Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
outlast
U
بیشتر طول کشیدن از
outlasted
U
بیشتر طول کشیدن از
outlasting
U
بیشتر طول کشیدن از
outlasts
U
بیشتر طول کشیدن از
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
You have to watch your diet more
[carefully]
and get more exercise.
U
شما باید بیشتر به تغذیه خود توجه و بیشتر ورزش بکنید.
bandwidth
U
صفحه تصویرهای با resolution بیشتر پیکسل در فضای بیشتری نمایش میدهد و به ورودی سریع و پهنای بلند بیشتر نیاز دارند
bouse
U
بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
weight
U
بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
drives
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
To pamper ( solicit ) someone . To play up to someone .
U
ناز کسی را کشیدن ( منت کشیدن )
snuffled
U
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffle
U
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffling
U
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffles
U
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
twinges
U
درد کشیدن تیر کشیدن
agonise
U
زحمت کشیدن درد کشیدن
twinge
U
درد کشیدن تیر کشیدن
drag
U
کشیدن بزور کشیدن
dragged
U
کشیدن بزور کشیدن
drags
U
کشیدن بزور کشیدن
further
U
بیشتر
mainly
U
بیشتر
mostly
U
بیشتر
furthers
U
بیشتر
for the most part
U
بیشتر
more than
U
بیشتر از
principally
U
بیشتر
it is mostly iron
U
بیشتر
large adv
U
بیشتر
more and more
U
هی بیشتر
the more better the best
U
هر چه بیشتر
more
U
بیشتر
furthering
U
بیشتر
rather
U
بیشتر
as early aspossible
U
هر چه بیشتر
as much as possible
U
هر چه بیشتر
the more
U
بیشتر
furthered
U
بیشتر
more and more
U
بیشتر ازبیشتر
outshine
U
بیشتر درخشیدن
majored
U
بیشتر اعظم
hypercard
U
یات بیشتر
most of them
U
بیشتر انها
by superir wisdom
U
با خرد بیشتر
the most that i can do
U
بیشتر انها
most people
U
بیشتر مردم
to overcomein number
U
بیشتر بودن از
outshining
U
بیشتر درخشیدن
in the main
U
بیشتر اصلا
outshone
U
بیشتر درخشیدن
major
U
بیشتر اعظم
majoring
U
بیشتر اعظم
not any more
U
دیگر نه
[بیشتر نه]
rather ... than
U
بیشتر ...تا
[ترجیحا ... تا]
The more the better .
U
هر چه بیشتر بهتر
better
U
نیکوتر بیشتر
outshines
U
بیشتر درخشیدن
better part
U
قسمت بیشتر
multichannel
U
با بیشتر از یک کانال
further information
U
آگاهی بیشتر
over crowding
U
بیشتر باشد
surviver
U
بیشتر عمرکننده
the many
U
بیشتر مردم
over-average
<adj.>
U
بیشتر از حد متوسط
above-average
<adj.>
U
بیشتر از حد متوسط
above average
<adj.>
U
بیشتر از حد متوسط
so many menŠso many minds
U
عقیده بیشتر
so many menŠso many minds
U
هر چه اشخاص بیشتر
nine times out ten
U
بیشتر اوقات
no longer
U
نه بیشتر
[زمانی]
oddson
U
بیشتر محتمل
outstand
U
بیشتر ایستادن
outsit
U
بیشتر نشستن از
no more
U
نه دیگر
[بیشتر]
extensive cultivation
U
کار وسرمایه بیشتر
outvote
U
بیشتر رای بردن از
outvoted
U
بیشتر رای بردن از
outvotes
U
بیشتر رای بردن از
outvoting
U
بیشتر رای بردن از
overlive
U
بیشتر زنده بودن از
more the merrier
<idiom>
U
هرچی بیشتر بهتر
outlive
U
بیشتر دوام اوردن
roundabout production
U
تولید با کارائی بیشتر
outbidded
U
بیشتر توپ زدن از
I am over 50 years old.
