English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
third party insurance U بیمه شخص ثالث
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
valued policy U بیمه نامه دریایی که در ان مبلغ بیمه دقیقا" تعیین و ذکر میشود
self insurance U بیمه شدگی توسط خویشتن بیمه شدن پیش خود
continuation clause U مادهای که درقرارداد بیمه ذکر گردیده وبراساس ان قراداد بیمه تمدیدمی گردد
exclusion clause U مادهای از قرارداد بیمه که در ان مواردی که مشمول بیمه نمیگردد ذکر شده است
excess loss cover U بیمه مجدد ان قسمت از زیان که بیش از مقدار بیمه شده قبلی است
accomodation line قبول یک نوع خطر به وسیله بیمه گزار وقتی با بیمه نامه های دیگری همراه است
open policy U بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
policies U بیمه نامه ورقه بیمه
policy U بیمه نامه ورقه بیمه
reassurance U بیمه اتکایی بیمه ثانوی
reassurances U بیمه اتکایی بیمه ثانوی
tertiary U ثالث
third U ثالث
thirds U ثالث
intervener U وارد ثالث
intervance of third party U ورود ثالث
garnishment U احضارشخص ثالث
stranger U شخص ثالث
third parties U شخص ثالث
jus terth U حق شخص ثالث
third party U شخص ثالث
thrid party U شخص ثالث
garnishment U توقیف مال نزد شخص ثالث
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
shifting use U مالکیت منافع زمین با درج شرط به نفع ثالث
good offices U عبارت است ازدخالت دولت ثالث به منظورپایان دادن به اختلافات دودولت
res inter alios U debet non actaalterinocere تعهدات دو جانبه باعث اضرار شخص ثالث نمیتواند بشود
bailment U امانت گذاشتن سپردن جنس به تاجری که اعتبارش معلوم نیست باضمانت شخص ثالث
intervener U در CL علت وروددعوی ثالث ممکن است نفع شخصی یا لزوم حفظ منافع جامعه باشد
sets of bill U نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
assurance U بیمه
cost,insurance,freight and exchange(cif& U بیمه
aids to trade U بیمه
insurer, underwriter U بیمه گر
assurer U بیمه گر
level premium U حق بیمه
insurance U حق بیمه
insurance U بیمه
insurance permium U حق بیمه
insurance premium U حق بیمه
assurances U بیمه
insurers U بیمه گر
premiums U حق بیمه
underwriter U بیمه گر
premium U حق بیمه
underwriters U بیمه گر
insurer U بیمه گر
wagering policy U بیمه قماری
employer's liability insurance company U شرکت بیمه
deductible U فرانشیز بیمه
unemployment insurance U بیمه بیکاری
fire insurance U بیمه حریق
term insurance U بیمه موقت
hull insurance U بیمه بدنه
social insurance U بیمه اجتماعی
health insurance U بیمه بهداشتی
health insurance U بیمه تندرستی
health insurance U بیمه بهداشت
leading insurer U بیمه گر اصلی
blanket insurance U بیمه کلی
cargo insurance U بیمه محموله
cargo insurance U بیمه بار
cargo insurance U بیمه محمولات
class d allotment U کسورات بیمه
co insurance U بیمه مشترک
coinsurance U بیمه اتکایی
coinsurance U بیمه مشترک
comprehensive insurance U بیمه جامع
comprehensive insurance U بیمه کامل
contingency insurance U بیمه احتیاطی
liability insurance U بیمه تعهدی
liability insurance U بیمه بدهی
credit insurance U بیمه اعتبار
reinsurer U بیمه گر اتکائی
insurance cover U پوشش بیمه
insurant U بیمه گذار
reinsurance U بیمه اتکائی
reinsurance U بیمه اتکایی
reinsurance U بیمه مجدد
insured, policy holder U بیمه شده
property insurance U بیمه دارائی
policy holder U دارنده بیمه
joint insurance U بیمه اشتراکی
pension insurance U بیمه بازنشستگی
marine insurance U بیمه دریایی
marine insurance U بیمه بحری
insurance company U شرکت بیمه
insurance certificate U گواهی بیمه
to u. a policy of insurance U سند بیمه
insurance certificate U بیمه مشترک
industrial insurance U بیمه صنعتی
