Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bail out
U
به قید کفیل ازاد کردن و شدن با پاراشوت از هواپیما پریدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bail
U
بقید کفیل ازاد کردن
bail out
U
به قید کفیل ازاد کردن
release on bail
U
به قید کفیل ازاد کردن
glide path
U
مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
bail out
U
پریدن از هواپیما
glide slope
U
زاویه فرود ازاد هواپیما یاموشک
skydive
U
پریدن از هواپیما با چتر ومانور پیش از بازشدن چتر
give bail
U
کفیل کردن
barometric leveling
U
تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
sponsor
U
سرپرستی کردن اداره کننده تمرین کفیل خرج
sponsoring
U
سرپرستی کردن اداره کننده تمرین کفیل خرج
sponsors
U
سرپرستی کردن اداره کننده تمرین کفیل خرج
space charter
U
اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
parachute
U
پاراشوت
parachuting
U
پاراشوت
parachuted
U
پاراشوت
parachutes
U
پاراشوت
parachutes
U
پاراشوت بکار بردن
parachuting
U
پاراشوت بکار بردن
parachute
U
پاراشوت بکار بردن
parachuted
U
پاراشوت بکار بردن
chutes
U
مخفف کلمه پاراشوت
chute
U
مخفف کلمه پاراشوت
to d. a leap
U
جرات پریدن کردن
fly
U
پرواز کردن پریدن
To go for each other.
U
بیکدیگر پریدن ( نزاع کردن )
tumbled
U
جست وخیز کردن پریدن
buck
U
بالا پریدن وقوز کردن
bounce
U
پریدن گزاف گویی کردن
bounced
U
پریدن گزاف گویی کردن
bounces
U
پریدن گزاف گویی کردن
tumble
U
جست وخیز کردن پریدن
tumbles
U
جست وخیز کردن پریدن
bucks
U
بالا پریدن وقوز کردن
to snap one's nose or head off
U
بکسی پریدن واوقات تلخی کردن
unmew
U
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharge
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
procurators
U
کفیل
bondsman
U
کفیل
bailsman
U
کفیل
sureties
U
کفیل
sponsor
U
کفیل
procurator
U
کفیل
personal surety
U
کفیل
surety
U
کفیل
sponsoring
U
کفیل
acting manager
U
کفیل
sponsors
U
کفیل
warrantor
U
کفیل
landing gear
U
چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
approach end
U
نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
altitude sickness
U
حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
touchdowns
U
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdown
U
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
breadwinners
U
کفیل خرج
breadwinner
U
کفیل خرج
acting minister
U
کفیل وزارتخانه
acting
U
کفیل متصدی
bond
U
قرارداد کفیل
stand bail
U
کفیل شدن
guarantor
U
کفیل متعهد
on bail
U
به قید کفیل
guarantors
U
کفیل متعهد
aircraft scrambling
U
دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
aircraft arresting barrier
U
وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
air mileage indicator
U
کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
plane director
U
نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
aft
U
قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
internuncio
U
کفیل سفارت پاپ
procurator general
U
کفیل خزانه داری
bail
U
کفیل گرفتن تسمه
acting minister of war
U
کفیل وزیر جنگ
locumtenens
U
کفیل جانشین موقت
go bail for someone
U
کفیل کسی شدن
spoiler
U
صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
uncage
U
ازاد کردن
affranchize
U
ازاد کردن
release
U
ازاد کردن
extrication
U
ازاد کردن
emancipate
U
ازاد کردن
to let ship
U
ازاد کردن
emancipated
U
ازاد کردن
releases
U
ازاد کردن
released
U
ازاد کردن
liberates
U
ازاد کردن
liberating
U
ازاد کردن
deallocate
U
ازاد کردن
let slip
U
ازاد کردن
enfranchising
U
ازاد کردن
emancipates
U
ازاد کردن
emancipating
U
ازاد کردن
liberate
U
ازاد کردن
enfranchise
U
ازاد کردن
enfranchised
U
ازاد کردن
unfix
U
ازاد کردن
enfranchises
U
ازاد کردن
unloose
U
ازاد کردن
unstring
U
ازاد کردن
to let loose
U
ازاد کردن
liberation
U
ازاد کردن
let loose
U
ازاد کردن
liberalization
U
ازاد کردن