U
من ۵۰ سال بیشتر دارم.
outwear
U
بیشتر دوام کردن
outbids
U
بیشتر توپ زدن از
like nowhere else
<adv.>
U
بیشتر از هر جای دیگر
outbid
U
بیشتر توپ زدن از
at full pelt
U
با شتاب هر چه بیشتر سراسیمه
as soon as possible
U
بزودی هرچه بیشتر
outwork
U
بیشتر کار کردن از
put someone's best foot forward
<idiom>
U
بیشتر تلاش کردن
outbidding
U
بیشتر توپ زدن از
he makes most noise
U
او از همه بیشتر صدا یا
outlives
U
بیشتر دوام اوردن
outwalk
U
بیشتر راه رفتن از
full drive
U
باشتاب هرچه بیشتر
mares
U
مادیان 4 ساله یا بیشتر
outliving
U
بیشتر زنده بودن از
outliving
U
بیشتر دوام اوردن
read mostly memory
U
حافظه بیشتر خواندنی
outstand
U
بیشتر تحمل کردن
outlives
U
بیشتر زنده بودن از
outlived
U
بیشتر زنده بودن از
outlive
U
بیشتر زنده بودن از
outwatch
U
بیشتر بیدار ماندن از
outlived
U
بیشتر دوام اوردن
mare
U
مادیان 4 ساله یا بیشتر
norther
U
بیشتر بطرف شمال
ahead
U
دارای امتیاز بیشتر
it consists mainly
U
بیشتر عبارت است از
pull up
U
بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
at full speed
U
با تندی هر چه بیشتر بسرعتی هر چه تمامتر
full pelt
U
با شتاب هرچه بیشتر سراسیمه
overload
U
تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
transuranium
U
دارای عدداتمی بیشتر از اورانیم
overloads
U
تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
transuranic
U
دارای عدداتمی بیشتر از اورانیم
It does more harm than good .
U
ضررش از نفعش بیشتر است
It tends to be blue . It is bluish.
U
بیشتر برنگ آبی می زند
semidouble
U
دارای گلبرگهای بیشتر از معمول
overloaded
U
تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
multi
U
در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
multi-
U
در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
composer
U
آهنگ ساز
[بیشتر موسیقی کلاسیک]
peter penny
U
زکات سالیانه که بیشتر به پاپ میداند
Cut a little more off the back.
یک کمی بیشتر عقب را کوتاه کنید.
operators
U
انتساب بیشتر از یک تابع به عملگرا مشخص .
Cut a little more off the top.
یک کمی بیشتر بالا را کوتاه کنید.
operator
U
انتساب بیشتر از یک تابع به عملگرا مشخص .
accuracy
U
هر قدر تعداد بیتها بیشتر باشد
more frequently than ever
<adv.>
U
نسبت به سابق خیلی بیشتر اوقات
loved i nothonour more
U
اگر شرافت را بیشتر دوست نداشتم
man up
U
بازی با یک نفر بیشتر از تعدادافراد حریف
follow up
<idiom>
U
بهتر کردن کار با تلاش بیشتر
queue
U
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
rioted
U
تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
riot
U
تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
supercharger
U
دستگاه هوا و سوخت رسانی بیشتر
More money is not the answer to this problem.
U
پول بیشتر حل این مسئله نیست.
excess cover treaty
U
قرارداد پوشش بیمهای ضایعات بیشتر
ness on his part
U
این بیشتر بواسطه کمرویی است
to jackknife truck-trailers
U
تا شدن کامیون در جاده
[بیشتر در تصادفات]
queues
U
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
queueing
U
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
queued
U
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
rioting
U
تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
riots
U
تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
compound parry
U
دفع شمشیر حریف با دو حرکت یا بیشتر
i life that better
U
انرا بیشتر از همه دوست دارم
century
U
001 امتیاز یا بیشتر در یک بازی کریکت
centuries
U
001 امتیاز یا بیشتر در یک بازی کریکت
overpoise
U
مهمتر بودن از بیشتر نفوذ داشتن از
half century
U
05 امتیاز یا بیشتر توپزن درمسابقه کریکت
ventre a terre
U
سراسیمه باشتاب هرچه بیشتر شکم بزمین
have half a mind
<idiom>
U
احساس وسوسه کردن بیشتر از تحمل نداشتن
gaze hound
U
تازی که بیشتر با چشم دنبال شکار می رود تا با بو
supercharged
U
موتور دارای دستگاه رساننده هواوسوخت بیشتر
early bird catches the worm
<idiom>
U
هرکسی زودتر بیداربشود بیشتر بدست میآورد
parlour maid
U
کلفتی که کتارش بیشتر درسفره خانه است
extras
U
اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
I would like tovisit ( see, meet ) you more often .
