Perdic | بیان اختلاف بین دو موضوع | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (11 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	distinguish U	بیان اختلاف بین دو موضوع
	distinguishes U	بیان اختلاف بین دو موضوع

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	contested area U	منطقه موضوع اختلاف
	significantly U	یاتی درباره یک موضوع بیان میکند , با انتساب مقدار به هر یک
	significant U	یاتی درباره یک موضوع بیان میکند , با انتساب مقدار به هر یک
	faceted code U	یات یک موضوع را بیان میکند با انتساب دادن به هر یک یک مقدار
	role indicator U	نشانهای برای بیان ورودی شاخص دریک موضوع مشخص
	bracket U	چاپ کروشه اطراف یک موضوع برای بیان اینکه نشان دهند همان کار را انجام میدهد و از بقیه متن جدا شود
	concentration cell corrosion U	نوعی برخورد که در ان اختلاف پتانسیل الکترودها دراثر اختلاف غلظت یونهاالکترولیت میباشد
	azimuth deviation U	اختلاف گرای نجومی اختلاف سمت هواپیما
	queueing U	فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
	queue U	فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
	queued U	فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
	queues U	فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
	sequential access U	فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
	It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread U	این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
	red herring U	شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
	red herrings U	شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
	that is not the proposition U	موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست
	to speak [things indicating something] U	بیان کردن [رفتاری یا چیزهایی که منظوری را بیان کنند]
	warns U	بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
	warn U	بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
	warned U	بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
	free air anomaly U	اختلاف نیروی جاذبه زمین اختلاف جاذبه ازاد
	reversed U	روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
	reverse U	روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
	reverses U	روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
	reversing U	روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
	circulars U	فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
	circular U	فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
	difference in northing U	اختلاف عرض جغرافیایی اختلاف عرض
	negative true logic U	سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
	rhetoric U	علم معانی بیان معانی بیان
	disagreement U	اختلاف
	schisms U	اختلاف
	versatility U	اختلاف
	dispute U	اختلاف
	differences U	اختلاف
	defferential U	اختلاف
	difference U	اختلاف
	disputes U	اختلاف
	disagreements U	اختلاف
	compromis U	حل اختلاف
	variance U	اختلاف
	schism U	اختلاف
	discrepancy U	اختلاف
	variations U	اختلاف
	disparity U	اختلاف
	disparities U	اختلاف
	disputing U	اختلاف
	divided <adj.> U	در اختلاف
	settlement of disputes U	حل اختلاف
	variation U	اختلاف
	disputed U	اختلاف
	diversion U	اختلاف
	diversions U	اختلاف
	divarication U	اختلاف
	stour U	اختلاف
	discord U	اختلاف
	schismatism U	اختلاف
	quarrels U	اختلاف
	quarrel U	اختلاف
	quarreled U	اختلاف
	misalignment U	اختلاف
	mean square deviation U	اختلاف
	quarreling U	اختلاف
	quarrelled U	اختلاف
	quarrelling U	اختلاف
	inventory discrepancy U	اختلاف موجودی
	phase displacement U	اختلاف فاز
	heteromorphism U	اختلاف شکل
	judicial settlement U	حل اختلاف قضایی
	potential difference U	اختلاف پتانسیل
	product differentiation U	اختلاف محصول
	inventory discrepancy U	اختلاف دفتردارایی
	division U	اختلاف تفرقه
	divisions U	اختلاف تفرقه
	parallactic U	اختلاف منظری
	parallax U	اختلاف منظر
	angular displacement U	اختلاف زاویهای
	magnetic variation U	اختلاف مغناطیسی
	parallax distortion U	اختلاف منظر
	parallaxe U	اختلاف منظر
	class distinctions U	اختلاف طبقاتی
	phase shift U	اختلاف فاز
	phase difference U	اختلاف فاز
	hetermorphism U	اختلاف شکل
	reconcilement U	رفع اختلاف
	difference of potential U	اختلاف پتانسیل
	disputed U	اختلاف نظر
	wage differentials U	اختلاف در دستمزد
	vertical interval U	اختلاف ارتفاع
	divergence of opinions U	اختلاف نظر
	variegation U	اختلاف رنگ
	difference of opinions U	اختلاف نظر
	dispute U	اختلاف نظر
	difference U	اختلاف دو چیز
	difference in easting U	اختلاف طول
	differences U	اختلاف دو چیز
	dissidence U	اختلاف رای
	disputes U	اختلاف نظر
