Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
seaborne
U
بوسیله کشتی حمل شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
debriefing
U
پسش اطلاعات کسب شده بوسیله کشتی یا هواپیما توجیه و بازپرسی از خلبانان بعد از شناسایی
lubber's hole
U
سوراخی در نوک کشتی نزدیک دگل که طناب دگل بوسیله ان بالا وپایین میرود
steam propulsion of ships
U
راندن کشتی ها بوسیله بخار
walk the plank
<idiom>
U
مجبور به ترک کشتی بوسیله دزدان دریایی
Other Matches
topgallant
U
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
scuppers
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia
U
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
ship's manifest
U
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line
U
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
hawse
U
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship
U
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
keel
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keels
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
waterline
U
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
embarkation
U
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
gunroom
U
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
lazar housek
U
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
supercargo
U
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
dan runner
U
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
bill of health
U
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima
U
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
U
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer
U
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
quarterdeck
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboats
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard
U
از کشتی بدریا روی کشتی
piracy
U
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
U
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand
U
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
semi naufragium
U
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromy
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromics
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
prow
U
کشتی عرشه کشتی
prows
U
کشتی عرشه کشتی
keelage
U
حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
perprep
U
بوسیله
whereby
U
که بوسیله ان
of
U
بوسیله
at the hand of
U
بوسیله
via
U
بوسیله
thruogh the a of
U
بوسیله
per
U
بوسیله
wherewithal
U
که بوسیله ان
by
U
بوسیله
by the instrumentality of
U
بوسیله
with
U
بوسیله
by dint of
U
بوسیله
light ship
U
کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
dock receipt
U
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
osmose
U
نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
by the f.
U
بوسیله لمس
by wire
U
بوسیله تلگراف
electrically
U
بوسیله برق
per pais
U
بوسیله مملکت
per pais
U
بوسیله کشور
by depty
U
بوسیله نماینده
municipally
U
بوسیله شهرداری
hydrolysis
U
تجزیه بوسیله اب
hydromancy
U
تفال بوسیله اب
brews
U
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
baptises
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptising
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
brewed
U
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
baptized
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
leaching
U
تصفیه بوسیله شستشو
infiltration
U
پالایش بوسیله تراوش
baptizes
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
in propria persona
U
بوسیله خود شخص
baptised
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
brew
U
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
windblown
U
در حرکت بوسیله باد
churn
U
بوسیله اسباب گردنده
traingulation
U
پیمایش بوسیله مثلثات
hydrolyze
U
بوسیله اب تجزیه شدن
hydromancer
U
تفال زننده بوسیله اب
churned
U
بوسیله اسباب گردنده
galvanography
U
روی مس بوسیله اندودکهربایی
seagirt
U
محصور بوسیله دریا
to pick thanks
U
بوسیله سخن چینی
to scent out
U
بوسیله بوجستجوکردن ویافتن
lapped joint
U
اتصال بوسیله پوشش
baptize
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizing
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
intuitively
U
بوسیله درک مستقیم
sent via e-mail
U
بوسیله ایمیل فرستاده شد
patents
U
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
radar scan
U
مراقبت بوسیله رادار
diathermy
U
معالجه بوسیله حرارت
aerotherapeutics
U
معالجه بوسیله هوا
electromotive
U
متحرک بوسیله برق
pipeage
U
ترابری بوسیله لوله
pipe down
U
بوسیله شیپور یا نای
dragonnades
U
بوسیله سواره نظام
