English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
radio sonobuoy U بویه دریایی شناور بی سیم دار مخصوص تعیین محل زیردریاییها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
datum dan buoy U علایم شناور دریایی عمقی بویه عمقی علایم عمقی تعیین مسیر مین گذاری شده در اب
oropesa U کابل شناور مخصوص جمع اوری مین دریایی
short scope buoy U بویه شناور قائم
floating base U ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
convoy routing U تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
running lights U فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
buoyed U بویه دریایی
buoying U بویه دریایی
buoys U بویه دریایی
buoy U بویه دریایی
seabee U گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
control buoy U بویه کنترل کننده مینها دستگاهی که محل مینهای شناور زیر دریا را نشان میدهد
position buoy U بویه نشان دهنده موقعیت کاروان دریایی
dan layers U شناوه مخصوص کاشتن بویه راهنما
moving havens U مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
floating base U پایگاه شناور دریایی
rod float U تعیین سرعت اب در کانال به طریقه جسم شناور
danbuoy U بویه علامت گذاری بویه راهنما
subaqueous ranging U تعیین محل هدفهای دریایی نامریی
crash locator beacon U برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
subaqueous ranging U طریقه اکتشاف و تعیین محل هدفهای غیرقابل رویت دریایی
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
periscope U دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب
periscopes U دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب
sled U هدف کش شناور دریایی سورتمه هدف کش
sleds U هدف کش شناور دریایی سورتمه هدف کش
pill pool billiard U بیلیارد کیسه دار با تعیین شماره گوی برای هر بازیگربا ژتون یا گویهای کوچک مخصوص
baiting U گول زدن زیردریاییها
valued policy U بیمه نامه دریایی که در ان مبلغ بیمه دقیقا" تعیین و ذکر میشود
cost plus pricing U تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
ferrets U هواپیما یا کشتی یا خودرویی که مخصوص کشف و تعیین محل و ثبت و تجزیه و تحلیل تشعشعات الکترومغناطیسی ورادار دشمن تهیه شده باشند
ferret U هواپیما یا کشتی یا خودرویی که مخصوص کشف و تعیین محل و ثبت و تجزیه و تحلیل تشعشعات الکترومغناطیسی ورادار دشمن تهیه شده باشند
voyage repairs U تعمیرات مخصوص اماده شدن ناو برای دریانوردی تعمیرات قبل از حرکت دریایی
magnetometer U مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
floated U شناور شدن شناور بودن
float U شناور شدن شناور بودن
icebergs U کوه یخ شناور توده یخ شناور
iceberg U کوه یخ شناور توده یخ شناور
floats U شناور شدن شناور بودن
haven submarine U منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
gulls U هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
gull U هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
authentication U تعیین نشانی تعیین معرف کردن
midshipman U افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
piratic U درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
oceanography U تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
kite U کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
petty officer U معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
petty officers U معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
pilot chart U نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
kites U کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
chine U عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
buoyed U بویه
buoys U بویه
buoying U بویه
buoy U بویه
olfactie U بویه
defaults U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
stadimeter U مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
sea cucumber U حلزون دریایی از جنس راب دریایی
sea mark U راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
lute U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lutes U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
buoy shackle U بخوی بویه
position buoy U بویه موقعیت
port hand buoy U بویه سمت چپ
can buoy U بویه استوانهای
round turn and two half hitches U گره بویه
telegraph cable buoy U بویه کابل
nun buoy U بویه مخروطی
breeches buoy U بویه نجات
bouy jumper U بویه گیر
reflector buoy U بویه بازتاب
reflector buoy U بویه بازتابنده
anchorage buoy U بویه لنگرگاه
anchor buoy U بویه لنگر
landfalls U بویه خارجی
dan buoy U بویه نشانه
landfall U بویه خارجی
quarantine buoy U بویه قرنطینه
life buoy U بویه نجات
spar buoy U بویه میلهای
mooring buoy U بویه لنگر
mooring buoy U بویه مهار
danger buoy U بویه خطر
write U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil U روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
buoy pendant U زنجیر مهار بویه
spar buoy U بویه تیر مانند
mid channel buoy U بویه میان گذرگاه
sea buoy U بویه طرف دریا
short scope buoy U بویه پایه کوتاه
dan runner U کشتی بویه گذار
dan layers U شناوه بویه گذار
buoy tender U ناو بویه گذار
buoy tender U کشتی بویه گذار
picking up rope U سیم بویه گیر
starboard hand buoy U بویه سمت راست
typefaces U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typeface U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
wreck buoy U بویه کشتی غرق شده
middle ground buoy U بویه زمین میان گذرگاه
sonobuoy U بویه صوتی و ضد زیردریایی سونوبوی
graphics U کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
sea power U قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
convoy joiner U ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
terns U پرستوک دریایی چلچله دریایی
marine U تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
marines U تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
naval activity U تاسیسات دریایی قسمت دریایی
tern U پرستوک دریایی چلچله دریایی
task unit U نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
attack director U وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
summary areas U مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
light lists U کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
dosimetry U تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
knot U میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot U گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
register U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
locate U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locates U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
located U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locating U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
maritime U ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
naval aviation U قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
rear commodore U سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
bureau of naval personnel U اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
air priorities committee U کمیته تعیین ارجحیت حمل ونقل هوایی یا تعیین ارجحیت حمل بار
delete U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
light period U دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
embedded code U کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
crash position indicator U برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
convoy commodore U فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
Marine Corps U نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
naval gunfire U تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
radar locating U تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
convoy schedule U برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
running fix U کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
dispersal airfield U فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
float bridge U پل شناور
pack ice U یخ شناور
afloat U شناور
flying bridge U پل شناور
floating fundation U پی شناور
floating bridge U پل شناور
floating U شناور
floaty U شناور
ballcocks U شناور
drift ice U یخ شناور
pontoon U پل شناور
float U شناور
floated U شناور
on the float U شناور
above water <adj.> U شناور
vessels U شناور
bouyant foundation U پی شناور
vessel U شناور
floats U شناور
nectonic U شناور
free swimming U شناور
pontoons U پل شناور
buoyant U شناور
ballcock U شناور
floating grid U شبکه شناور
wafting U شناور ساختن
wafts U شناور ساختن
booms U دستگاه شناور
antisurface U ضد ناوهای شناور
natatores U مرغان شناور
levitative U شناور در هوا
life bouy U رهنمای شناور
wafted U شناور ساختن
boom U دستگاه شناور
boomed U دستگاه شناور
baying U پل رابط در پل شناور
booming U دستگاه شناور
bayed U پل رابط در پل شناور
bay U پل رابط در پل شناور
bays U پل رابط در پل شناور
waft U شناور ساختن
submergible pump U پمپ شناور
submersible pump U پمپ شناور
plunger U پیستون شناور
adrift U شناور مهارشده
swims U شناور شدن
pontoon U اسکله شناور
carburetor float U شناور کاربراتور
pontoon U طراده شناور
pontoons U اسکله شناور
pontoons U طراده شناور
oil slicks U نفت شناور
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com