Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 148 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ambulance
U
بیمارستان سیار
ambulances
U
بیمارستان سیار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
fielo hospital
U
بیمارستان صحرائی یاموقتی بیمارستان سیار
Other Matches
mobile
U
سیار
mobiles
U
سیار
rover
U
سیار
in eyre
U
سیار
wanderer
U
سیار
itinerant
U
سیار
visitant
U
سیار
ambulant
U
سیار
strolling
U
سیار
ambulatory
U
سیار
circulating
U
سیار
itineratly
U
بطور سیار
knight errantry
U
سلحشوری سیار
knight errant
U
شوالیه سیار
eyre
U
دادگاه سیار
chapman
U
واسطه سیار
bookmobile
U
کتابخانه سیار
bagman
U
تاجر سیار
an itinerant preacher
U
واعظ سیار
rambling
U
سیار نامربوط
itinerant justices
U
قضات سیار
minstrelsy
U
نوازندگی سیار
mobile repair shop
U
تعمیرگاه سیار
on the wing
U
سیار متحرک
traveling salesman
U
فروشنده سیار
traveling man
U
فروشنده سیار
wander wave
U
امواج سیار
wander wave
U
موج سیار
transient wave
U
امواج سیار
transient wave
U
موج سیار
sojourner
U
ادم سیار
visitig nurse
U
پرستار سیار
scouter
U
پیشاهنگ سیار
walking delegate
U
نماینده سیار
sales man
U
فروشنده سیار
roving gun
U
توپ سیار
portable lamp
U
چراغ سیار
petty session
U
دادگاه سیار
wanigan
U
خانه سیار
dumb waiter
U
رستوران سیار
dumb waiters
U
رستوران سیار
travelling wave
U
موج سیار
runner
U
فروشنده سیار
minstrels
U
نوازنده سیار
minstrel
U
نوازنده سیار
runners
U
فروشنده سیار
troubadours
U
نغمه سرای سیار
mobile training team
U
تیم اموزشی سیار
assize court
U
محاکم سیار جنایی
migrants
U
سیار جانور مهاجر
knight errant
U
دلاورحادثه جوی سیار
migrant
U
سیار جانور مهاجر
troubadour
U
نغمه سرای سیار
pay-bed
U
بیمارستان
hospitals
U
بیمارستان
hospital
U
بیمارستان
hospitalising
U
در بیمارستان
hospitalizes
U
در بیمارستان
hospitalised
U
در بیمارستان
hospitalize
U
در بیمارستان
hospitalized
U
در بیمارستان
hospitalizing
U
در بیمارستان
hospitalises
U
در بیمارستان
organ-grinders
U
نوازنده سیار ارگ دستی
organ grinder
U
نوازنده سیار ارگ دستی
rapparee
U
سرباز اجیر و سیار ایرلندی
bandwagon
U
عرابهء دستهء موزیک سیار
sweep jamming
U
امواج سیار پارازیت رادیویی
organ-grinder
U
نوازنده سیار ارگ دستی
field hospital
U
بیمارستان صحرایی
field hospitals
U
بیمارستان صحرایی
hospitalism
U
بیمارستان زدگی
clinic
U
مطب بیمارستان
open hospital
U
بیمارستان ازاد
clinics
U
مطب بیمارستان
admission
U
پذیرش به بیمارستان
hospice
U
اسایشگاه بیمارستان
leper hospital
U
بیمارستان مبروصین
hospices
U
اسایشگاه بیمارستان
day hospital
U
بیمارستان روزانه
hotel-Dieu
U
بیمارستان فرانسوی
sanitariums
U
بیمارستان مسلولین
sanatoriums
U
بیمارستان مسلولین
sanatorium
U
بیمارستان مسلولین
debarkation hospital
U
بیمارستان موقت
sanatoria
U
بیمارستان مسلولین
infirmarian
U
متصدی بیمارستان
hospitaler
U
ساکن بیمارستان
hospital ship
U
ناو بیمارستان
psychiatric hospital
U
بیمارستان روانی
itinerate
U
سیار بودن مسافرت تبلیغاتی کردن
admission
U
اجازه بستری
[در بیمارستان]
in-patient
U
بیمار بستریدر بیمارستان
in-patients
U
بیمار بستریدر بیمارستان
physician in charge
U
دکتر پاسخگو
[در بیمارستان]
doctor in charge
U
دکتر پاسخگو
[در بیمارستان]
Operation room.
