English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
middle ground buoy U بویه زمین میان گذرگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mid channel buoy U بویه میان گذرگاه
medoterranean U واقع در میان چند زمین میان زمینی
danbuoy U بویه علامت گذاری بویه راهنما
to be on tenter hooks U میان زمین واسمان معلق بودن
rest balk U زمین شخم نشده در میان دوکردو
to hold a wolf by the ear U میان زمین واسمان معلق بودن
to be on tenters U میان زمین واسمان معلق بودن
underpasses U گذرگاه تحتانی گذرگاه زیرین
overpass U گذرگاه فوقانی گذرگاه زبرین
overpasses U گذرگاه فوقانی گذرگاه زبرین
underpass U گذرگاه تحتانی گذرگاه زیرین
entresol U طبقه میان طبقه اول عمارت وطبقهای که باکف زمین برابراست
futtock U میان چوب میان تیر
intervenient U در میان اینده واقع در میان
buoyed U بویه
buoy U بویه
olfactie U بویه
buoying U بویه
buoys U بویه
anchorage buoy U بویه لنگرگاه
mooring buoy U بویه مهار
anchor buoy U بویه لنگر
telegraph cable buoy U بویه کابل
mooring buoy U بویه لنگر
landfalls U بویه خارجی
buoys U بویه دریایی
buoyed U بویه دریایی
buoying U بویه دریایی
spar buoy U بویه میلهای
buoy shackle U بخوی بویه
life buoy U بویه نجات
landfall U بویه خارجی
position buoy U بویه موقعیت
dan buoy U بویه نشانه
breeches buoy U بویه نجات
danger buoy U بویه خطر
bouy jumper U بویه گیر
quarantine buoy U بویه قرنطینه
buoy U بویه دریایی
round turn and two half hitches U گره بویه
nun buoy U بویه مخروطی
reflector buoy U بویه بازتاب
can buoy U بویه استوانهای
reflector buoy U بویه بازتابنده
port hand buoy U بویه سمت چپ
starboard hand buoy U بویه سمت راست
picking up rope U سیم بویه گیر
buoy tender U ناو بویه گذار
buoy tender U کشتی بویه گذار
dan layers U شناوه بویه گذار
spar buoy U بویه تیر مانند
short scope buoy U بویه شناور قائم
buoy pendant U زنجیر مهار بویه
sea buoy U بویه طرف دریا
short scope buoy U بویه پایه کوتاه
dan runner U کشتی بویه گذار
wreck buoy U بویه کشتی غرق شده
sonobuoy U بویه صوتی و ضد زیردریایی سونوبوی
dan layers U شناوه مخصوص کاشتن بویه راهنما
position buoy U بویه نشان دهنده موقعیت کاروان دریایی
radio sonobuoy U بویه دریایی شناور بی سیم دار مخصوص تعیین محل زیردریاییها
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
allure U گذرگاه
alure U گذرگاه
pathways U گذرگاه
alura U گذرگاه
crossing U گذرگاه
pathway U گذرگاه
ailure U گذرگاه
passage way U گذرگاه
road U گذرگاه
roads U گذرگاه
bypass U گذرگاه
gang way U گذرگاه
passageways U گذرگاه
passageway U گذرگاه
causeway U گذرگاه
run way U گذرگاه
passes U گذرگاه
passed U گذرگاه
pass U گذرگاه
paths U گذرگاه
path U گذرگاه
bypassing U گذرگاه
bypasses U گذرگاه
bypassed U گذرگاه
causeways U گذرگاه
defiling U گذرگاه
busses U گذرگاه
ferries U گذرگاه
bussed U گذرگاه
ferry U گذرگاه
busing U گذرگاه
defile U گذرگاه
defiled U گذرگاه
bused U گذرگاه
ferrying U گذرگاه
bus U گذرگاه
passage U گذرگاه
passages U گذرگاه
defiles U گذرگاه
buses U گذرگاه
trajectory U گذرگاه
gateway U گذرگاه
trajectories U گذرگاه
gateways U گذرگاه
bussing U گذرگاه
ferried U گذرگاه
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
bidirectional bus U گذرگاه دوسویه
system bus U گذرگاه سیستم
data bus U گذرگاه داده
exhaust passage U گذرگاه خروجی
nerve path U گذرگاه عصبی
gangways U راهرو گذرگاه
association pathway U گذرگاه ارتباطی
beach exit U گذرگاه ساحلی
control bus U گذرگاه کنترل
motor path U گذرگاه حرکتی
gangway U راهرو گذرگاه
bidirectional bus U گذرگاه دوطرفه
fishway U گذرگاه ماهی
shaft tunnel U گذرگاه محور
storm lane U گذرگاه طوفان
shaft tunnel U گذرگاه شفت
channelled U گذرگاه ابی
narrows U گذرگاه تنگ
level crossing U گذرگاه همکف
bus driver U محرک گذرگاه
bus system U سیستم گذرگاه
by pass U گذرگاه فرعی
channels U گذرگاه ابی
internal bus U گذرگاه داخلی
partial two level forked junction U گذرگاه زیر و رو
cart crossing U گذرگاه ارابه
cattle crossing U گذرگاه چارپایان
arcade U گذرگاه طاقدار
level crossings U گذرگاه همکف
channeled U گذرگاه ابی
channel U گذرگاه ابی
archway U گذرگاه طاقدار
channeling U گذرگاه ابی
traject U عبور گذرگاه
pedestrian crossing U گذرگاه پیاده
pedestrian crossings U گذرگاه پیاده
aisle U گذرگاه طولی
pedestrian crossings U گذرگاه پیادگان
pedestrian crossing U گذرگاه پیادگان
archways U گذرگاه طاقدار
control buoy U بویه کنترل کننده مینها دستگاهی که محل مینهای شناور زیر دریا را نشان میدهد
way U راه عبور گذرگاه
input output bus U گذرگاه ورودی- خروجی
busses U بااتوبوس رفتن گذرگاه
bused U بااتوبوس رفتن گذرگاه
partial two level forked junction U گذرگاه زیر و زبر
busing U بااتوبوس رفتن گذرگاه
bussing U بااتوبوس رفتن گذرگاه
buses U بااتوبوس رفتن گذرگاه
bus U بااتوبوس رفتن گذرگاه
bussed U بااتوبوس رفتن گذرگاه
external auditory meatus U گذرگاه برونی گوش
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
address bus گذر آدرس گذرگاه نشانی
bypassed U کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
passed U گذرگاه کارت عبور گذراندن
bypassing U کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
gorges U گذرگاه تنگ بین دو کوه
bypasses U کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
passes U گذرگاه کارت عبور گذراندن
bypass U کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
pass U گذرگاه کارت عبور گذراندن
gorge U گذرگاه تنگ بین دو کوه
gorged U گذرگاه تنگ بین دو کوه
gorging U گذرگاه تنگ بین دو کوه
diasy chain U انتشار سیگنالها در طول یک گذرگاه
absorption U [گذرگاه بین جرز و سطح دیوار]
tubal U وابسته به لوله رحمی یا گذرگاه تخم
dromos U [راهروی باریک و طولانی به گذرگاه کندویی]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com