Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
outshine
U
بیشتر درخشیدن
outshines
U
بیشتر درخشیدن
outshining
U
بیشتر درخشیدن
outshone
U
بیشتر درخشیدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
You have to watch your diet more
[carefully]
and get more exercise.
U
شما باید بیشتر به تغذیه خود توجه و بیشتر ورزش بکنید.
bandwidth
U
صفحه تصویرهای با resolution بیشتر پیکسل در فضای بیشتری نمایش میدهد و به ورودی سریع و پهنای بلند بیشتر نیاز دارند
irradiate
U
درخشیدن
irradiates
U
درخشیدن
irradiated
U
درخشیدن
glories
U
درخشیدن
glory
U
درخشیدن
sheen
U
درخشیدن
glister
U
درخشیدن
scintillate
U
درخشیدن
overshine
U
درخشیدن بر
flashes
U
درخشیدن
irradiating
U
درخشیدن
glare
U
درخشیدن
glared
U
درخشیدن
glares
U
درخشیدن
ray
U
درخشیدن
flash
U
درخشیدن
flashed
U
درخشیدن
glistening
U
درخشیدن
glistened
U
درخشیدن
glisten
U
درخشیدن
glitters
U
درخشیدن
coruscate
U
درخشیدن
glittered
U
درخشیدن
glitter
U
درخشیدن
glistens
U
درخشیدن
shines
U
درخشیدن نورافشاندن
shine
U
درخشیدن نورافشاندن
glinted
U
درخشیدن درخشانیدن
lamps
U
فانوس درخشیدن
glinting
U
درخشیدن درخشانیدن
glints
U
درخشیدن درخشانیدن
glint
U
درخشیدن درخشانیدن
lustre
U
درخشیدن جلوه داشتن
lightens
U
درخشیدن روشن کردن
lightening
U
مثل برق درخشیدن
lightens
U
مثل برق درخشیدن
lightened
U
درخشیدن روشن کردن
lightened
U
مثل برق درخشیدن
lighten
U
مثل برق درخشیدن
lighten
U
درخشیدن روشن کردن
lightening
U
درخشیدن روشن کردن
luster
U
درخشیدن جلوه داشتن
radiate
U
تابیدن درخشیدن متشعشع شدن
radiates
U
تابیدن درخشیدن متشعشع شدن
stars
U
ستاره نمایش وسینماشدن درخشیدن
starred
U
ستاره نمایش وسینماشدن درخشیدن
star
U
ستاره نمایش وسینماشدن درخشیدن
radiating
U
تابیدن درخشیدن متشعشع شدن
radiated
U
تابیدن درخشیدن متشعشع شدن
drives
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
more
U
بیشتر
further
U
بیشتر
for the most part
U
بیشتر
more and more
U
هی بیشتر
large adv
U
بیشتر
it is mostly iron
U
بیشتر
mainly
U
بیشتر
mostly
U
بیشتر
more than
U
بیشتر از
furthered
U
بیشتر
principally
U
بیشتر
as early aspossible
U
هر چه بیشتر
the more better the best
U
هر چه بیشتر
the more
U
بیشتر
as much as possible
U
هر چه بیشتر
rather
U
بیشتر
furthering
U
بیشتر
furthers
U
بیشتر
multichannel
U
با بیشتر از یک کانال
above-average
<adj.>
U
بیشتر از حد متوسط
above average
<adj.>
U
بیشتر از حد متوسط
in the main
U
بیشتر اصلا
over-average
<adj.>
U
بیشتر از حد متوسط
no more
U
نه دیگر
[بیشتر]
The more the better .
U
هر چه بیشتر بهتر
surviver
U
بیشتر عمرکننده
so many menŠso many minds
U
عقیده بیشتر
more and more
U
بیشتر ازبیشتر
the many
U
بیشتر مردم
most of them
U
بیشتر انها
the most that i can do
U
بیشتر انها
most people
U
بیشتر مردم
no longer
U
نه بیشتر
[زمانی]
to overcomein number
U
بیشتر بودن از
hypercard
U
یات بیشتر
by superir wisdom
U
با خرد بیشتر
major
U
بیشتر اعظم
majored
U
بیشتر اعظم
rather ... than
U
بیشتر ...تا
[ترجیحا ... تا]
majoring
U
بیشتر اعظم
so many menŠso many minds
U
هر چه اشخاص بیشتر
not any more
U
دیگر نه
[بیشتر نه]
over crowding
U
بیشتر باشد
better part
U
قسمت بیشتر
outstand
U
بیشتر ایستادن
better
U
نیکوتر بیشتر
outsit
U
بیشتر نشستن از
further information
U
آگاهی بیشتر
nine times out ten
U
بیشتر اوقات
oddson
U
بیشتر محتمل
as soon as possible
U
بزودی هرچه بیشتر
at full pelt
U
با شتاب هر چه بیشتر سراسیمه
outwatch
U
بیشتر بیدار ماندن از
norther
U
بیشتر بطرف شمال
full drive
U
باشتاب هرچه بیشتر
overlive
U
بیشتر زنده بودن از
read mostly memory
U
حافظه بیشتر خواندنی
outstand
U
بیشتر تحمل کردن
he makes most noise
U
او از همه بیشتر صدا یا
it consists mainly
U
بیشتر عبارت است از
outwalk
U
بیشتر راه رفتن از
outwear
U
بیشتر دوام کردن
outwork
U
بیشتر کار کردن از
extensive cultivation
U
کار وسرمایه بیشتر
roundabout production
U
تولید با کارائی بیشتر
I am over 50 years old.
