English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (26 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
window shop U به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
window shopper U کسی که فقط از پشت ویترین کالاهای عرضه شده راتماشا میکند
keek U باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
consolidation container U کانتینر کالاهای عمومی جعبه حمل کالاهای مشترک
variable ratio U گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
branded goods U کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
Laundry / Dry cleaners U مغازه لباسشویی و مغازه خشکشویی
producer's goods U کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
collective goods U کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
shopped U مغازه گردی کردن دکه
shop U مغازه گردی کردن دکه
shoplifting U بلند کردن جنس از مغازه
shops U مغازه گردی کردن دکه
intercoastal U رفت و امد داخل مملکتی درون ساحلی درون مرزی
shoplifting U دزدی از دکانها و مغازه ها سرقت از دکانها و مغازه ها
displaying U ویترین
cabinet-window U ویترین
display U ویترین
showcasing U ویترین
showcases U ویترین
showcased U ویترین
displays U ویترین
displayed U ویترین
showcase U ویترین
window U ویترین دریچه
stallboard riser U پاخور ویترین
window dress U پشت ویترین گذاشتن
show case U ویترین جعبه اینه
universal U سیستم کدگزاری میلهای چاپی استاندارد برای مشخص کردن محصولات در یک مغازه
perishable goods U کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
gloats U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloating U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloated U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloat U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
look at me U بمن نگاه کن ظ 7بمن نگاه کنید
interpolating U درون یابی کردن
interpolate U درون یابی کردن
interpolated U درون یابی کردن
interpolates U درون یابی کردن
subverted U درون واژگون سازی کردن
fullest U پر کردن درون چیزی تا حد امکان
subvert U درون واژگون سازی کردن
subverting U درون واژگون سازی کردن
full U پر کردن درون چیزی تا حد امکان
subverts U درون واژگون سازی کردن
to plagiarize U در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
to copy U در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
to crib U در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
to look on with U نگاه کردن
to look daggers U چپ چپ نگاه کردن
to set eyes on U نگاه کردن
eye U نگاه کردن
squinted U چپ نگاه کردن
stare U رک نگاه کردن
stared U رک نگاه کردن
stares U رک نگاه کردن
eying U نگاه کردن
eyes U نگاه کردن
eyeing U نگاه کردن
regards U نگاه کردن
to dwell on U نگاه کردن
squinny U کج کج نگاه کردن
leering U نگاه کج کردن
leers U نگاه کج کردن
leer U نگاه کج کردن
sees U نگاه کردن
see U نگاه کردن
To look askance. To give a dirty look. U چپ چپ نگاه کردن
leered U نگاه کج کردن
dirty look <idiom> U چپ چپ نگاه کردن
regard U نگاه کردن
regarded U نگاه کردن
squint U چپ نگاه کردن
squints U چپ نگاه کردن
to watch U نگاه کردن
ogle U نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogled U نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogles U نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogling U نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
feed U مکانیزم وارد کردن کاغذ درون چاپگر
feeds U مکانیزم وارد کردن کاغذ درون چاپگر
peeked U زیرچشمی نگاه کردن
gorgonize U خیره نگاه کردن
goggling U چپ نگاه کردن گشتن
peek U زیرچشمی نگاه کردن
look about U بهر سو نگاه کردن
keek U نگاه دزدانه کردن
look up U نگاه کردن مراجعهای
peeks U زیرچشمی نگاه کردن
goggle U چپ نگاه کردن گشتن
goggled U چپ نگاه کردن گشتن
peeking U زیرچشمی نگاه کردن
