Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
of an out size
U
بیرون از اندازه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to turn out
U
بیرون دادن بیرون کردن سوی بیرون برگرداندن بیرون اوردن امدن
to strain at a gnat
U
ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
witjout
U
بی بدون بیرون بیرون از درخارج فاهرا
angles
U
اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angle
U
اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
zahn cup
U
محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
If the cap fit,wear it.
<proverb>
U
اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
typeface
U
اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typefaces
U
اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
orifice meter
U
روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
analog
U
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogues
U
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogue
U
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
extravasate
U
ازمجرای طبیعی بیرون رفتن ازمجرای خود بیرون انداختن بداخل بافت ریختن
ejected
U
بیرون راندن بیرون انداختن
ejects
U
بیرون راندن بیرون انداختن
eject
U
بیرون راندن بیرون انداختن
ejecting
U
بیرون راندن بیرون انداختن
extrusion
U
بیرون اندازی بیرون امدگی
outward bound
U
عازم بیرون روانه بیرون
processor
U
ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
gage
U
اندازه وسیله اندازه گیری
gage
U
اندازه گیر اندازه گرفتن
sizes
U
1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
size
U
1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
measure
U
1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
off one's hands
U
بیرون از اختیار شخص بیرون از نظارت شخص
gauges
U
اندازه اندازه گیر
gauge
U
اندازه اندازه گیر
gauged
U
اندازه اندازه گیر
measuring converter
U
مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
angular momentum
U
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
moment of momentum
U
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
stream gaging
U
اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
adobe type manager
U
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
declinating station
U
ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter
U
وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
out
<adv.>
U
به بیرون
from the outside
U
از بیرون
away
U
بیرون از
off the track
U
بیرون
away
U
بیرون
without
U
بیرون از
outed
U
بیرون از
efferent
U
بیرون بر
out door
U
بیرون
extra terrestrial
U
بیرون از
forth
U
بیرون از
out of
U
بیرون از
outside
U
بیرون
bakkat
U
به بیرون
outward bound
U
بیرون رو
outsides
U
بیرون
out
U
بیرون از
outwith
[Scotish E]
<adv.>
U
بیرون
[از]
external
U
بیرون
outdoor
U
بیرون
out
<adv.>
U
بیرون
outside appearance
U
بیرون
externals
U
بیرون
out
[of]
<adv.>
U
بیرون
[از]
outside
[of]
<adv.>
U
بیرون
[از]
abroad
U
بیرون
out-of-
U
بیرون از
out-
U
بیرون از
without
U
بیرون
from out of town
U
از بیرون
[از]
from outside
U
از بیرون
[از]
forth of
U
بیرون از
evokes
U
بیرون کشیدن
elicits
U
بیرون کشیدن
pakkorro
U
بطرف بیرون
shift out
U
انتقال به بیرون
issues
U
بیرون امدن
pay out
U
بیرون دادن
eliciting
U
بیرون کشیدن
elicited
U
بیرون کشیدن
pass off
U
بیرون رفتن
elicit
U
بیرون کشیدن
similitude
U
بیرون فاهر
exorcize
U
بیرون کردن
outpouring
U
بیرون ریز
excreting
U
بیرون انداختن
outpourings
U
بیرون ریزش
excretes
U
بیرون انداختن
outward show
U
نمایش بیرون
outwardness
U
چگونگی بیرون
outpourings
U
بیرون ریز
outwork
U
سفارش به بیرون
subduct
U
بیرون بردن
spouter
U
بیرون جهنده
discharged
U
بیرون راندن
extrauterine
U
بیرون زهدانی
smoke out
U
بیرون راندن
eliminating
U
بیرون کردن
sleep out
U
بیرون خوابیدن
skink
U
بیرون کشیدن
outpouring
U
بیرون ریزش
force
U
بیرون کردن
issued
U
بیرون امدن
emerges
U
بیرون امدن
emerged
U
بیرون امدن
saleintiant
U
بیرون زده
saleintiant
U
بیرون امده
saleint
U
بیرون زده
saleint
U
بیرون امده
running off
U
از خط بیرون افتادن
out
U
خارج بیرون
out
U
در بیرون تمام
outed
U
در بیرون تمام
outed
U
خارج بیرون
out-
U
در بیرون تمام
emerging
U
بیرون امدن
emerge
U
بیرون امدن
push off
U
بیرون رفتن
issue
U
بیرون امدن
forces
U
بیرون کردن
eliminates
U
بیرون کردن
eliminated
U
بیرون کردن
eliminate
U
بیرون کردن
forcing
U
بیرون کردن
expulsion
U
بیرون شدگی
expulsions
U
بیرون شدگی
ship your oars
U
پارو بیرون
extra physical
U
بیرون ازقواعدطبیعی
prolapsus
U
بیرون افتادگی
propulsive
U
بیرون ریزنده
protrudent
U
بیرون افتاده
out-
U
خارج بیرون
surface
U
نما بیرون
lolling
U
زبان بیرون
lolling
U
بیرون افتادن
lolls
U
زبان بیرون
lolls
U
بیرون افتادن
eccentric
U
بیرون ازمرکز
eccentrics
U
بیرون ازمرکز
get the push
U
بیرون رفتن
get out
U
بیرون رفتن
clear out
U
بیرون اوردن
lolled
U
بیرون افتادن
lolled
U
زبان بیرون
ejected
U
بیرون کردن
shoot forth
U
بیرون امدن
shoot out
U
بیرون امدن
shoot-out
U
بیرون امدن
shoot-outs
U
بیرون امدن
give off
U
بیرون دادن
give forth
U
بیرون دادن
loll
U
زبان بیرون
loll
U
بیرون افتادن
clear-out
U
بیرون اوردن
to clear out
U
بیرون اوردن
expel
U
بیرون انداختن
expel
U
بیرون راندن
expelled
U
بیرون انداختن
expelled
U
بیرون راندن
expelling
U
بیرون انداختن
expelling
U
بیرون راندن
expels
U
بیرون انداختن
evoking
U
بیرون کشیدن
evoke
U
بیرون کشیدن
eject
U
بیرون کردن
flick kick
U
ضربه با بیرون پا
to fire out
U
بیرون انداختن
to fire out
U
بیرون کردن
fire out
U
بیرون انداختن
fire out
U
بیرون کردن
exhale
U
بیرون دادن
exhaled
U
بیرون دادن
exhales
U
بیرون دادن
exhaling
U
بیرون دادن
expels
U
بیرون راندن
outpour
U
بیرون ریزش
surfaced
U
بیرون نما
ejaculation
U
بیرون دادن
out of ear shot
U
بیرون از صدا رس
surface
U
بیرون نما
emitting
U
بیرون ریختن
emitted
U
بیرون ریختن
extroversion
U
برگشتگی به بیرون
emits
U
بیرون ریختن
emit
U
بیرون ریختن
surfaced
U
نما بیرون
emergent
U
بیرون اینده
excreted
U
بیرون انداختن
excrete
U
بیرون انداختن
outpour
U
بیرون ریختن
outfield
U
بیرون ازمحیط
surfaces
U
نما بیرون
surfaces
U
بیرون نما
out with
U
بیرون انداختن
out of town
U
بیرون شهر
out of the wood
U
بیرون ازجنگل
outstretched
U
بیرون گسترده
extruder
U
بیرون اور
off the rails
U
بیرون ازخط
go out
U
بیرون رفتن
go off
U
بیرون رفتن
cashiers
U
بیرون کردن
cashier
U
بیرون کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com