Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
traveling fellowship
U
بورس تحصیلی شامل هزینه مسافرت وتحقیقات در خارج از محل خود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
burse
U
بورس وجهی که برای کمک هزینه تحصیلی داده میشود
grants
U
بورس تحصیلی یا پژوهشی
granted
U
بورس تحصیلی یا پژوهشی
grant
U
بورس تحصیلی یا پژوهشی
constructive school credit
U
بورس تحصیلی برای پرسنل شایسته نظامی
grant
U
کمک هزینه تحصیلی
scholarships
U
کمک هزینه تحصیلی
granted
U
کمک هزینه تحصیلی
grants
U
کمک هزینه تحصیلی
fellowships
U
کمک هزینه تحصیلی
fellowship
U
کمک هزینه تحصیلی
scholarship
U
کمک هزینه تحصیلی
sizer
U
دانشجویی که کمک هزینه تحصیلی دریافت میدارد
sizar
U
دانشجویی که کمک هزینه تحصیلی دریافت میدارد
over the counter
U
خارج از بورس فروخته شده
off-market
<adj.>
U
خارج از بورس
[فروخته شده ]
over-the-counter
<adj.>
U
خارج از بورس
[فروخته شده ]
outside
[stock exchange]
<adj.>
U
خارج از بورس
[فروخته شده ]
curb market
[American E]
U
بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
kerb market
[British E]
U
بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
over-the-counter market
U
بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
over-the-counter trading of securities
U
بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
outside market
U
بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
over-the-counter interbank transactions
U
داد و ستد بین بانکی در خارج از بورس
the incidents of a journey
U
رویدادهای یک مسافرت اتفاقات جزئی و گوناگون یک مسافرت
trek
U
کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
trekked
U
کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
trekking
U
کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
treks
U
کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
trip
U
مسافرت مسافرت کردن
trips
U
مسافرت مسافرت کردن
tripped
U
مسافرت مسافرت کردن
cost center
U
قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
scholastic
U
تحصیلی
academic
U
تحصیلی
school year
U
سال تحصیلی
school drop out
U
افت تحصیلی
schooltime
U
دوره تحصیلی
termed
U
ثلث تحصیلی
sessions
U
دوره تحصیلی
terming
U
ثلث تحصیلی
scholastic achievement
U
پیشرفت تحصیلی
session
U
دوره تحصیلی
academic achievement
U
پیشرفت تحصیلی
academic aptitude
U
استعداد تحصیلی
scholastic aptitude
U
استعداد تحصیلی
academic inhibition
U
رکود تحصیلی
academic year
U
سال تحصیلی
acceleration
U
جهش تحصیلی
termtime
U
دوره تحصیلی
semesters
U
نیمسال تحصیلی
semester
U
نیمسال تحصیلی
term
U
ثلث تحصیلی
scholastic aptitude test
U
ازمون استعداد تحصیلی
termed
U
پاره سال تحصیلی
semestrial
U
وابسته به نیمسال تحصیلی
terming
U
پاره سال تحصیلی
semestral
U
وابسته به نیمسال تحصیلی
term
U
پاره سال تحصیلی
aid grant
U
کمک هزینهء تحصیلی
curricular
U
مربوط به برنامه تحصیلی
lighterage
U
هزینه دوبه هزینه بارگیری و تخلیه کشتی توسط دوبه
out of bounds
U
خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
curriculum
U
دوره تحصیلات برنامه تحصیلی
curriculums
U
دوره تحصیلات برنامه تحصیلی
stanford achivement test
U
ازمون پیشرفت تحصیلی استانفورد
studying
U
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
study
U
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
studies
U
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
dissertate
U
پایان نامه تحصیلی نوشتن
stock exchnge
U
بورس
bourse
U
بورس
stock broker
U
دلال بورس
commodity exchange
U
بورس مواداولیه
speculator
U
بورس باز
bull
U
بورس تصنعی
bulls
U
بورس تصنعی
transaction on change
U
معامله در بورس
in stock
<idiom>
U
روی بورس
gambler
U
بورس باز
bourse
[in a non-English-speaking country]
U
بورس سهام
stock broker
U
کارگزار بورس
commodities exchange
U
بورس کالا
bourse
U
مبادله بورس
gamblers
U
بورس باز
speculators
U
بورس باز
stock exchange
U
بورس سهام
commodity exchange
U
بورس کالا
stock exchange
U
بورس سهام
stock exchanges
U
بورس سهام
hooked medallion
U
ترنج قلاب شکل
[در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
tour
U
مسافرت
tours
U
مسافرت
locomotion
U
مسافرت
touring
U
مسافرت
toured
U
مسافرت
journeys
U
مسافرت
journeying
U
مسافرت
journey
U
مسافرت
travel
U
مسافرت
traveled
U
مسافرت
travels
U
مسافرت
journeyed
