English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cool one's heels <idiom> U به علت بی ادبی دیگران منتظر ماندن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
standby U منتظر عملیات ماندن منتظر باشید
standbys U منتظر عملیات ماندن منتظر باشید
plagiarize U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarising U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarist U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarised U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarized U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarizes U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarises U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarizing U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiary U سارق اثار ادبی و هنری دیگران
hold one's horses <idiom> U باصبوری منتظر ماندن
stick around <idiom> U همین دوروبر منتظر ماندن
lie over U متمایل بودن منتظر ماندن
demand U پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
demanded U پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
demands U پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
encroachment U تخطی به حقوق دیگران یا سرزمین دیگران
encroachments U تخطی به حقوق دیگران یا سرزمین دیگران
caretaker status U وضعیت منتظر استفاده تاسیسات ذخیره تاسیسات منتظر اشغال
belletristic U ادبی
lowliness U بی ادبی
discourtesy U بی ادبی
indecorousness U بی ادبی
irreverence U بی ادبی
literay U ادبی
churlishness U بی ادبی
literary U ادبی
misbehaciour U بی ادبی
impoliteness U بی ادبی
clownishness U بی ادبی
inurbanity U بی ادبی
waiter U منتظر
expectant of U منتظر
waiting U منتظر
waiters U منتظر
wistful U منتظر
anticipatory U منتظر
trray U منتظر
inexpectant U نا منتظر
anticipator U منتظر
anticipant U منتظر
apologias U پوزش ادبی
anthology U گلچین ادبی
cribs U دزدی ادبی
apologia U پوزش ادبی
locus U مثال ادبی
literary property U حق مالکیت ادبی
reviewers U منقد ادبی
imagery U تشبیه ادبی
criticisms U نقد ادبی
criticism U نقد ادبی
misbehave U بی ادبی کردن
garlands U گلچین ادبی
pirating U دزد ادبی
pirates U دزد ادبی
misbehaves U بی ادبی کردن
misbehaved U بی ادبی کردن
pirated U دزد ادبی
plagiarist U سارق ادبی
misbehaving U بی ادبی کردن
to misbehave oneself U بی ادبی کردن
anthologies U گلچین ادبی
garland U گلچین ادبی
figure of speech U صنایع ادبی
literarily U بطور ادبی
analecta U گلچین ادبی
analecta U قطعات ادبی
analects U گلچین ادبی
plagiarizer U دزد ادبی
pirate U دزد ادبی
miscellanea U جنگ ادبی
moral theology U لاهوت ادبی
plagiary U دزدی ادبی
reviewer U منقد ادبی
crib U دزدی ادبی
cribbed U دزدی ادبی
cribbing U دزدی ادبی
literal interpretation U تفسیر ادبی
stylistic U ادبی ادیبانه
plagiarism U دزدی ادبی
florilegium U گلچین ادبی
piracy U دزدی ادبی
gobbet U گلچین ادبی
skits U هجو ادبی
skit U هجو ادبی
gobbets U گلچین ادبی
awaiting U منتظر بودن
awaited U منتظر بودن
awaits U منتظر بودن
await U منتظر بودن
to look out U منتظر بودن
trray U منتظر شدن
abhide U منتظر بودن
piece U قطعه ادبی یاموسیقی
pieces U قطعه ادبی یاموسیقی
criticizing U نقد ادبی کردن
criticized U نقد ادبی کردن
stylistic U وابسته به انشای ادبی
criticising U نقد ادبی کردن
pirating U دزدی ادبی کردن
chef d'oeuvre U شاهکار ادبی یا هنری
criticised U نقد ادبی کردن
criticises U نقد ادبی کردن
pirates U دزدی ادبی کردن
criticizes U نقد ادبی کردن
pirated U دزدی ادبی کردن
chefs-d'oeuvre U شاهکار ادبی یا هنری
He is courteous ( respectful ). U آدم با ادبی است
pirate U دزدی ادبی کردن
criticize U نقد ادبی کردن
chef-d'oeuvre U شاهکار ادبی یا هنری
analects U قطعات ادبی منتخبات
architectonics U ساختمان اثر ادبی
dialogues U مکالمات ادبی و دراماتیک
