامه
floating policy
U
بیمه نامه متغیر
mixed policy
U
بیمه نامه مختلط
comprehensive insurance policy
U
بیمه نامه جامع
cover note
U
بیمه نامه موقت
open policy
U
بیمه نامه باز
open cover
U
بیمه نامه باز
covering note
U
بیمه نامه موقت
cover note
U
گواهی بیمه نامه
blanket policy
U
بیمه نامه جامع
blanket policy
U
بیمه نامه کلی
open policy
U
بیمه نامه قابل تغییر
valued policy
U
بیمه نامه با ارزش معین
time policy
U
بیمه نامه مدت دار
all risk insurance policy
U
بیمه نامه تمام خطر
agreed value policy
U
بیمه نامه با ارزش توافق شده
time policy
U
بیمه نامه دریایی با مدت محدود
accountable mail
U
پست یا نامه سفارشی و بیمه شده
unvalued policy
U
بیمه نامه ارزش گذاری نشده
underwrite policy
U
بیمه نامه را فهر نویسی کردن
blanket policy
U
بیمه نامه ایکه همه اقلام را در برمیگیرد
f.o.b
U
قیمت کالا بدون احتساب مخارج حمل و بیمه
average clause
U
عبارتی که در بیمه نامه دریایی درج میشود و حاکی از ان است که برخی از کالاهااز شمول این خسارت خارج میباشد
open credit
U
اعتبار بدون ضمانت نامه
escrow
U
موافقت نامه بین دونفرکه بامانت نزدشخص ثالثی سپرده شودوتاحصول شرایط بخصوص بدون اعتبارباشد
self insurance
U
بیمه شدگی توسط خویشتن بیمه شدن پیش خود
exclusion clause
U
مادهای از قرارداد بیمه که در ان مواردی که مشمول بیمه نمیگردد ذکر شده است
excess loss cover
U
بیمه مجدد ان قسمت از زیان که بیش از مقدار بیمه شده قبلی است
continuation clause
U
مادهای که درقرارداد بیمه ذکر گردیده وبراساس ان قراداد بیمه تمدیدمی گردد
open policy
U
بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
reassurances
U
بیمه اتکایی بیمه ثانوی
reassurance
U
بیمه اتکایی بیمه ثانوی
post script
U
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent
U
تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparler
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts
U
بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libeled
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
affidavits
U
شهادت نامه قسم نامه
certificates
U
رضایت نامه شهادت نامه
written agreement
U
موافقت نامه پیمان نامه
credential
U
گواهی نامه اعتبار نامه
certificate
U
رضایت نامه شهادت نامه
without any reservation
U
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally
U
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed
U
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
to a. letter
U
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
flattest
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently
U
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest
U
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
testacy
U
دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
Taoism
U
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis
U
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law
U
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
offhand
U
بدون مقدمه بدون تهیه
unbranched
U
بدون انشعاب بدون شعبه
unstressed
U
بدون اضطراب بدون کشش
achylous
U
بدون کیلوس بدون قیلوس
insurance
U
بیمه
insurance
U
حق بیمه
aids to trade
U
بیمه
insurance premium
U
حق بیمه
underwriter
U
بیمه گر
premium
U
حق بیمه
level premium
U
حق بیمه
insurer
U
بیمه گر
premiums
U
حق بیمه
insurers
U
بیمه گر
insurer, underwriter
U
بیمه گر
assurer
U
بیمه گر
underwriters
U
بیمه گر
assurance
U
بیمه
cost,insurance,freight and exchange(cif&
U
بیمه
insurance permium
U
حق بیمه
assurances
U
بیمه
premiums
U
وثیقه حق بیمه
reinsurance
U