insurability U بیمه برداری
insurable U بیمه شدنی
insurable U بیمه کردنی
insurable U قابل بیمه
insurance agent U عامل بیمه
insurance agent U نماینده بیمه
insurance broker U دلال بیمه
insurance broker U واسطه بیمه
insurance certificate U بیمه اتکایی
old age insurance U بیمه بازنشستگی
insure U بیمه کردن
insurance policy U سند بیمه
assured U بیمه گزار
national insurance U بیمه ملی
assured U بیمه شده
life insurance U بیمه زندگی
national insurance U بیمه اجتماعی
premiums U مبلغ بیمه
assurances U بیمه عمر
actuary U کارشناس بیمه
actuary U متخصص بیمه
actuaries U متخصص بیمه
actuaries U کارشناس بیمه
insurance U پول بیمه
insurance policies U قرارداد بیمه
insurance policies U بیمه نامه
insurance policies U سند بیمه
insurance policy U قرارداد بیمه
insurance policy U بیمه نامه
premiums U وثیقه حق بیمه
life insurance U بیمه عمر
policy U بیمه نامه
insured U بیمه شده
insured U بیمه شونده
assurer U بیمه کننده
assurance U بیمه عمر
assurance U گستاخی بیمه
life assurance U بیمه عمر
life assurance U بیمه جان
assure U بیمه کردن
assuring U بیمه کردن
assures U بیمه کردن
insured U بیمه گذار
assurances U گستاخی بیمه
premium U وثیقه حق بیمه
premium U مبلغ بیمه
policies U بیمه نامه
accident insurance U بیمه حوادث
assurable U بیمه کردنی
accident insurance U بیمه تصادفات
assure U بیمه کردن عمر
marine insurance U بیمه حمل دریایی
underwriters U صادرکننده بیمه دریایی
open cover U بیمه نامه باز
open policy U بیمه نامه باز
comprehensive insurance policy U بیمه نامه جامع
ordinary life insurance U بیمه عمر عادی
socialized medicine U بیمه پزشکی همگانی
to rate up U بیمه زیاد گرفتن از
I want full insurance. من با بیمه کامل میخواهم.
averaging U متوسط خسارت در بیمه
averages U متوسط خسارت در بیمه
averaged U متوسط خسارت در بیمه
average U متوسط خسارت در بیمه
to be privately insured U بیمه خصوصی داشتن
reinsure U دوباره بیمه کردن
reinsure U بیمه اتکایی کردن
policy holder U دارنده بیمه نامه
professional liability insurance U بیمه تعهدات شغلی
prohibited risk U خطر بیمه نشدنی
underwriter U صادرکننده بیمه دریایی
proposal form U فرم درخواست بیمه
war risk insurance U بیمه خطر مرگ
public liability insurance U بیمه تعهدات عمومی
re assurance policy U قرارداد بیمه اتکایی
reasure U دوباره بیمه کردن
mixed policy U بیمه نامه مختلط
to have private insurance [cover] U بیمه خصوصی داشتن
fire insurance U بیمه اتش سوزی
dole U حق بیمه ایام بیکاری
coinsure U بیمه اتکایی کردن
indemnify U غرامت بیمه زیان
credit insurance U بیمه نمودن اعتبار
cover note U بیمه نامه موقت
cover note U گواهی بیمه نامه
floating policy U بیمه نامه متغیر
cover note U گواهی پوشش بیمه
covering note U بیمه نامه موقت
assuror U بیمه کنندهء عمر
contingency cover U بیمه حمل احتیاطی
insurance and freight cost U هزینه بیمه و حمل
insure U بیمه بدست اوردن
blanket policy U بیمه نامه کلی
assures U بیمه کردن عمر
assurer U بیمه کنندهء عمر
all risk insurance U بیمه تمام حوادث
assuring U بیمه کردن عمر
claim of insurance U ادعای اخذ بیمه
blanket policy U بیمه نامه جامع
adjuster U کارشناس در خسارت بیمه
insured value U ارزش بیمه شده
cif U بیمه و هزینه حمل
endowment assurance U بیمه عمر مختلط
trusted U تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trust U تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trusts U تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
motor vehicle liability insurance U بیمه ماشین [اصطلاح روزمره]
to be voluntarily insured U داوطلبانه بیمه شده بودن
time policy U بیمه نامه مدت دار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com