English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lay off <idiom> U بیش از این استفاده نکردن (دارو،سیگار)
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
drug abuse U سوء استفاده از دارو
fall out of use <idiom> U از چیزی استفاده نکردن
dose rate U نواخت جذب دارو میزان جذب دارو مقدار اثر دارو
chain-smoke U سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smoking U سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smokes U سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smoked U سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
dud probability U درصد احتمال عمل نکردن گلوله یا اصابت نکردن ان
dosage U مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosages U مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
collective goods U کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
stumped U ته سیگار
stumping U ته سیگار
stump U ته سیگار
stubs U ته سیگار
butt U ته سیگار
butted U ته سیگار
butts U ته سیگار
fag U سیگار
stubbing U ته سیگار
stubbed U ته سیگار
stub U ته سیگار
cigar U سیگار
cigars U سیگار
cigarette U سیگار
fags U سیگار
stumps U ته سیگار
cigarettes U سیگار
cigar case U قوطی سیگار
cigarette paper U کاغذ سیگار
a carton of cigarettes U یک کارتن سیگار
chain-smoking U پی در پی سیگار کشیدن
manil U سیگار مانیلا
cigar shaped U دوسرتیزچون سیگار
cigar holder U چوب سیگار
chain-smoked U پی در پی سیگار کشیدن
chain-smokes U پی در پی سیگار کشیدن
chain-smoke U پی در پی سیگار کشیدن
cigar U سیگار برگ
cigars U سیگار برگ
filter tips U سیگار فیلتردار
filter tips U فیلتر سیگار
filter tip U سیگار فیلتردار
filter tip U فیلتر سیگار
snip U ادم احمق ته سیگار
snipping U ادم احمق ته سیگار
woodbind U سیگار برگ ارزان
woodbine U سیگار برگ ارزان
cheroots U نوعی سیگار برگ
cheroot U نوعی سیگار برگ
filter tipped U سیگار دارای فیلتر
I have cigar U من یک سیگار برگ دارم.
snipped U ادم احمق ته سیگار
filter-tipped U سیگار دارای فیلتر
smoking room U اتاق ویژه سیگار کشیدن
He is a chain smoker. U پشت سرهم سیگار می کشد
smoking car U واگنی که سیگار کشیدن در ان مجازاست
smoking carriage U واگنی که سیگار کشیدن در ان مجازاست
stogy U سیگار برگ باریک وگران قیمت
He doesnt smok in front of (in the presence of)his father. U جلوی پدرش سیگار نمی کشد
stogie U سیگار برگ باریک وگران قیمت
He had a cigar between his lips . U یک سیگار برگ گذاشته بود گوشه لبش
May I offer you a cigarette? U اجازه می فرمایید من به شما یک نخ سیگار تقدیم کنم؟
humidor U صندوق سیگار که هوای انرامرطوب نگاه دارند
to go out U خاموش شدن [شمع یا چراغ یا آتش یا سیگار]
to quit something cold turkey U چیزی را یکدفعه ترک کردن [مانند سیگار یا الکل]
drugging U دارو
remedied U دارو
remedies U دارو
remedy U دارو
remedying U دارو
drugged U دارو
drug U دارو
pharmaceuticals U دارو
pharmaceutical U دارو
pharmaceutic U دارو
medicine U دارو
puisne judge U دارو جز
drugs U دارو
medicines U دارو
medicament U دارو
medicaments U دارو
cure U دارو
cured U دارو
medics U دارو
medicinally U با دارو
natural philosophy U دارو
pills U حب دارو
materia medica U دارو
pill U حب دارو
medications U دارو
cures U دارو
medication U دارو
substance withdrawal U ترک دارو
alkahest U نوش دارو
philter U مهر دارو
dosed U مقدار دارو
hyssop U اشنان دارو
cure all U نوش دارو
chemic U دارو فروش
troche U قرص دارو
lungwort U سینه دارو
dose U مقدار دارو
dosed U یک خوراک دارو
philtre U مهر دارو
doses U مقدار دارو
doses U یک خوراک دارو
dosing U مقدار دارو
muller U دارو ساز
pouch kit U جعبه دارو
dosing U یک خوراک دارو
calomel U کرم دارو
male fern U کیل دارو
pouch kit U جای دارو
dose U یک خوراک دارو
dosages U یک خوراک دارو
dosage U یک خوراک دارو
withdrawals U ترک دارو
withdrawal U ترک دارو
Smoking makes you ill and it is also expensive. U سیگار کشیدن شما را بیمار می کند و این همچنین گران است.
