English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
oddson U بیشتر محتمل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
You have to watch your diet more [carefully] and get more exercise. U شما باید بیشتر به تغذیه خود توجه و بیشتر ورزش بکنید.
bandwidth U صفحه تصویرهای با resolution بیشتر پیکسل در فضای بیشتری نمایش میدهد و به ورودی سریع و پهنای بلند بیشتر نیاز دارند
so so U محتمل
likly U محتمل
likelier U محتمل
likeliest U محتمل
probable U محتمل
likely U محتمل
apt U محتمل
feasible U محتمل
plausible U محتمل
posse U محتمل
posses U محتمل
promising U محتمل
verisimilar U محتمل
presumable U فرض محتمل
likelihoood U امر محتمل
contingents U محتمل الوقوع
contingent U محتمل الوقوع
unlikely U غیر محتمل
contingency U محتمل الوقوع
plausive U وسیع محتمل
snake in the grass U خطر محتمل
unsuspected U غیر محتمل
contingencies U محتمل الوقوع
improbable U غیر محتمل
oddson U محتمل به بردیا موفقیت
impend U محتمل الوقوع بودن
unapt U نامناسب غیر محتمل
potentia propinqua U امر محتمل الوقوع
improbably U بطور غیر محتمل
rule out U غیر محتمل شمردن
to exclude something [as something] U چیزی را غیر محتمل شمردن
to rule something out U چیزی را غیر محتمل شمردن
improbability U استبعاد حادثه یا امر غیر محتمل
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
as much as possible U هر چه بیشتر
as early aspossible U هر چه بیشتر
principally U بیشتر
further U بیشتر
furthering U بیشتر
furthers U بیشتر
more U بیشتر
the more better the best U هر چه بیشتر
the more U بیشتر
furthered U بیشتر
rather U بیشتر
more and more U هی بیشتر
mainly U بیشتر
mostly U بیشتر
more than U بیشتر از
it is mostly iron U بیشتر
large adv U بیشتر
for the most part U بیشتر
over-average <adj.> U بیشتر از حد متوسط
above-average <adj.> U بیشتر از حد متوسط
above average <adj.> U بیشتر از حد متوسط
further information U آگاهی بیشتر
outshone U بیشتر درخشیدن
outshining U بیشتر درخشیدن
so many menŠso many minds U هر چه اشخاص بیشتر
so many menŠso many minds U عقیده بیشتر
The more the better . U هر چه بیشتر بهتر
most people U بیشتر مردم
the most that i can do U بیشتر انها
most of them U بیشتر انها
more and more U بیشتر ازبیشتر
multichannel U با بیشتر از یک کانال
nine times out ten U بیشتر اوقات
no longer U نه بیشتر [زمانی]
rather ... than U بیشتر ...تا [ترجیحا ... تا]
to overcomein number U بیشتر بودن از
the many U بیشتر مردم
surviver U بیشتر عمرکننده
outshines U بیشتر درخشیدن
outshine U بیشتر درخشیدن
better part U قسمت بیشتر
better U نیکوتر بیشتر
by superir wisdom U با خرد بیشتر
majored U بیشتر اعظم
major U بیشتر اعظم
majoring U بیشتر اعظم
outstand U بیشتر ایستادن
over crowding U بیشتر باشد
hypercard U یات بیشتر
outsit U بیشتر نشستن از
in the main U بیشتر اصلا
no more U نه دیگر [بیشتر]
not any more U دیگر نه [بیشتر نه]
outwork U بیشتر کار کردن از
overlive U بیشتر زنده بودن از
ahead U دارای امتیاز بیشتر
mares U مادیان 4 ساله یا بیشتر
extensive cultivation U کار وسرمایه بیشتر
outwear U بیشتر دوام کردن
norther U بیشتر بطرف شمال
it consists mainly U بیشتر عبارت است از
outstand U بیشتر تحمل کردن
he makes most noise U او از همه بیشتر صدا یا
read mostly memory U حافظه بیشتر خواندنی
roundabout production U تولید با کارائی بیشتر
outwalk U بیشتر راه رفتن از
outwatch U بیشتر بیدار ماندن از
full drive U باشتاب هرچه بیشتر
as soon as possible U بزودی هرچه بیشتر
at full pelt U با شتاب هر چه بیشتر سراسیمه
mare U مادیان 4 ساله یا بیشتر
outvotes U بیشتر رای بردن از
outlasts U بیشتر طول کشیدن از
outvote U بیشتر رای بردن از
outliving U بیشتر زنده بودن از
outliving U بیشتر دوام اوردن
outlives U بیشتر زنده بودن از
outlives U بیشتر دوام اوردن
outlived U بیشتر زنده بودن از
outlived U بیشتر دوام اوردن
outlive U بیشتر زنده بودن از
outlive U بیشتر دوام اوردن
outvoting U بیشتر رای بردن از
put someone's best foot forward <idiom> U بیشتر تلاش کردن
outlasting U بیشتر طول کشیدن از
outvoted U بیشتر رای بردن از
I am over 50 years old. U من ۵۰ سال بیشتر دارم.