U
من ۵۰ سال بیشتر دارم.
outbids
U
بیشتر توپ زدن از
outlive
U
بیشتر دوام اوردن
outlive
U
بیشتر زنده بودن از
outlived
U
بیشتر زنده بودن از
outlives
U
بیشتر دوام اوردن
outlives
U
بیشتر زنده بودن از
outliving
U
بیشتر دوام اوردن
outliving
U
بیشتر زنده بودن از
like nowhere else
<adv.>
U
بیشتر از هر جای دیگر
outvotes
U
بیشتر رای بردن از
outvote
U
بیشتر رای بردن از
outbid
U
بیشتر توپ زدن از
outbidded
U
بیشتر توپ زدن از
outbidding
U
بیشتر توپ زدن از
outlast
U
بیشتر طول کشیدن از
outlasted
U
بیشتر طول کشیدن از
outlasting
U
بیشتر طول کشیدن از
outlasts
U
بیشتر طول کشیدن از
outvoted
U
بیشتر رای بردن از
mares
U
مادیان 4 ساله یا بیشتر
mare
U
مادیان 4 ساله یا بیشتر
outlived
U
بیشتر دوام اوردن
ahead
U
دارای امتیاز بیشتر
put someone's best foot forward
<idiom>
U
بیشتر تلاش کردن
outvoting
U
بیشتر رای بردن از
more the merrier
<idiom>
U
هرچی بیشتر بهتر
overload
U
تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
full pelt
U
با شتاب هرچه بیشتر سراسیمه
overloads
U
تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
It does more harm than good .
U
ضررش از نفعش بیشتر است
transuranic
U
دارای عدداتمی بیشتر از اورانیم
transuranium
U
دارای عدداتمی بیشتر از اورانیم
multi-
U
در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
multi
U
در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
overloaded
U
تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
semidouble
U
دارای گلبرگهای بیشتر از معمول
It tends to be blue . It is bluish.
U
بیشتر برنگ آبی می زند
at full speed
U
با تندی هر چه بیشتر بسرعتی هر چه تمامتر
compound parry
U
دفع شمشیر حریف با دو حرکت یا بیشتر
accuracy
U
هر قدر تعداد بیتها بیشتر باشد
queue
U
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
excess cover treaty
U
قرارداد پوشش بیمهای ضایعات بیشتر
operators
U
انتساب بیشتر از یک تابع به عملگرا مشخص .
queueing
U
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
queued
U
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
overpoise
U
مهمتر بودن از بیشتر نفوذ داشتن از
More money is not the answer to this problem.
U
پول بیشتر حل این مسئله نیست.
century
U
001 امتیاز یا بیشتر در یک بازی کریکت
centuries
U
001 امتیاز یا بیشتر در یک بازی کریکت
to jackknife truck-trailers
U
تا شدن کامیون در جاده
[بیشتر در تصادفات]
queues
U
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
operator
U
انتساب بیشتر از یک تابع به عملگرا مشخص .
rioted
U
تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
rioting
U
تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
riots
U
تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
composer
U
آهنگ ساز
[بیشتر موسیقی کلاسیک]
loved i nothonour more
U
اگر شرافت را بیشتر دوست نداشتم
more frequently than ever
<adv.>
U
نسبت به سابق خیلی بیشتر اوقات
follow up
<idiom>
U
بهتر کردن کار با تلاش بیشتر
supercharger
U
دستگاه هوا و سوخت رسانی بیشتر
riot
U
تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
half century
U
05 امتیاز یا بیشتر توپزن درمسابقه کریکت
man up
U
بازی با یک نفر بیشتر از تعدادافراد حریف
ness on his part
U
این بیشتر بواسطه کمرویی است
peter penny
U
زکات سالیانه که بیشتر به پاپ میداند
Cut a little more off the top.
یک کمی بیشتر بالا را کوتاه کنید.
Cut a little more off the back.
یک کمی بیشتر عقب را کوتاه کنید.
i life that better
U
انرا بیشتر از همه دوست دارم
larceny petty
U
بیشتر دزدی مالی که کمتر از 11شیلینگ بهاداشت
as if to add insult to injury
<idiom>
U
با بیشتر کردن زیان به وسیله تحقیر و مسخره
catch up
U
تحرک بیشتر برای جبران عقب ماندگی
gaze hound
U
تازی که بیشتر با چشم دنبال شکار می رود تا با بو
outshoot
U
تعداد بیشتر و بهتر تیراندازی نسبت به حریف
outpoint
U
سبقت گرفتن پوان یا نمره بیشتر اوردن از
She is more culpable than the others.
U
او
[زن]
بیشتر از دیگران گناه کار
[مقصر]
است.
extras
U
اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
extra-
U
اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
extra
U
اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
have half a mind
<idiom>
U
احساس وسوسه کردن بیشتر از تحمل نداشتن
supercharged
U
موتور دارای دستگاه رساننده هواوسوخت بیشتر
like hell
<idiom>
U
با تاثیر وانرژی بیشتر ،مغایر با حقیقت ،نه زیاد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com