U
اتاق عمل ( بیمارستان )
wardroom
U
سالن بیماران بیمارستان
Take me to the hospital?
U
مرا به بیمارستان ببرید.
sick slip
U
برگ اعزام به بیمارستان
convalescent center
U
بیمارستان ثابت منطقهای
sickbeds
U
تخت مریض یا بیمارستان
hospitalized prisoners
U
زندانیان بستری در بیمارستان
house surgeon
U
جراح مقیم بیمارستان
inpatient
U
بیماری که در بیمارستان میخوابد
sickbed
U
تخت مریض یا بیمارستان
sanatarium
U
اسایشگاه بیمارستان مسلولین
lock hospital
U
بیمارستان ناخوشیهای مقاربتی
bed capacity
U
فرفیت بیمارستان از نظرتختخواب
outpatient
U
بیمار سرپایی بیمارستان
pesthouse
U
بیمارستان طاعونی ها اسایشگاه
sanitorium
U
اسایشگاه بیمارستان مسلولین
thin
U
بسمت سیار ودور از میله شماره 1 بولینگ
thinned
U
بسمت سیار ودور از میله شماره 1 بولینگ
thins
U
بسمت سیار ودور از میله شماره 1 بولینگ
thinners
U
بسمت سیار ودور از میله شماره 1 بولینگ
jump fishing
U
ماهیگیری سیار برای کشف محل ماهیها
thinnest
U
بسمت سیار ودور از میله شماره 1 بولینگ
hospital infection committee
U
کمیته عفونت بیمارستان
[پزشکی]
intern
U
انترن پزشک مقیم بیمارستان
emergency admission
U
پذیرش اضطراری
[در بیمارستان]
[پزشکی]
interning
U
انترن پزشک مقیم بیمارستان
interns
U
انترن پزشک مقیم بیمارستان
pest house
U
بیمارستان طاعونی ها اسایش گاه
first year resident
[American English]
U
انترن پزشک
[مقیم بیمارستان]
interne
U
یا جراحی که در بیمارستان اقامت دارد
Foundation
[junior]
house officer
[British English]
U
انترن پزشک
[مقیم بیمارستان]
intern
[American English]
U
انترن پزشک
[مقیم بیمارستان]
out patient
U
بیماریکه در بیمارستان نخوابیده ولی ازانجادستورمیگیرد
an in patient
U
بیماری که در روزهای عمل در بیمارستان میماند
The doctous fee was tacked on to the hospital bI'll .
U
حق ویزیت پزشک را کشیدند روی صورتحساب بیمارستان
residency
U
اقامت پزشک در بیمارستان برای کسب تخصص
wanigan
U
خانههای نصب شده روی تریلر سیار خانه پیش ساخته
Hard architecture
U
[ساختمان محکم، غیر شخصی و بدون پنجره که معمولا زندان ها و بیمارستان های روانی به این سبک ساخته می شده است.]
campus environment
U
محل بزرگی که چندین اتصال کاربر با چندین شبکه دارد مثل دانشگاه یا بیمارستان
gandey dancer
U
کارگر فصلی کارگر سیار
planets
U
ستاره سیار ستاره بخت
planet
U
ستاره سیار ستاره بخت
infirmary
U
درمانگاه یا بیمارستان کوچک درمانگاه
infirmaries
U
درمانگاه یا بیمارستان کوچک درمانگاه
institutionalises
U
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalize
U
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalizes
U
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalizing
U
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalising
U
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com