unwrapped
U
ازاد کردن
to set at large
U
ازاد کردن
to set at liberty
U
ازاد کردن
set at large
U
ازاد کردن
let go
U
ازاد کردن
unwrapping
U
ازاد کردن
enfranchize
U
ازاد کردن
set free
U
ازاد کردن
cast loose
U
ازاد کردن
unwrap
U
ازاد کردن
discharge
U
ازاد کردن
discharges
U
ازاد کردن
unwraps
U
ازاد کردن
screwpropeller
U
پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
disencumber
U
ازقید ازاد کردن
to discharge a guarantee
U
ضمانتی را ازاد کردن
setting free
U
ازاد کردن برده
emancipation
U
ازاد کردن برده
freewheels
U
ازاد زندگی کردن
disentanglement
U
از بند ازاد کردن
unshackle
U
از زنجیر ازاد کردن
freewheeled
U
ازاد زندگی کردن
untuck
U
از بند ازاد کردن
manumission
U
ازاد کردن برده
manumit
U
بنده را ازاد کردن
freewheel
U
ازاد زندگی کردن
coordinated turn
U
دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
trips
U
ازاد کردن یاشکل کردن طناب
tripped
U
ازاد کردن یاشکل کردن طناب
trip
U
ازاد کردن یاشکل کردن طناب
to brachiate
U
از شاخه به شاخه پریدن
[بازوپیمایی کردن]
extricates
U
خلاصی بخشیدن ازاد کردن
back off
U
ازاد بریدن قطع کردن
to purify from sin
U
از قید گناه ازاد کردن
extricate
U
خلاصی بخشیدن ازاد کردن
extricated
U
خلاصی بخشیدن ازاد کردن
extricating
U
خلاصی بخشیدن ازاد کردن
releases
U
برگ مرخصی ازاد کردن
release
U
برگ مرخصی ازاد کردن
released
U
برگ مرخصی ازاد کردن
unyoke
U
از زیر یوغ ازاد کردن
to release for a ransom
U
با گرفتن فدیه ازاد کردن
jigs
U
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
jig
U
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
playing
U
بازی کردن حرکت ازاد داشتن
plays
U
بازی کردن حرکت ازاد داشتن
play
U
بازی کردن حرکت ازاد داشتن
played
U
بازی کردن حرکت ازاد داشتن
moments
U
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moment
U
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
hang out the laundry
U
ازاد کردن چتر عقب پس ازعبور از خط پایان
space heater
U
بخاری مخصوص گرم کردن فضای ازاد
free gyroscope
U
نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
holding point
U
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
crashes
U
سقوط کردن هواپیما
crashed
U
سقوط کردن هواپیما
crash
U
سقوط کردن هواپیما
crash-landing
U
سقوط کردن هواپیما
crash-lands
U
سقوط کردن هواپیما
crash-landed
U
سقوط کردن هواپیما
crash-land
U
سقوط کردن هواپیما
crash land
U
سقوط کردن هواپیما
change over
U
عوض کردن
[هواپیما]
cocooning
U
رنگ کردن هواپیما
crashing
U
سقوط کردن هواپیما
crashingly
U
سقوط کردن هواپیما
totake
U
شخص بست نشسته یاپناهنده را دستگیر یا ازاد کردن
pick up
U
واگذار کردن مسئولیت مهاریک بازیگر ازاد به کسی
roll in point
U
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
transition altitude
U
ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
azimuth indicator
U
شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
arresting gear
U
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
asserting
U
حمایت کردن ازاد کردن
asserted
U
حمایت کردن ازاد کردن
unbrace
U
رها یا ازاد کردن شل کردن
assert
U
حمایت کردن ازاد کردن
asserts
U
حمایت کردن ازاد کردن
aborted
U
سقوط کردن موشک یا هواپیما
aborts
U
سقوط کردن موشک یا هواپیما
aborting
U
سقوط کردن موشک یا هواپیما
abort
U
سقوط کردن موشک یا هواپیما
turn off guidance
U
راهنمای تاکسی کردن هواپیما
take off
U
برداشتن پرواز کردن هواپیما
aircraft cross servicing
U
سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
apron
U
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aprons
U
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
jump
U
پریدن
popping
U
پریدن
jumped
U
پریدن
jumps
U
پریدن
skip
U
پریدن
to start up
U
از جا پریدن
skips
U
پریدن
springs
U
پریدن
start up
U
از جا پریدن
skipped
U
پریدن
spring
U
پریدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com