hocus U نوشابه دارو زده
dozed U دوز یک خوراک دارو
pillboxes U قوطی حب دارو وغیره
withdrawal symptoms U نشانههای ترک دارو
diatessaron U ترکیبی ازچهار دارو
seasoning U دارو زنی بچوب
orthopathy U معالجه بدون دارو
withdrawal syndrome U نشانگان ترک دارو
doze U دوز یک خوراک دارو
vial U شیشه کوچک دارو
drug holiday U ترک موقت دارو
pillbox U قوطی حب دارو وغیره
resolutive U دارو یا عامل گدازنده
drugs of every description [of all descriptions] U همه نوع دارو
drugs U دارو [به طور کلی ]
medications U دارو [به طور کلی ]
dosages U مقدار استعمال دارو
miyhridate U زهر دارو پادزهر
dosage U مقدار استعمال دارو
dozes U دوز یک خوراک دارو
dozing U دوز یک خوراک دارو
to keep it up U ول نکردن
infesting U ول نکردن
infests U ول نکردن
infested U ول نکردن
infest U ول نکردن
dead time U زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
dead freight U کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
dopes U دارو دادن تخدیر کردن
dope U دارو دادن تخدیر کردن
drug U دارو خوراندن تخدیر کردن
nauseant U دارو و یا چیزدیگری که تهوع اورد
spaced out <idiom> U از خوردن دارو گیج شدن
drugging U دارو خوراندن تخدیر کردن
dozed U مقدار کافی از یک دارو خوراک
drugs U دارو خوراندن تخدیر کردن
drugged U دارو خوراندن تخدیر کردن
dozes U مقدار کافی از یک دارو خوراک
dozing U مقدار کافی از یک دارو خوراک
doze U مقدار کافی از یک دارو خوراک
iamatology U مبحث دارو شناسی پزشکی
dosages U مقدار تجویز شده دارو
dosage U مقدار تجویز شده دارو
vertical U نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی
disobeying U اطاعت نکردن
square deals U تقلب نکردن
disclaims U قبول نکردن
disapprove U تصویب نکردن
square deal U تقلب نکردن
withdraw U قبول نکردن
withdraws U قبول نکردن
to make no mention of U ذکر نکردن
disobeys U اطاعت نکردن
disclaim U قبول نکردن
disbelieving U باور نکردن
disoblige U ممنون نکردن
discountenance U تصویب نکردن
disbelieves U باور نکردن
disbelieved U باور نکردن
disclaimed U قبول نکردن
disclaiming U قبول نکردن
disbelieve U باور نکردن
disaffiliate U همکاری نکردن
missfire U عمل نکردن
to keep at arms length U اشنائی نکردن با
to keep one's distance U اشنایی نکردن
disassociated U همکاری نکردن
no go <idiom> U موافقت نکردن
to be d. to U توجه نکردن به
disassociates U همکاری نکردن
disassociating U همکاری نکردن
to miss the goal U گل نکردن [ورزش]
discommend U توصیه نکردن
rejection U قبول نکردن
disapproves U تصویب نکردن
disobeyed U اطاعت نکردن
disobey U اطاعت نکردن
indulge U مخالفت نکردن
indulged U مخالفت نکردن
omittance is no quit tance U مطالبه نکردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com