glim U نگاه اجمالی کردن
glared U خیره نگاه کردن
glares U خیره نگاه کردن
gaze U خیره نگاه کردن
pry U فضولانه نگاه کردن
pry U بادقت نگاه کردن
pries U فضولانه نگاه کردن
pries U بادقت نگاه کردن
pried U فضولانه نگاه کردن
pried U بادقت نگاه کردن
glowers U خیره نگاه کردن
glowering U خیره نگاه کردن
glowered U خیره نگاه کردن
glower U خیره نگاه کردن
glows U نگاه سوزان کردن
glowed U نگاه سوزان کردن
glow U نگاه سوزان کردن
look U نگاه کردن نگریستن
looked U نگاه کردن نگریستن
gaze U بادقت نگاه کردن
gazed U خیره نگاه کردن
gazed U بادقت نگاه کردن
stares U خیره نگاه کردن
stared U خیره نگاه کردن
stare U خیره نگاه کردن
peering U با دقت نگاه کردن
peered U با دقت نگاه کردن
peer U با دقت نگاه کردن
glare U خیره نگاه کردن
skew U منحرف کج نگاه کردن
skewing U منحرف کج نگاه کردن
skews U منحرف کج نگاه کردن
gazing U بادقت نگاه کردن
gazing U خیره نگاه کردن
gazes U بادقت نگاه کردن
to look at each other U به یکدیگر نگاه کردن
gazes U خیره نگاه کردن
looks U نگاه کردن نگریستن
gawk U بی خیال نگاه کردن
gape U خیره نگاه کردن
to look through ones fingers U نگاه دزدانه کردن
to look forward U نگاه کردن انتظارداشتن
to look down U با نگاه مطیع کردن
gape U باشگفتی نگاه کردن
to look behind U پشت سر را نگاه کردن
gawks U احمقانه نگاه کردن
to look a bout U بهر سو نگاه کردن
gawking U احمقانه نگاه کردن
to have a look at something U بچیزی نگاه کردن
squinny U زیرچشمی نگاه کردن
gawking U بی خیال نگاه کردن
gawked U احمقانه نگاه کردن
gawked U بی خیال نگاه کردن
gawk U احمقانه نگاه کردن
gawks U بی خیال نگاه کردن
gaped U باشگفتی نگاه کردن
to run through U نگاه اجمالی کردن در
gloat U خیره نگاه کردن
to look at somebody askance U به کسی چپ چپ نگاه کردن
to make eyes at U عاشقانه نگاه کردن
gloated U خیره نگاه کردن
gloating U خیره نگاه کردن
thumb one's nose <idiom> U با تنفر نگاه کردن
gloats U خیره نگاه کردن
to stael a look U دزدانه نگاه کردن
gaping U خیره نگاه کردن
gapes U باشگفتی نگاه کردن
gaping U باشگفتی نگاه کردن
gapes U خیره نگاه کردن
gaped U خیره نگاه کردن
cold boot U روشن کردن کامپیوتر و بارکردن سیستم عامل به درون ان
peeped U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peep U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeps U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeping U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
glowers U اخم کردن نگاه خیره
leered U از گوشه چشم نگاه کردن
leer U از گوشه چشم نگاه کردن
leers U از گوشه چشم نگاه کردن
leering U از گوشه چشم نگاه کردن
retains U ابقاء کردن نگاه داشتن
gaze U چشم دوختن زل زل نگاه کردن
gazed U چشم دوختن زل زل نگاه کردن
gazes U چشم دوختن زل زل نگاه کردن
celebrates U نگاه داشتن تقدیس کردن
gazing U چشم دوختن زل زل نگاه کردن
celebrate U نگاه داشتن تقدیس کردن
celebrating U نگاه داشتن تقدیس کردن
retaining U ابقاء کردن نگاه داشتن
snoops U نگاه تجسس امیز کردن
snooping U نگاه تجسس امیز کردن
glowered U اخم کردن نگاه خیره
glower U اخم کردن نگاه خیره
to look one up and down U بالاوپایین کسیرا نگاه کردن
gawp U مات و احمقانه نگاه کردن
give someone a black look U با خشم به کسی نگاه کردن
to look forward expectantly to the future U با انتظار به آینده نگاه کردن
gawped U مات و احمقانه نگاه کردن
gawping U مات و احمقانه نگاه کردن
gawps U مات و احمقانه نگاه کردن
oeillade U با کرشمه نگاه کردن غمزه
glowering U اخم کردن نگاه خیره
to drink in with ones eyes U بچشم خریداری نگاه کردن
snooped U نگاه تجسس امیز کردن
snoop U نگاه تجسس امیز کردن
retained U ابقاء کردن نگاه داشتن
retain U ابقاء کردن نگاه داشتن
languishing U باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
keep tabs on <idiom> U نگاه کردن ،زیر نظرگرفتن
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com