textual critic U نقدگر متون ادبی
stylists U از نظر سبک ادبی
textual critic U ناقد ادبی منقد
stylist U از نظر سبک ادبی
didactic U یاد دهنده ادبی
textual critic U نقد ادبی متون
locus classicus U عبارت نمونه ادبی
bluestocking U دارای ذوق ادبی
bluestockings U دارای ذوق ادبی
dialogue U مکالمات ادبی و دراماتیک
to look for anything U منتظر چیزی شدن
hold breath U منتظر یک اتفاق بودن
hang about U در نزدیکی منتظر بودن
on deck U دونده منتظر نوبت
i await you U منتظر شما هستم
to wait for any one U منتظر کسی شدن
i pause for a reply U منتظر پاسخ هستم
to look forward to something U منتظر چیزی شدن
less than release unit U یکان منتظر حمل
sweat out <idiom> U با دلواپسی منتظر بودن
pastiches U تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
morceau U قطعه ادبی یاموسیقی کوتاه
magnum opus U مهمترین اثر ادبی یا هنری
pastiche U تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
anthologize U گلچین ادبی جمع کردن
epigone U مقلد اثار ادبی و هنری
the desk U کار دفتری یا ادبی یاروحانی
aliterary production U فراورده یا محصول ادبی تالیف
slang U واژه عامیانه وغیر ادبی
bide one's time <idiom> U صبورانه منتظر فرصت بودن
expected U انتظار داشتن منتظر بودن
expects U انتظار داشتن منتظر بودن
to wait for a favorable opportunity U منتظر یک فرصت مطلوب بودن
we watched for his arrival U منتظر ورود او شدیم یا بودیم
abide U منتظر شدن وفا کردن
abided U منتظر شدن وفا کردن
abides U منتظر شدن وفا کردن
mark time <idiom> U منتظر وقوع چیزی بودن
expect U انتظار داشتن منتظر بودن
expecting U انتظار داشتن منتظر بودن
await U منتظر شدن انتظار داشتن
awaited U منتظر شدن انتظار داشتن
awaiting U منتظر شدن انتظار داشتن
awaits U منتظر شدن انتظار داشتن
to look forward to something U با خوشحالی منتظر چیزی شدن
rest U دیگران
rests U دیگران
academic مربوط به فرهنگستان ادبی یا انجمن علمی
renaissance U دوره تجدد ادبی و فرهنگی رنسانس
set pieces U قطعه ادبی ویا موسیقی منفردومشخص
classicize U ازسبک ادبی باستانی پیروی کردن
anthologist U متخصص و متبحردر گلچین قطعات ادبی
sketchbook U کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
set piece U قطعه ادبی ویا موسیقی منفردومشخص
architectonic U مربوط به فن معماری یاساختمان اثر ادبی
sketchbooks U کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
academical U ادبی عضو انجمن دانش بافرهنگستان
waited U چشم براه بودن منتظر شدن
waits U چشم براه بودن منتظر شدن
readies U که منتظر است تا قابل استفاده شود
ready U که منتظر است تا قابل استفاده شود
he made me wait U مرا منتظر یا معطل نگاه داشت
to look forward to something excitedly U با پرشوری و هیجان منتظر چیزی بودن
jobs U شماره یک کار در صف که منتظر پردازش است
readied U که منتظر است تا قابل استفاده شود
wait U چشم براه بودن منتظر شدن
job U شماره یک کار در صف که منتظر پردازش است
readying U که منتظر است تا قابل استفاده شود
I'm looking forward to seeing you again. U منتظر دیدار دوباره شما هستم.
sleep U وضعیت سیستم که منتظر سیگنال است
to feverishly look forward to something U با پرشوری و هیجان منتظر چیزی بودن
sleeping U وضعیت سیستم که منتظر سیگنال است
sleeps U وضعیت سیستم که منتظر سیگنال است
regard for others U واهمه از دیگران
regrad for others U ملاحظه دیگران
What do the others say? U دیگران چه می گویند؟
regard for others U ملاحظه دیگران
regard for others U رعایت دیگران
asides U جدااز دیگران
et al U مخفف و دیگران
aside U جدااز دیگران
local colour U نمایش جا و زبان و عادات محلی در اثار ادبی
locus classicus U مثال ادبی برای توضیح کلمه یاموضوعی
neoscholasticism U نهضت ادبی ادبای کاتولیک قرن نوزدهم
Nothing can excuse such impoliteness. U هیچ عذری برای بی ادبی پذیرفته نیست
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com