U
می خواهم باز هم بیشتر پیش شما بیایم
extra-
U
اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
extra
U
اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
larceny petty
U
بیشتر دزدی مالی که کمتر از 11شیلینگ بهاداشت
outpoint
U
سبقت گرفتن پوان یا نمره بیشتر اوردن از
outshoot
U
تعداد بیشتر و بهتر تیراندازی نسبت به حریف
catch up
U
تحرک بیشتر برای جبران عقب ماندگی
as if to add insult to injury
<idiom>
U
با بیشتر کردن زیان به وسیله تحقیر و مسخره
She is more culpable than the others.
U
او
[زن]
بیشتر از دیگران گناه کار
[مقصر]
است.
like hell
<idiom>
U
با تاثیر وانرژی بیشتر ،مغایر با حقیقت ،نه زیاد
pantalets
U
زیرشلواری یا نیم شلواری بلند که بیشتر زنها می پوشیدند
multi statement line
U
خط ی از برنامه کامپیوتری که حاوی بیشتر از یک دستور یا عبارت است
multitudinist
U
کسیکه توده مردم را بیشتر ازافراد رعایت میکند
multi user system
U
سیستم کامپیوتری که در هر لحظه بیشتر از یک کاربر را پشتیبانی میکند
long life itemes
U
اقلامی که عمر قانونی انها 5سال یا بیشتر باشد
most significant character
U
رقم سمت چپ عدد که ارزش بیشتر را در پایه دارد.
coroners
U
هر دو را داراست ولیکن جنبه قضایی ماموریتش بیشتر است
bois jourdian
U
نوعی سنگ مرمر که بیشتر درفرانسه یافت میشود
coroner
U
هر دو را داراست ولیکن جنبه قضایی ماموریتش بیشتر است
She is forty if a day .
U
چهل سال راشیرین دارد ( اگر بیشتر نباشد )
most significant digit
U
رقم سمت چپ عدد که ارزش بیشتر را در پایه دارد.
triplebogey
U
حساب سه ضربه بیشتر ازاستاندارد در هر بخش ازبازی گلف
mary maximus
U
ان مریم که از همنام های خود بیشتر سال دارد
The worst wheel of the cart creaks most.
<proverb>
U
بدترین چرخ گارى ,از همه بیشتر غرغر مى کند .
roundest
U
تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت بیشتر یا کمتر
round
U
تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت بیشتر یا کمتر
bodies
U
نوشتار و اندازه پیش فرض برای بیشتر متن ها
tint
U
[هاله ای از رنگ که بیشتر به سمت سفید متمایل باشد.]
parliamentary train
U
قطار راه اهنی که میلی یک PENNY بیشتر از مسافرنمیگیرد
body
U
نوشتار و اندازه پیش فرض برای بیشتر متن ها
materials that cannot be borrowed
U
اجناسی که قرض داده نمی شوند
[بیشتر در کتابخانه]
high goal polo
U
چوگان بین تیمهای دارنده 91امتیاز تعادلی یا بیشتر
non-circulating materials
U
اجناسی که قرض داده نمی شوند
[بیشتر در کتابخانه]
slugger
U
بوکسوری که بیشتر به قدرت خود اتکا دارد تا مهارت
power play
U
وضع یک تیم نسبت به حریف بعلت عده بیشتر
I have to go back a little bit.
[This requires a little background
{explanation}
]
.
U
این نیاز به کمی پیش زمینه
[توضیح بیشتر]
دارد.
nurses
U
حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
to offshore something
U
چیزی را
[برای سود بیشتر]
به خارج
[از کشور]
بردن
[اقتصاد]
weft-face pattern
U
[بافت پود نما که بیشتر در پارچه و گلیم بکار می رود.]
horse
U
اسب اصیل 5ساله یا بیشتر اوردن ماهی به خشکی بزور
Chrysanthemum design
U
طرح گل داوودی که بیشتر در فرش های چینی بکار می رود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com