	frequency drift U	اختلاف فرکانس
	scissor U	پراکندگی اختلاف
	dissension U	اختلاف شقاق
	settlement of a dispute U	رفع اختلاف
	dissension U	اختلاف عقیده
	efficiency variance U	اختلاف بازدهی
	diversity of opinions U	اختلاف ارا
	disputing U	اختلاف نظر
	friction U	مالش اختلاف
	frictions U	مالش اختلاف
	diversity of citizenship U	اختلاف تابعیت
	divarication U	اختلاف عقیده
	deflection correction U	اختلاف انحراف
	disagreements U	اختلاف ناسازگاری
	crossest U	اختلاف مرافعه
	crosses U	اختلاف مرافعه
	deviations U	اختلاف سمت
	crosser U	اختلاف مرافعه
	cross U	اختلاف مرافعه
	shading U	اختلاف جزئی
	disagreement U	اختلاف ناسازگاری
	deviation U	اختلاف سمت
	to disagree [or be in disagreement] [on something/about something] U	بر سر چیزی اختلاف داشتن
	trade gap U	اختلاف داد و ستد
	schism U	اختلاف وتفرقه درکلیسا
	sea slike U	اختلاف رنگ سطح اب
	schisms U	اختلاف وتفرقه درکلیسا
	dissent U	اختلاف عقیده داشتن
	inequality U	عدم تساوی اختلاف
	inequalities U	عدم تساوی اختلاف
	shade of meaning U	اختلاف جزئی در معنی
	dissented U	اختلاف عقیده داشتن
	disgreement U	عدم موافقت اختلاف
	thermal resolution U	حداقل اختلاف حرارت
	differences of opinion U	اختلاف عقیده [نظر]
	difference in easting U	اختلاف طول جغرافیایی
	to instigate disturbances U	تحریک اختلاف کردن
	threshold voltage U	اختلاف سطح استانهای
	dissents U	اختلاف عقیده داشتن
	diurnal U	اختلاف سطح 42 ساعته اب
	They have had their differences for a long time . U	مدنتهااست با هم اختلاف دارند
	schismatism U	اختلاف وتفرقه درکلیسا
	A fundamental (slight) difference. U	اختلاف اساسی ( جزئی )
	electric potential difference U	اختلاف پتانسیل الکتریکی
	color difference signal U	پیام اختلاف رنگ
	phase difference U	اختلاف مراحل عملیات
	magnetic potential difference U	اختلاف پتانسیل مغناطیسی
	split the difference <idiom> U	واریز اختلاف پول
	contact potential difference U	اختلاف پتانسیل مجاورتی
	angle of parallax U	زاویه اختلاف دید
	parallax U	اختلاف منظر انطباق
	parallax-free <adj.> U	بدون اختلاف در رویت
	parallax-free <adj.> U	بدون اختلاف منظر
	constant potential U	اختلاف پتانسیل ثابت
	ionization potential U	اختلاف پتانسیل یونش
	shades U	اختلاف جزئی سایه رنگ
	diverge U	ازهم دورشدن اختلاف پیداکردن
	shade U	اختلاف جزئی سایه رنگ
	tolerances U	حد تغییرات اختلاف قابل اغماض
	great tropic range U	حداکثر اختلاف جذر و مداستوایی
	diverges U	ازهم دورشدن اختلاف پیداکردن
	differentials U	آنچه اختلاف را نشان میدهد
	differential U	آنچه اختلاف را نشان میدهد
	gaps U	اختلاف زیاد شکافدار کردن
	phase difference U	اختلاف فاز جریان الکتریسیته
	gap U	اختلاف زیاد شکافدار کردن
	differential leveling U	تعیین اختلاف تراز نقاط
	the difference between the consecutive terms U	اختلاف هر دو جمله متوالی [ریاضی]
	tolerance U	حد تغییرات اختلاف قابل اغماض
	diverged U	ازهم دورشدن اختلاف پیداکردن
	relative U	اختلاف بین یک عدد و مقدارواقعی آن
	voltage regulator U	تنظیم کننده اختلاف سطح
	shadings U	اختلاف جزئی سایه رنگ
	voltage stabilizer U	تثبیت کننده اختلاف سطح
	contract price adjustment U	رفع اختلاف در قیمت قرارداد
	compared U	بررسی اختلاف بین دو قطعه اطلاع
	comparing U	بررسی اختلاف بین دو قطعه اطلاع
	potential U	اختلاف ولتاژ بین دو نقط ه مدار
	forward mode U	افزودن یک عدد یا اندیش و اختلاف به اصل
	demarcation U	نشان دادن اختلاف بین دو محیط
	compares U	بررسی اختلاف بین دو قطعه اطلاع
	which diffrence shall be settled only by U	..... و این اختلاف هم ازطریق داوری حل خواهد شد
	nuance U	اختلاف مختصر نکات دقیق وفریف
	This is only a slight difference. U	این فقط یک اختلاف جزیی است
	There is no disagreement among us. U	اختلاف نظری بین ماوجود ندارد
	boot U	اختلاف موجودبین قیمتها در مبادله دودارایی
	variance U	اختلاف و نتاقض در ارکان مختلف دعوی
	conciliation U	مصالحه حل اختلاف اصلاح ذات البین
	compare U	بررسی اختلاف بین دو قطعه اطلاع
	nuances U	اختلاف مختصر نکات دقیق وفریف
	decalage U	اختلاف زاویه نصب بالها درهواپیما
	warble U	وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
	dissimilate U	ناجور و بی شباهت کردن سبب اختلاف شدن
	differential pressure U	اختلاف فشار بین دو سیستم یادو حجم
	lection U	اختلاف معنی یا تلفظ یک کلمه بامتن چیزی
	warbling U	وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
	great diurnal range U	حداکثر اختلاف جذر و مد بیست و چهار ساعته
	warbles U	وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
	warbled U	وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
	voltages U	نیروی الکتریک برحسب ولت اختلاف سطح
	voltage U	نیروی الکتریک برحسب ولت اختلاف سطح