Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
utilization
U
به کار بردن استعمال در دسترس قراردادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
smoke
U
استعمال دود استعمال دخانیات
smokes
U
استعمال دود استعمال دخانیات
radiologist
U
متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
usage
U
استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
usages
U
استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
radiologists
U
متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
disuse
U
عدم استعمال ترک کردن ترک استعمال
access
U
دسترس
accessed
U
دسترس
accesses
U
دسترس
within teach
U
دسترس
within teach
U
در دسترس
reaching
U
دسترس
reaches
U
دسترس
disposal
U
دسترس
reached
U
دسترس
reach
U
دسترس
disposal
U
در دسترس
accessible
U
در دسترس
at arm's length
U
در دسترس
near at hand
U
در دسترس
available
U
در دسترس
accessing
U
دسترس
imbibed
U
تحلیل بردن فرو بردن
imbibes
U
تحلیل بردن فرو بردن
imbibe
U
تحلیل بردن فرو بردن
to push out
U
پیش بردن جلو بردن
imbibing
U
تحلیل بردن فرو بردن
on hand
<idiom>
U
قابل دسترس
accessible
U
قابل دسترس
off the shelf
U
مواد در دسترس
access point
U
نقطه دسترس
placing at disposal
U
در دسترس گذاردن
availablity
U
دسترس پذیری
accesses
U
راه دسترس
accessed
U
راه دسترس
available
U
دسترس پذیر
accessing
U
راه دسترس
access
U
راه دسترس
accessible duct
U
مجرای دسترس
out of the way
U
غیرقابل دسترس
availability
U
دسترس پذیری
availability
U
در دسترس بودن
available by
U
در دسترس از طریق .....
available with
U
در دسترس نزد .....
out-of-the-way
U
غیرقابل دسترس
inaccessible
<adj.>
U
خارج از دسترس
inaccessible
<adj.>
U
غیرقابل دسترس
to be available
U
در دسترس بودن
inaccessible
U
خارج از دسترس
on tap
<adj.>
U
همیشه در دسترس
inaccessible
U
غیرقابل دسترس
expenditure
U
استعمال
applications
U
استعمال
use
U
استعمال
employment
U
استعمال
uses
U
استعمال
application
U
استعمال
utilize
U
در دسترس قرار دادن
utilizing
U
در دسترس قرار دادن
average available discharge
U
بده میانگینی دسترس
accessible
U
در دسترس قابل وصول
place at disposal
U
در دسترس قرار دادن
utilised
U
در دسترس قرار دادن
utilises
U
در دسترس قرار دادن
utilising
U
در دسترس قرار دادن
an accessible place
U
جای قابل دسترس
utilizes
U
در دسترس قرار دادن
system availability
U
دسترس پذیری سیستم
passing shot
U
ضربه دور از دسترس
unavailable energy
U
نیروی خارج از دسترس
abaton
U
[محل خارج از دسترس]
to be available
[to someone]
U
در دسترس
[کسی]
بودن
available amount
U
مقدار
[چیزهای]
در دسترس
someone has at present
U
در دسترس کسی بودن
masochism
U
لذت بردن از درد لذت بردن از جور وجفای معشوق یا معشوقه
exercises
U
استعمال کردن
tutoyer
U
استعمال کردن
exercised
U
استعمال کردن
riflery
U
استعمال تفنگ
bilingualism
U
استعمال دوزبان
ill use
U
بد استعمال کردن
ill usage
U
سوء استعمال
applies
U
استعمال کردن
smoking
U
استعمال دخانیات
nicotian
U
دود استعمال کن
use
U
استعمال مصرف
law of use
U
قانون استعمال
disuse
U
عدم استعمال
exercise
U
استعمال کردن
overuse
U
استعمال مفرط
abusive
U
سوء استعمال
misapplication
U
استعمال بیجا
misapplication
U
سوء استعمال
unworn
U
استعمال نشده
maltreatment
U
سوء استعمال
misusage
U
سوء استعمال
apply
U
استعمال کردن
usage
U
نحوه استعمال
abusing
U
سوء استعمال
using
U
استعمال مصرف
telescopy
U
فن استعمال دوربین
employed
U
استعمال کردن
employing
U
استعمال کردن
employs
U
استعمال کردن
usage
U
عرف استعمال
abusing
U
بد استعمال کردن
abuses
U
سوء استعمال
employ
U
استعمال کردن
usages
U
عرف استعمال
abuse
U
بد استعمال کردن
abuse
U
سوء استعمال
abused
U
بد استعمال کردن
abused
U
سوء استعمال
abuses
U
بد استعمال کردن
applications
U
موارد استعمال
cranage
U
استعمال جرثقیل
bilinguality
U
استعمال دوزبان
graphics
U
فن استعمال نمودار
uses
U
استعمال مصرف
desuetude
U
عدم استعمال
use value
U
ارزش استعمال
applying
U
استعمال کردن
user cost
U
هزینه استعمال
value in use
U
ارزش استعمال
application
U
موارد استعمال
usages
U
نحوه استعمال
overkill
U
استعمال بیش از حد
ball
U
توپ دور از دسترس توپزن
getatable
U
قابل دسترس توفیق یافتنی
unattainbility of absolute zero
U
دسترس ناپذیری صفر مطلق
mitring
U
استعمال تاج اسقفی
nicotian
U
استعمال کننده دخانیات
user
U
استعمال کننده کاربر
users
U
استعمال کننده کاربر
vernacularism
U
استعمال زبان محلی
mitering
U
استعمال تاج اسقفی
catachresis
U
استعمال غلط کلمه
no smoking allowed
U
استعمال دخانیان ممنوع
outward application
U
استعمال برونی یا خارجی
malapropism
U
سوء استعمال کلمات
dosage
U
مقدار استعمال دارو
dosages
U
مقدار استعمال دارو
law of disuse
U
قانون عدم استعمال
The habit of smoking.