U
مسافرت
stock exchange
U
بورس اوراق بهادار
jobber
U
دلال یاکارگزار بورس
stock exchange
U
بورس اوراق بهادار
bourse
[in a non-English-speaking country]
U
بورس اوراق بهادار
stock markets
U
بورس کالاهای مختلف
stock exchanges
U
بورس اوراق بهادار
off-market purchases
U
خرید در بیرون از بورس
stock markets
U
بورس سهام وارز
stock market
U
بورس کالاهای مختلف
stock market
U
بورس سهام وارز
baltic exchange
U
بازار بورس بالتیک
bulls
U
سفته باز بورس
bull
U
سفته باز بورس
royal progress
U
مسافرت شاهانه
jaunt
U
مسافرت کوچک
jaunts
U
مسافرت کوچک
trip ticket
U
بلیط مسافرت
passport
U
اجازه مسافرت
walkabouts
U
مسافرت پیاده
walkabout
U
مسافرت پیاده
dromomania
U
جنون مسافرت
visits
U
مسافرت معاینه
visited
U
مسافرت معاینه
passports
U
اجازه مسافرت
river trip
U
مسافرت رودخانه ای
peregrinations
U
مسافرت دور
peregrination
U
مسافرت دور
visit
U
مسافرت معاینه
hitchhike
U
مسافرت مفتی
stockbrokerage
U
دلالی بورس واوراق بهادار
stockbroking
U
دلالی بورس واوراق بهادار
cost contract
U
قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
economic of scale
U
کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
trip ticket
U
برگه اجازه مسافرت
trial trip
U
مسافرت ازمایشی یا امتحانی
sail
U
مسافرت با قایق بادی
traversabel
U
سخنرانی درباره مسافرت
sailed
U
مسافرت با قایق بادی
sailings
U
مسافرت با قایق بادی
all-expense tour
U
مسافرت بسته بندی
To travel night and day .
U
شب وروز مسافرت کردن
package tour
U
مسافرت بسته بندی
package holiday
U
مسافرت بسته بندی
Get ready for the journey(trip)
U
برای مسافرت حاضر شو
campaigns
U
مسافرت درداخل کشور
travelogue
U
سخنرانی درباره مسافرت
travelogues
U
سخنرانی درباره مسافرت
camels
U
مسافرت کردن باشتر
port
U
مامن مبدا مسافرت
holiday by the seaside
[British]
U
مسافرت کنار دریا
camel
U
مسافرت کردن باشتر
holiday at the seaside
[British]
U
مسافرت کنار دریا
campaign
U
مسافرت درداخل کشور
travelogs
U
سخنرانی درباره مسافرت
campaigning
U
مسافرت درداخل کشور
yachting
U
مسافرت با قایق تفریحی
campaigned
U
مسافرت درداخل کشور
churchills v to moscow
U
مسافرت چرچیل به مسکو
train journey from ... over ... to ...
U
مسافرت با قطار از ... از راه ... به ...
exchange
U
جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchanging
U
جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchanged
U
جای معاملات ارزی و سهامی بورس
settling days
U
روزهای مشخص تصفیه حسابها در بورس
exchanges
U
جای معاملات ارزی و سهامی بورس
foy
U
سوری که بخاطر مسافرت میدهند
We have a long journey before us .
U
مسافرت طولانی در پیش داریم
roadability
U
راهواری قابل مسافرت در جاده
waybill
U
خط سیر مسافر راهنمای مسافرت
riding
U
گردش و مسافرت لنگر گاه
cost accounts
حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
marginal cost pricing
U
قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
stow away
U
مسافرت قاچاقی کردن باکشتی وغیره
commute
U
مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
commutes
U
مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
commuting
U
مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
passenger mile
U
طول راه مسافرت به حسب میل
I have a short trip ahead.
U
قرار است یک مسافرت کوتاهی بروم
astronautics
U
مطالعهء امکان مسافرت بکرات دیگر
commuted
U
مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
mal de mer
U
سرگیجه وحالت قی در نتیجه مسافرت با کشتی
roadworthy
U
اماده مسافرت قابل سفر کردن
itinerate
U
سیار بودن مسافرت تبلیغاتی کردن
I travel tomorrow
[afternoon]
.
U
من فردا
[بعد از ظهر]
به مسافرت می روم.
capacity cost
U
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
flying
U
بال وپر زن بسرعت گذرنده مسافرت هوایی
road test
U
ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
How long does the crossing take?
U
چه مدت این مسافرت دریایی طول می کشد؟
command sponsored dependent
U
بستگان نظامیانی که با خرج ارتش بخارج مسافرت می کنند
bears
U
سلف فروشی سهام اوراق قرضه در بورس بقیمتی ارزانتر از قیمت واقعی
bear
U
سلف فروشی سهام اوراق قرضه در بورس بقیمتی ارزانتر از قیمت واقعی
including
U
شامل
Inc
U
شامل
containing
U
شامل
sweeping
U
شامل
inclusive
U
شامل
far-reaching
U
شامل
in
U
شامل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com