like nowhere else <adv.> U بیشتر از هر جای دیگر
more the merrier <idiom> U هرچی بیشتر بهتر
outbid U بیشتر توپ زدن از
outbidded U بیشتر توپ زدن از
outbidding U بیشتر توپ زدن از
outlasted U بیشتر طول کشیدن از
outbids U بیشتر توپ زدن از
outlast U بیشتر طول کشیدن از
multi U در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
overload U تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
overloads U تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
overloaded U تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
semidouble U دارای گلبرگهای بیشتر از معمول
multi- U در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
It does more harm than good . U ضررش از نفعش بیشتر است
transuranic U دارای عدداتمی بیشتر از اورانیم
It tends to be blue . It is bluish. U بیشتر برنگ آبی می زند
transuranium U دارای عدداتمی بیشتر از اورانیم
at full speed U با تندی هر چه بیشتر بسرعتی هر چه تمامتر
full pelt U با شتاب هرچه بیشتر سراسیمه
centuries U 001 امتیاز یا بیشتر در یک بازی کریکت
peter penny U زکات سالیانه که بیشتر به پاپ میداند
More money is not the answer to this problem. U پول بیشتر حل این مسئله نیست.
operators U انتساب بیشتر از یک تابع به عملگرا مشخص .
century U 001 امتیاز یا بیشتر در یک بازی کریکت
composer U آهنگ ساز [بیشتر موسیقی کلاسیک]
compound parry U دفع شمشیر حریف با دو حرکت یا بیشتر
overpoise U مهمتر بودن از بیشتر نفوذ داشتن از
ness on his part U این بیشتر بواسطه کمرویی است
excess cover treaty U قرارداد پوشش بیمهای ضایعات بیشتر
queues U افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
queueing U افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
queued U افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
queue U افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
loved i nothonour more U اگر شرافت را بیشتر دوست نداشتم
i life that better U انرا بیشتر از همه دوست دارم
half century U 05 امتیاز یا بیشتر توپزن درمسابقه کریکت
more frequently than ever <adv.> U نسبت به سابق خیلی بیشتر اوقات
to jackknife truck-trailers U تا شدن کامیون در جاده [بیشتر در تصادفات]
man up U بازی با یک نفر بیشتر از تعدادافراد حریف
operator U انتساب بیشتر از یک تابع به عملگرا مشخص .
rioting U تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
riot U تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
Cut a little more off the back. یک کمی بیشتر عقب را کوتاه کنید.
accuracy U هر قدر تعداد بیتها بیشتر باشد
follow up <idiom> U بهتر کردن کار با تلاش بیشتر
Cut a little more off the top. یک کمی بیشتر بالا را کوتاه کنید.
supercharger U دستگاه هوا و سوخت رسانی بیشتر
rioted U تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
riots U تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
She is more culpable than the others. U او [زن] بیشتر از دیگران گناه کار [مقصر] است.
gaze hound U تازی که بیشتر با چشم دنبال شکار می رود تا با بو
ventre a terre U سراسیمه باشتاب هرچه بیشتر شکم بزمین
have half a mind <idiom> U احساس وسوسه کردن بیشتر از تحمل نداشتن
outshoot U تعداد بیشتر و بهتر تیراندازی نسبت به حریف
outpoint U سبقت گرفتن پوان یا نمره بیشتر اوردن از
larceny petty U بیشتر دزدی مالی که کمتر از 11شیلینگ بهاداشت
as if to add insult to injury <idiom> U با بیشتر کردن زیان به وسیله تحقیر و مسخره
I would like tovisit ( see, meet ) you more often . U می خواهم باز هم بیشتر پیش شما بیایم
like hell <idiom> U با تاثیر وانرژی بیشتر ،مغایر با حقیقت ،نه زیاد
supercharged U موتور دارای دستگاه رساننده هواوسوخت بیشتر
extras U اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
catch up U تحرک بیشتر برای جبران عقب ماندگی
extra U اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
parlour maid U کلفتی که کتارش بیشتر درسفره خانه است
extra- U اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
early bird catches the worm <idiom> U هرکسی زودتر بیداربشود بیشتر بدست میآورد
roundest U تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت بیشتر یا کمتر
She is forty if a day . U چهل سال راشیرین دارد ( اگر بیشتر نباشد )
long life itemes U اقلامی که عمر قانونی انها 5سال یا بیشتر باشد
multi statement line U خط ی از برنامه کامپیوتری که حاوی بیشتر از یک دستور یا عبارت است
most significant digit U رقم سمت چپ عدد که ارزش بیشتر را در پایه دارد.
mary maximus U ان مریم که از همنام های خود بیشتر سال دارد
power play U وضع یک تیم نسبت به حریف بعلت عده بیشتر
multitudinist U کسیکه توده مردم را بیشتر ازافراد رعایت میکند
most significant character U رقم سمت چپ عدد که ارزش بیشتر را در پایه دارد.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com