Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
smell
U
بودادن رایحه داشتن
smelled
U
بودادن رایحه داشتن
smelling
U
بودادن رایحه داشتن
smells
U
بودادن رایحه داشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
savorŠetc
U
بودادن
singe
U
سوختن بودادن
scorch
U
بودادن سوختگی
singeing
U
سوختن بودادن
singes
U
سوختن بودادن
singed
U
سوختن بودادن
scorches
U
بودادن سوختگی
decrepitate
U
بودادن و سرخ کردن
coffee roaster
U
اسباب بودادن قهوه
odor
U
رایحه
auras
U
رایحه
aura
U
رایحه
aromas
U
رایحه
aroma
U
رایحه
odours
U
رایحه
odour
U
رایحه
breaths
U
رایحه
odors
U
رایحه
breath
U
رایحه
smelling
U
رایحه عطر
smells
U
رایحه عطر
tang
U
رایحه تند
scenting
U
رایحه خوشبویی
scents
U
رایحه خوشبویی
smelled
U
رایحه عطر
scent
U
رایحه خوشبویی
fragrances
U
رایحه وعطر
fragrance
U
رایحه وعطر
smell
U
رایحه عطر
flavorful
U
خوش رایحه
torrefy
U
خشک کردن برشته کردن بودادن
long
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn
<idiom>
U
بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
long-
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
to keep up
U
از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
to keep down
U
زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
abhorred
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
proffers
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffering
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
resides
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
resided
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
abhors
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
reside
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
proffered
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
abhorring
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
proffer
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
meanest
U
مقصود داشتن هدف داشتن
mean
U
مقصود داشتن هدف داشتن
differed
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
meaner
U
مقصود داشتن هدف داشتن
hoping
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
hopes
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
hoped
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
hope
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
differ
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differing
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
to have by heart
U
ازحفظ داشتن درسینه داشتن
differs
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
cost
U
قیمت داشتن ارزش داشتن
upkeep
U
بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
long for
U
اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
to have something in reserve
U
چیزی بطوراندوخته داشتن چیزی درپس داشتن
lead a dog's life
<idiom>
U
زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
to hold a meeting
U
داشتن
wanted
U
کم داشتن
want
U
کم داشتن
to go hot
U
تب داشتن
to be in a f.
U
تب داشتن
doubting
U
شک داشتن
doubted
U
شک داشتن
lack
U
کم داشتن
doubt
U
شک داشتن
owning
U
داشتن
doubts
U
شک داشتن
to have f.
U
تب داشتن
lacks
U
کم داشتن
redolence
U
بو داشتن
intercommon
U
داشتن
monogyny
U
داشتن یک زن
lacked
U
کم داشتن
having
U
داشتن
lackvt
U
کم داشتن
to be feverish
U
تب داشتن
have
U
داشتن
bears
U
در بر داشتن
bears
U
داشتن
owns
U
داشتن
relieves
U
داشتن
to have possession of
U
داشتن
possesses
U
داشتن
owned
U
داشتن
possessing
U
داشتن
possess
U
داشتن
own
U
داشتن
relieve
U
داشتن
relieving
U
داشتن
to possess
U
داشتن
bear
U
داشتن
bear
U
در بر داشتن
to hold
U
داشتن
to have
U
داشتن
affects
U
تمایل داشتن
affect
U
تمایل داشتن
desiring
U
میل داشتن
affect
U
دوست داشتن
affects
U
دوست داشتن
require
U
لازم داشتن
represent
U
نمایندگی داشتن
declaring
U
افهار داشتن
declares
U
افهار داشتن
declare
U
افهار داشتن
desires
U
میل داشتن
belong
U
تعلق داشتن
desire
U
میل داشتن
represents
U
نمایندگی داشتن
represented
U
نمایندگی داشتن
belonged
U
تعلق داشتن
requiring
U
لازم داشتن
requires
U
لازم داشتن
required
U
لازم داشتن
may
U
امکان داشتن
belongs
U
تعلق داشتن
fluctuates
U
نوسان داشتن
fluctuated
U
نوسان داشتن
fluctuate
U
نوسان داشتن
debts
U
بدهی داشتن
liaising
U
بستگی داشتن
believe
U
گمان داشتن
believed
U
گمان داشتن
believes
U
گمان داشتن
deserve
U
استحقاق داشتن
debt
U
بدهی داشتن
deserves
U
استحقاق داشتن
spared
U
دریغ داشتن
spare
U
دریغ داشتن
confide
U
اعتماد داشتن به
confided
U
اعتماد داشتن به
liaising
U
رابطه داشتن
correspond
U
رابطه داشتن
corresponded
U
رابطه داشتن
corresponds
U
رابطه داشتن
rolls
U
تلاطم داشتن
rolled
U
تلاطم داشتن
roll
U
تلاطم داشتن
confides
U
اعتماد داشتن به
liaise
U
رابطه داشتن
liaise
U
بستگی داشتن
liaised
U
رابطه داشتن
liaised
U
بستگی داشتن
liaises
U
رابطه داشتن
liaises
U
بستگی داشتن
importing
U
اهمیت داشتن
exist
U
وجود داشتن
hanker
U
اشتیاق داشتن
can
U
امکان داشتن
can
U
قدرت داشتن
thirst
U
اشتیاق داشتن
hungers
U
اشتیاق داشتن
hungering
U
اشتیاق داشتن
hungered
U
اشتیاق داشتن
hunger
U
اشتیاق داشتن
valuing
U
گرامی داشتن
values
U
گرامی داشتن
cans
U
امکان داشتن
hankered
U
اشتیاق داشتن
attends
U
حضور داشتن
canning
U
قدرت داشتن
canning
U
امکان داشتن
existed
U
وجود داشتن
exists
U
وجود داشتن
stink
U
تعفن داشتن
stinks
U
تعفن داشتن
attend
U
حضور داشتن
attending
U
حضور داشتن
recoils
U
واکنش داشتن بر
recoiling
U
واکنش داشتن بر
recoiled
U
واکنش داشتن بر
recoil
U
واکنش داشتن بر
monogamy
U
داشتن یک همسر
cans
U
قدرت داشتن
value
U
گرامی داشتن
outclass
U
برتری داشتن بر
possesses
U
در تصرف داشتن
minds
U
در نظر داشتن
minds
U
تصمیم داشتن
minding
U
در نظر داشتن
minding
U
تصمیم داشتن
outclasses
U
برتری داشتن بر
possessing
U
در تصرف داشتن
mind
U
در نظر داشتن
mind
U
تصمیم داشتن
likes
U
دوست داشتن
liked
U
دوست داشتن
to get the wind up
U
بیم داشتن
possess
U
در تصرف داشتن
outclassed
U
برتری داشتن بر
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...