pipage
U
ترابری بوسیله لوله
electric chair
U
اعدام بوسیله برق
photogelatin process
U
چاپ بوسیله ژلاتین
patenting
U
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patented
U
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patent
U
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
phototypography
U
چاپ بوسیله عکسبرداری
postage
U
حمل بوسیله پست
churns
U
بوسیله اسباب گردنده
semaphore
U
مخابره بوسیله پرچم
pour
U
تراوش بوسیله ریزش
poured
U
تراوش بوسیله ریزش
pouring
U
تراوش بوسیله ریزش
pours
U
تراوش بوسیله ریزش
windswept
U
بوسیله باد جاروشده
aeromancy
U
تفال بوسیله هوا
eluviation
U
انتقال بوسیله بادوباران
photocopies
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
self administered
U
اداره شونده بوسیله خویشتن
intercommunication system
U
ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
instantiate
U
معرفی کردن بوسیله کنسرت
photocopied
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopy
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopying
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
telekinesis
U
حرکت اجسام بوسیله ارواح
wigwag
U
ارتباط یا مخابره بوسیله پرچم
step down
U
کم کردن ولتاژجریان بوسیله ترانسفورماتور
lightproof
U
غیرقابل نفوذ بوسیله نور
cathodogeaph
U
بوسیله پرتومجهول عکس برداشتن از
latch
U
بوسیله کلون محکم کردن
container transport
U
حمل و نقل بوسیله کانتینر
wirephoto
U
بوسیله بی سیم عکس فرستادن
roentgenoscopy
U
معاینه بوسیله اشعه مجهول
sporogony
U
تولید مثل بوسیله هاگ
latches
U
بوسیله کلون محکم کردن
rocket propulsion
U
حرکت بجلو بوسیله موتورموشکی
lyophil
U
خشک شده بوسیله انجمادسخت
lyophiled
U
خشک شده بوسیله انجمادسخت
stethoscopy
U
معاینه بوسیله گوشی طبی
incuse
U
نقش شده بوسیله چکش
in law
U
خویشاوند و منسوب بوسیله ازدواج
grout stop
U
اب بندی بوسیله تزریق دوغاب
embolic
U
مربوط به انسداد رگ بوسیله جسمی
chemical warfare
U
جنگ بوسیله گازهای شیمیایی
carbon arcwelding
U
جوش قوسی بوسیله کربن
chafing
U
بوسیله اصطکاک گرم کردن
chafes
U
بوسیله اصطکاک گرم کردن
nettles
U
بوسیله گزنه گزیده شدن
mail order
U
سفارش کالا بوسیله پست
hyphenate
U
بوسیله خط دارای فاصله کردن
hydrophilous
U
گرده افشانی کننده بوسیله اب
electro magnetism
U
تولید خواص مغناطیسی بوسیله
hydropathy
U
معالجه امراض بوسیله اب وتجویز اب
the block
U
مردن بوسیله گردن زنی
electrometallurgy
U
ذوب فلزات بوسیله برق
electrotype
U
بوسیله برق چاپ کردن
hit wicket
U
انداختن میله بوسیله خودتوپزن
self appointed
U
منصوب شده بوسیله خویشتن
self-appointed
U
منصوب شده بوسیله خویشتن
nettle
U
بوسیله گزنه گزیده شدن
chafe
U
بوسیله اصطکاک گرم کردن
rainwash
U
شسته شده بوسیله باران
phonendoscope
U
اسبابی که بوسیله ان صداهای کوچک
platinotype
U
عکاسی بوسیله املاح پلاتین
radiogram
U
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
photomap
U
نقشه برداری بوسیله عکاسی
radiograms
U
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
string
U
یک سری تیراندازی بوسیله یک نفر
radiophotograph
U
انتقال عکس بوسیله رادیو
self-service
U
کمک بوسیله خود شخص
perfusion
U
غسل تعمید بوسیله اب پاشی
pyretotherapy
U
معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
waterborne
U
حمل شده بوسیله اب اب برد
lip-read
U
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
self service
U
کمک بوسیله خود شخص
semaphore
U
بوسیله پرچم مخابره کردن
by no one else
U
از
[بوسیله]
هیچ کسی دیگر
lip read
U
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
lip-reads
U
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
to buy something at an auction
U
چیزی را در
[بوسیله]
حراجی خریدن
rainwash
U
شستشوی چیزی بوسیله باران
suicide attack
U
قصد کشت بوسیله خودکشی
soak
U
بوسیله مایع اشباع شدن
suicide bombing
U
قصد کشت بوسیله خودکشی
lure
U
بوسیله تطمیع بدام انداختن
photoengraving
U
گراور سازی بوسیله عکاسی
shield
U
بوسیله سپر حفظ کردن
shields
U
بوسیله سپر حفظ کردن
wet down
U
بوسیله اب پاشی خیس کردن
soaks
U
بوسیله مایع اشباع شدن
lured
U
بوسیله تطمیع بدام انداختن
argon arc welding
U
جوش قوسی بوسیله گازارگون
photolighograph
U
عکسبردری بوسیله چاپ سنگی
massotherapy
U
معالجه بوسیله مشت و مال
luring
U
بوسیله تطمیع بدام انداختن
memoria technica
U
فن یا شیوهای که بوسیله ان یادوهوش رانیرومندمیسازند
lures
U
بوسیله تطمیع بدام انداختن
plenums
U
فضای اشغال شده بوسیله ماده
electrolysis
U
تجزیه جسمی بوسیله جریان برق
faradize
U
بوسیله القای برق معالجه کردن
immunotherapy
U
معالجه یاجلوگیری از بیماری بوسیله پادگن
electrocardiogram
U
ثبت ضربان قلب بوسیله برق
occupational therapy
U
درمان بوسیله اشتغال بکار کاردرمانی
phototherapy
U
معالجه ناخوشیهای پوست بوسیله روشنایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com