بیمه اتکایی
insurance certificate
U
گواهی بیمه
health insurance
U
بیمه بهداشتی
blanket insurance
U
بیمه کلی
health insurance
U
بیمه تندرستی
life insurance
U
بیمه زندگی
insurance company
U
شرکت بیمه
to u. a policy of insurance
U
سند بیمه
reinsurance
U
بیمه اتکائی
insurance cover
U
پوشش بیمه
health insurance
U
بیمه بهداشت
class d allotment
U
کسورات بیمه
insurant
U
بیمه گذار
co insurance
U
بیمه مشترک
coinsurance
U
بیمه اتکایی
assurances
U
گستاخی بیمه
assurance
U
بیمه عمر
contingency insurance
U
بیمه احتیاطی
assurance
U
گستاخی بیمه
life assurance
U
بیمه عمر
life assurance
U
بیمه جان
hull insurance
U
بیمه بدنه
assuring
U
بیمه کردن
assures
U
بیمه کردن
insurance certificate
U
بیمه اتکایی
insurance broker
U
واسطه بیمه
employer's liability insurance company
U
شرکت بیمه
comprehensive insurance
U
بیمه کامل
coinsurance
U
بیمه مشترک
premium
U
وثیقه حق بیمه
premium
U
مبلغ بیمه
premiums
U
مبلغ بیمه
unemployment insurance
U
بیمه بیکاری
life insurance
U
بیمه عمر
national insurance
U
بیمه ملی
assurances
U
بیمه عمر
insurance certificate
U
بیمه مشترک
comprehensive insurance
U
بیمه جامع
assure
U
بیمه کردن
assured
U
بیمه شده
deductible
U
فرانشیز بیمه
assured
U
بیمه گزار
joint insurance
U
بیمه اشتراکی
cargo insurance
U
بیمه محموله
insurable
U
بیمه کردنی
cargo insurance
U
بیمه بار
cargo insurance
U
بیمه محمولات
leading insurer
U
بیمه گر اصلی
insurance
U
پول بیمه
insurable
U
بیمه شدنی
term insurance
U
بیمه موقت
actuary
U
متخصص بیمه
liability insurance
U
بیمه بدهی
insurable
U
قابل بیمه
liability insurance
U
بیمه تعهدی
insurance policies
U
قرارداد بیمه
insurance broker
U
دلال بیمه
insurance policies
U
سند بیمه
insure
U
بیمه کردن
insurance agent
U
نماینده بیمه
insurance policy
U
قرارداد بیمه
insurance agent
U
عامل بیمه
assurer
U
بیمه کننده
insurance policy
U
سند بیمه
assurable
U
بیمه کردنی
fire insurance
U
بیمه حریق
actuary
U
کارشناس بیمه
insured
U
بیمه شده
insured
U
بیمه گذار
social insurance
U
بیمه اجتماعی
property insurance
U
بیمه دارائی
industrial insurance
U
بیمه صنعتی
reinsurance
U
بیمه مجدد
insured, policy holder
U
بیمه شده
wagering policy
U
بیمه قماری
insured
U
بیمه شونده
old age insurance
U
بیمه بازنشستگی
accident insurance
U
بیمه حوادث
accident insurance
U
بیمه تصادفات
actuaries
U
کارشناس بیمه
actuaries
U
متخصص بیمه
insurability
U
بیمه برداری
credit insurance
U
بیمه اعتبار
policy holder
U
دارنده بیمه
marine insurance
U
بیمه بحری
pension insurance
U
بیمه بازنشستگی
national insurance
U
بیمه اجتماعی
marine insurance
U
بیمه دریایی
reinsurer
U
بیمه گر اتکائی
recredential
U
نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
credit insurance
U
بیمه نمودن اعتبار
underwriter
U
صادرکننده بیمه دریایی
reinsure
U
بیمه اتکایی کردن
underwriters
U
صادرکننده بیمه دریایی
reinsure
U
دوباره بیمه کردن
insurance and freight cost
U
هزینه بیمه و حمل
war risk insurance
U
بیمه خطر مرگ
re assurance policy
U
قرارداد بیمه اتکایی
third party insurance
U
بیمه شخص ثالث
public liability insurance
U
بیمه تعهدات عمومی
socialized medicine
U
بیمه پزشکی همگانی
proposal form
U
فرم درخواست بیمه
marine insurance
U
بیمه حمل دریایی
fire insurance
U
بیمه اتش سوزی
adjuster
U
کارشناس در خسارت بیمه
all risk insurance
U
بیمه تمام حوادث
I want full insurance.
من با بیمه کامل میخواهم.
insure
U
بیمه بدست اوردن
assuror
U
بیمه کنندهء عمر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com