English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 43 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
It is rumored that... U به قراری که شایع است...
There is a rumor ... U به قراری که شایع است...
Rumor has it ... U به قراری که شایع است...
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
febricity U بی قراری
inquietude U بی قراری
disquiet U بی قراری ناارامی
disquietude U بی قراری اشفتگی
fidgets U بی قراری بخودپیچی
fidgeting U بی قراری بخودپیچی
fidgeted U بی قراری بخودپیچی
fidget U بی قراری بخودپیچی
currents U شایع
regnant U شایع
rampant U شایع
prevalent U شایع
rife U شایع
incidents U شایع
incident U شایع
current U شایع
to break out U شایع شدن
spreader U شایع کننده
propagation U شایع کردن
to take air U شایع شدن
prevalently U بطور شایع
to set in U شایع شدن
be going about U شایع بودن
go about U شایع بودن
prevail U شایع شدن
to bruit abroad U شایع کردن
prevails U شایع شدن
prevailed U شایع شدن
prevailingly U بطور شایع یا غالب
pervade U فراوان یا شایع بودن
As rumor has it . U بقراری که شایع است
reportedly U بطوری که شایع است
widespreading U شایع همه جا منتشر
pervaded U فراوان یا شایع بودن
pervades U فراوان یا شایع بودن
pervading U فراوان یا شایع بودن
widespread U شایع همه جا منتشر
exparte U قراری که دادگاه به درخواست یکی از اصحاب دعوی و بدون توجه به تمایل دیگری صادر میکند
enphytotic U بیماری همه گیر شایع
social disease U بیماریهای مقاربتی بیماریهای شایع در اجتماع
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com