U
عادت به استعمال دخانیات
to put something at somebody's disposal
U
چیزی را در دسترس
[اختیار]
کسی گذاشتن
staffing
U
قابل دسترس ساختن افرادبرای سازمانها
oxymoron
U
استعمال کلمات مرکب متضاد
oxymoron
U
استعمال کلمات مرکب ضدونقیض
abjectival use of a noun
U
استعمال اسمی به طور صفت
instrumentation
U
تنظیم اهنگ استعمال الت
deverbative
U
بصورت مشتق استعمال شده
purism
U
افراط در استعمال صحیح الفاظ
symbolization
U
استعمال علائم ونشانهای رمزی
holophrastic
U
استعمال کننده کلمه قصار
neology
U
استعمال واژه یااصطلاح جدید
sesquipedalian
U
معتاد به استعمال لغات دراز
telescopist
U
متخصص استعمال دوربینهای نجومی
incompatible
U
غیر قابل استعمال با یکدیگر
periphrasis
U
استعمال واژه ها وعبارات زائد
to smoke oneself sick
U
از بسیاری استعمال دخانیات ناخوش شدن
teetotallers
U
طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
wear and tear
U
از بین رفتن اموال در نتیجه استعمال
teetotaller
U
طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
smokers
U
واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
junkie
U
استعمال کنندهء هروئین و مواد مخدره
abstinence
U
ریاضت پرهیز از استعمال مشروبات الکلی
dump
U
موادی که موقتا برای استعمال انبارمیشود
teetotalism
U
پیروی از اصل منع استعمال مسکرات
non abstainer
U
کسیکه از استعمال نوشابه پرهیز ننماید
junkies
U
استعمال کنندهء هروئین و مواد مخدره
malapropism
U
استعمال غلط وعجیب وغریب لغات
teetotaler
U
طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
abstemious
U
مخالف استعمال مشروبات الکلی پرهیزکار
smoker
U
واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
palette
U
مجموعهای از رنگهای قابل دسترس در یک سیستم گرافیکی کامپیوتر
the source
U
خدمات سودمند اطلاعاتی وقابل دسترس برای مشترکین
hog
U
برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
palettes
U
مجموعهای از رنگهای قابل دسترس در یک سیستم گرافیکی کامپیوتر
equity
U
اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند
equities
U
اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند
unhandy
U
ناراحت نامناسب برای حمل ونقل دور از دسترس
currents
U
ثبات CPU که آدرسی که در دسترس است ذخیره میکند
long hop
U
توپی که دور از دسترس توپزن از زمین بلند میشود
current
U
ثبات CPU که آدرسی که در دسترس است ذخیره میکند
hogged
U
برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
hogs
U
برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
poses
U
قراردادن
sets
U
قراردادن
setting up
U
قراردادن
set
U
قراردادن
pose
U
قراردادن
posing
U
قراردادن
posed
U
قراردادن
purist
U
شخصیکه در استعمال کلمات صحیح وسواس دارد
purists
U
شخصیکه در استعمال کلمات صحیح وسواس دارد
zoomorphism
U
استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
joint
U
جای کشیدن تریاک با استعمال نوشابه لولا
abstainer
U
پرهیزگار کسیکه از استعمال مسکرات پرهیز دارد
nicotinism
U
مسمویت از نیکتین در نتیجه استعمال زیاد تنباکو
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com